قیصر امین پور
شعر
خوابهای طلایی
شانه زد موی بید مجنون را
با سر انگشت مهربانش، باد
همه جا صاف، مثل آیینه
آبی آسمان در آب افتاد
مردم روستای ما، دیشب
خواب یک خرمن طلا دیدند
خواب یک مزرعه پر از خورشید
که از آن خوشه خوشه می چیدند
صبح تعبیر شد، پس از باران
خوابهای طلایی مردم
چیست تعبیر خواب آنها چیست؟
خوشههای طلایی گندم
مثل آیینهای غبار آلود
آسمان روی دشت بال کشید
ناگهان، باد، ابرها را برد
روی آیینه، دستمال کشید
از سر ده غبار خواب پرید
با نسیم ملایم دم صبح
روستا دست و روی خود را شست
زیر باران پاک و نم نم صبح
روستا روی بالشی از سنگ
تشنه خوابیده، خواب میبیند
خواب سبز و طلایی و آبی
خواب باران و آب میبیند
آسمان در تمام شب، یک ریز
گریه میکرد و ابر میغرّید
روستا گرم خواب دیدن بود
توی خوابش ستاره میبارید
[[page 34]]
انتهای پیام /*