
حیم - اعصابنورد
بیانیّۀ شمارۀ 2691 برای اعضای کلوپ اعصابنوردی:
ارّه ماهی!
پدیدهای به نام شیم
در چند روز گذشته حیم-
اعصابنورد با نوجوانی آشنا شد وقتی
بحث اعصابنوردی و ساختارهای
استراتژیکی این فن پیش آمد آن
نوجوان که از این پس او را با نام شیم-
اعصابنورد خواهیم شناخت بسیار
تحتتأثیر قرار گرفت. او در یک
اقدام بیسابقه در مدت زمانی کمتر از
سه دقیقه، سی ایدۀ اعصابنوردی را
مطرح کرد.
البته بعضی از این ایدهها مانند آتش
زدن درخت سر کوچه، میخ کردن
در چرخ ماشین همسایۀ بالایی که
خیلی بد اخلاق است، ریختن آب
در تلویزیون و چند مورد دیگر آن با
اصول کلوپ اعصابنوردی مغایرت
داشت ولی همین که توانست در مدّتی
بسیار کوتاه، خلاقیت خود را آنقدر
پرواز دهد خیلی خوب بود. او توانست
چراغ امید به نسل جدید را در دل
حیم- اعصابنورد روشن کند!
اعصابنوردی خیس
فصل گرما است و آب چندانی
برای آب تنی کردن و دوش گرفتن
وجود ندارد. دریا خشک نشده است.
چرا غمگین میشوید. میتوانید
اعصابنوردی خیس خود را در کنار
دریا انجام دهید. البته اگر بنزین
داشتید که به آنجا برسید!
چه سری چه دمی...
آقایانی در کنار ساحل هستند که
مواظب هستند تا ما خفه نشویم. این
آقایان بیش از هرچیز به خوش تیپ
بودن خود اهمیت میدهند.
این عزیزان که قرار است ناجیان
غریق باشند، خیلی به هیکل خود
مینازند.
به عنوان یک کار تحقیقی با همراه
خودبه یکی ازآنها نزدیک باشید و از
هیکل و تیپ و بازوهای او تعریف کنید
و طرف را زیر نظر بگیرید. مطمئن
باشید آنقدر، باد میکند که به مرز
ترکیدگی برسد. بعد که خیلی باد کرد
به او زل بزنید و بعد محکم بخندید.
البته باید زود فرار کنید و گرنه همان
ناجی غریق شما را غریق خواهدکرد!
[[page 20]]
انتهای پیام /*