مجله نوجوان 178 صفحه 17

آقای الف: رفت و آمد مشکوک این همسایه روبرویی­مان. آقا یک روز می­بینی با دمپایی صورتی وپیژامه می­رود آشغالها را سرکوچه می­گذارد، یک روز می­بینی با دمپایی آبی، پس فردایش دوباره با دمپایی صورتی، خلاصه چه کاری دستشان است، من سردرنمی آورم... آقای ب: آ...ه! ساختمانهای بلندو بعد یک رستوران با غذاهای خوشمزه که همیشه به بنده چشمک می­زند. نتیجۀ تست: به عزیزانی که تشخیص دادند هم وطن عزیزمان کدام گزینه است، تبریک می­گوییم و به دوستان عزیزی که متوجه پاسخ سوال نشدند توصیه می­کنیم غذاهای حاوی فسفر نظیر ماهی و میگو زیادتر میل بفرمایند و صبح ناشتا ده عدد مویز نوش جان کنند. با تشکّر! زیست چقدر برای شما اهّمیت دارد؟! آقای الف: برادر من، دلت خوش است ها! این سوسول­بازیها را بگذار کنار تا به بدبختی­مان برسیم. حالا واسه ما می­خواهد کلاس بگذارد! آقای ب: مسألۀ مهمی است ما داریم در این محیط زندگی می­کنیم و نفس می­کشیم. می­گویند محیط زیست ناسلامتی! موقعیت هفت: اگر همین سوال موقعیت شش را جلوی دوربین تلویزیون از شما بپرسند چه می­گویید؟! آقای الف: محیط زیست بسیار خوب است و عالی. دست همۀ شما درست اندر کاران درد نکند. فقط یک ذرّه وقتش را زیادتر کنید. آقای ب: مسألۀ مهمی است. ما داریم در این محیط زندگی می­کنیم و نفس می­کشیم. می­گویند محیط زیست ناسلامتی! موقعیت هشت: وقتی از پنجرۀ منزل خود بیرون را تماشا می­کنید، اولین چیزی که نظرتان راجلب می­کند چیست؟ اطاعت می­دوی، پلّه چهارم، خودت را می­کشی و تکّه تکّه می­کنی برای اینکه ایشان یک ذره خوش به حالش شود. پله پنجم،.... آقای­ ب: کار و کار و کار! درست و دقیق و بی­نقص! موقعیت چهار: فرض کنید از دست کسی دلگیر هستید. بعد از مدّتی پشیمان شده و برای عذرخواهی نزد شما می­آید. عکس­العمل شما چیست؟! آقای الف: خب معلوم است دیگر! |برای اینکه پُررو نشود عذرخواهی­اش را نمی­پذیرم تا به گریه و التماس و منت کشی بیشتر بیفتد و حسابی بچزد! وقتی حسابی چِزید، احتمال دارد او را را موقتاً و تا زمانی که یک فرصت طلایی تلافی پیش می­آید، ببخشم. آقای ب: آقا چه سؤالهایی می­پرسید شما! خب می­بخشم چون یارو تربیت و شعورِ عذرخواهی را داشته دیگر! موقعیت پنج: نظرتان راجع به آقای حمورابی، اولین قانونگذار دنیا چیست؟! آقای الف: خدا ذلیلش کند! همین­ها هستند که با این ادا و اصولها مردم را بدبخت می­کنند دیگر! خودشان بیرون گود نشسته­اند خبر از دل مردم بدبخت ندارند و نمی­دانند با این مسخره بازیهایشان چقدر زندگی را برای همه سخت و طاقت فرسا می­کنند. خدا عذابشان را زیادکند. مرتیکۀ نفهم! آقای ب:کارجالبی کردند ایشان. زندگی بدون قانون ممکن نیست. مگر جنگل است یا شهر هرت؟! موقعیت شش: حفاظت از محیط