یاد دوست
سید علی قادری
شاه آبادی
شمس تبریز روحالله
تا کجا ممتد است. او شاگردان خود را
خود برمیگزیند. اکنون همان سالهایی
است که روحالله درس خارج فقه را
نزد آیتالله حائری فرا میگیرد، اما
بیش از آنکه استاد بیاموزاند او خود میآموزد. چرا که آن مرد بلند بالا که
نام مقدسش محمد علی است و بدان
جهت که در محلۀ شاه آباد تهران
خانهای خریده به شاه آبادی ملقب
شده، خود را بر استادی عرفان نظری
این جوان شیدا برگزیده است.
درس اول عرفان
در درس اول عرفان بدو آموخت: از
خود بیرون شو، وقتی تو هستی، دیگر
جایی در قلبت خالی نیست. اما اگر
خود از خود بیرون کنی نور حکمت
بر جایی که در اشغال داشتی خواهد
وقتی به آن سالها نظر کنیم چشم
در قامت مردی بلند بالا و لاغر اندام
میافتد که به مانند همۀ آدمهای دیگر
راه میرود و غذا میخورد اما اگر توانی
باشد که به قلبش برویم، اقیانوسی پر
تلاطم است که کثرت را میبیند و
آوای پر آوازۀ وحدت را از لبان کثرت میشنود. با وحدت در میآمیزد و از
امواج خروشان خویش ندای انا الحق میشنود. اما ناپخته نیست که اسرار را
هویدا کند و به مانند حلاج بر دار رود. عرفان در او از تصوف چنان فاصله
گرفته که دریافته است زندگی عادی
در میان خلق، بیآنکه نامحرمان بدانند
او کیست، درستترین شیوۀ زندگی
عادی در میان مردم است. همه
میدانند که او مردی بزرگ و بزرگوار
است اما همگان نمیدانند بزرگی در او
[[page 12]]
انتهای پیام /*