مجله نوجوان 195 صفحه 22

کد : 136794 | تاریخ : 21/06/1395

حامد قاموس مقدم مروری بر مستند تلویزیونی کابوس یک رویا از شهر شترمرغها... مجید مجیدی فیلمساز برجسته­ای است و اگر کسی بخواهد این موضوع را انکار کند،واقعاً بی­انصافی کرده است. او همیشه در آثارش یک برگ برنده دارد که به موقع رو می­کند و بیننده را غافلگیر می­کند.فیلمهایی که او می­سازد در سبک و سیاق کارهای کیا رستمی است. به سینمای کودک و نوجوان علاقۀ خاصّی دارد و همین مسئله باعث می­شود که در فیلمهایش معمولاً از نوجوانان نیز بهره ببرد. با نابازیگران به راحتی ارتباط برقرار می­کند و بازی را از اعماق وجودشان بیرون می­کشد. آنقدر در این کار مهارت دارد که می­تواند رضا ناجی را در عرصۀ رقابت با «دنی جی لوئیس» برنده کند. او اهل سیاه نمایی نیست. حتی در بسیاری از آثارش رگه­هایی از طنز نیز می­گنجاند. برای مثال در فیلم «بچّه­های آسمان» برای پرهیز از سیاه­نمایی، سکانس باغبانی در مناطق شمالی شهر را قرار داد که سکانسی زیبا و طنز آلود بود. وقتی قرار است مجیدی فیلمی را بسازد. داستانش را برپایۀ یک عامل انسانی بنا می­کند و همین عامل است که دل ببننده را می­لرزاند و در هنگام تماشای فیلم او را به اعماق وجودی خودش فرو می­برد تا بتواند در کنج بکر قلب خویش به دنبال خدایش بگردد. بهترین نمونه از این دست در آثار مجیدی،فیلم 16 میلیمتری و نیمه بلند«خدا می­آید» است.در این فیلم دو نوجوان که نگران سلامتی مادر بیمارشان هستند خیلی راحت و بی­آلایش برای خداوند نامه می­نویسند و طلب کمک می­کنند. مجیدی درک خوبی نسبت به موضوعات روز جامعه دارد و در فیلمهایش یکی از همان موضوعات را که قشر متوسط و رو به ضعیف جامعه با آن دست به گریبان هستند، مورد توجه قرار می-دهد.آدمهای فیلمهای او سخت کوش و امیدوارند و با اینکه دستشان از نظر مالی خالی است ولی دلهای بزرگی دارند.به جز شخصیت اصلی فیلم «بید مجنون که پایش

[[page 22]]

انتهای پیام /*