من دوست ندارم.» جوری بکویی که
آن کسی که به تو پیشنهاد میدهد
و حتی اکثریت گروه،از تو خجالت
بکشند.
پس تنها «نه»گفتن کفایت
میکند؟
وقتی وارد این بازی میشوی،دیگر
کنترل از دست تو خارج میشود.
آن ماده از تو قویتر است و تو را
گرفتار میکند.یک چیز مهمی که
من خودم به مرور زمان یاد گرفتم،
برحسب کتابهایی که خواندم و
کارهایی که کردم این بود که تو باید
همیشه خودت را ضعیفتر از آن مادّه
بدانی.هیچ وقت اعتماد به نفس در
مقابل آن مادّه نداشته باشی.نگویی
من 4 بار امتحان میکنم بعد آن را
کنار میگذارم.نگویی من که میدانم
چطور آلوده نشوم.همیشه باید بگویی:
«نه،این خطرناکه،من زورم نمیرسه،
من به راحتی گند میزنم،من جرأتش
رو ندارم.»باید بتوانی خیلی راحت به
خودت بگویی که جرأتش را نداری،
چون وقتی میگویی که جرأتش را نداری
قاطیاش نمیشوی.اگر بگویی جرأتش
را دارم،یک دفعه،دو دفعه،سه دفعه
و بعد دیگر او تو را دعوت میکند،او
تو را پیش خودش میخواند.
دور و برتان نوجوان دازید؟
من خواهر زادهای به اسم نیوشا
دارم.
دوران نوجوانی شما چطور بود؟
در نوجوانی ما خطرها خیلی کمتر بود.
13 سالگی من بر میگردد به 23-22
سال پیش.آن موقع خطر اینطوری
وجود نداشت.آن موقع موادی که
نگران کننده بودند،هیچ ربطی به
سن ما نداشت.اصلاً ما اینها فکر
نمیکردیم.دوستهایم هم هیچ کدام
اهل این قضیه نبودند.دوستهایم
ورزشکار بودند،درسخوان بودند،
آدمهای معمولی خوبی بودند.
خودتان هم پیش آمده به
دوستهایتان بگویید«نه»؟
در اواسط دوران دبیرستان،
ماشینراندن،بازی پرهیجانی بود که
بچهها دوست داشتند وارد آن بشوند.
شده بود که میآمدند و میگفتند:
بچهها برویم کورس بگذاریم و ویراژ
بدهیم.من بعد از آن که دیدم
خطرناک است گفتم «نه،نمیخواهم.»
بعد هم ورزش،مرا تخلیه میکرد.
چه ورزشی؟
کارته.من کمربند مشکی دارم.
هنوز هم تمرین میکنید؟
نه،از 10تا20سالگی کار کردم ولی
از آن به بعد به این خاطر که درگیر
چیزهای دیگر شدم کار نکردم.
یعنی نرمش هم نمیکنید؟
نه،از شکمم معلوم نیست.
مگر یکی از اصول بازیگری
تناسب اندام نیست؟
هست ولی من چون زیاد بازیگری
نمیکنم،خیلی از خودم مراقبت
نکردم.
به نظر میرسد چون الان کارتان
تمام شده،تخلیۀ انرژی شدهاید.
جایی که مطمئن میشوم که دیگر
کار ندارم،خاموش میشوم.فکر کنم
این را از کارته یاد گرفتم.
کی وقت میکنید فیلم ببینید و
کتاب بخوانید؟
شبها فیلم میبینم و اصولاً همیشه
یک کتاب دارم که میخوانمش.
الان چه کتابی دسستان است؟
پنگوئن و مرگ؟مرگ و پنگوئن؟
یادم نیست چون 5-4 شب است
که نخواندمش و حتی اسمش را هم
فراوش کردهام ولی فکر کنم اسمش
مرگ و پنگوئن است و نویسندهاش
هم روس است.اما قبل از آن،کتابی
که خواندم و خیلی با آن کیف کردم،
کوتوله بود که نویسندهاش سوئدی
است و سال 51 نوبل گرفته.
الان میدانید چند تا سریال بازی
کردهای،چند تافیلمبازی کردهاید
و چند تا تیزر ساختهاید؟
نمیشمرم که.مگر رابینسون کروزوئه
هستم که با اینها خاطره سازی کنم؟
من اتفاقاً یک جوری هستم که کار که
میکنم وکارم تمام میشود،به کار
بعدم فکرمیکنم.نمیشینمکه بهبه
من چه موجود خوبی هستم.
[[page 7]]
انتهای پیام /*