مگس
سوسک.
مگسها هم از آن موجودات اعصاب
نورد موذی هستند که لنگه ندارند
صدای مگس بسیار قویتر و توی مغز
بروتر از صدای پشه است. عمراً بدون
پشهکش نمیشود مگس را شکار کرد،
چون با چشمهای عجیب و غریب و
سه بعدی و واید انگل و اسلوموشن
نمایی که دارد کوچکترین حرکت را
از او دورترین فاصله تشخیص میدهد
و در میرود.
مگسها بیشتر ترجیح میدهند روی
غذا بنشینند و دل آدم از آنجایی که
میداند مگسها به جز غذا روی چه
چیز دیگری نیز دوست دارند بنشینند،
به هم میخورد.
مگسها علاوه بر آنکه اعصاب آدم را
مینوردند، پدر گاوان و خران باربر را
نیز در میآورند. اصلاً آنها وسیلهای
به نام دُم دارند که مگسها را فراری
میدهد و به وسیلۀ آن میتوانند
آسایش خود را بخرند. گاهی اوقات
آدمها آرزو میکنند کهای کاش دم داشتند!
این موجود نیز هم موذی است هم
کثیف است، هم چندشآور است
و در عین حال در زمینۀ مخاطب
شناسی نیز بسیار موفق عمل میکند.
سوسک میداند که جمعیت زنان بیش
از سایر جمعیتها از این جانور چندش
انگیز گریزان است. آنها پس از دیدن
سوسک حتماً جیغ میکشند و یکی
از مردان خانواده را صدا میکنند تا
دخل آن موذی را بیاورد. بدین ترتیب
سایر جمعیتها نیز درگیر این موضوع
میشوند.
برخی از سوسکها قدرت پرواز هم
دارند. البته این تکنیک بیشتر رعب
انگیز است تا اعصابنوردانه. گاهی
اوقات سوسکها برخی جاها را برای
اعصابنوردی انتخاب میکنند که
خیلی خلاقانه و غیر منتظره است.
مثلاً داخل دمپایی پنهان میشوند یا
به داخل کفش میهمانان میروند و
لایۀ محترمانۀ شخصیت آنها را سوراخ
میکنند
یکی از وجوه اعصابنوردانۀ سوسک، دیرمرگی آن است. سوسک بدون سر میتواند تا هفت روز زنده بماند و
راست راست راه برود.
همیشه حضور سوسک غیر منتظره
است و از آنجایی که سوسک این
مسئله را میداند، ناگهان وارد یک
جمع میشود و همه را غافلگیر میکند
و تا یک دمپایی پیدا شود و یک فرد
شجاع داوطلب شود که آن دمپایی را
بر سر سوسک بکوبد، نظم میهمانی به
هم خورده است و سوسک به هدفش رسیده است.
[[page 21]]
انتهای پیام /*