مجله نوجوان 203 صفحه 14

کد : 137074 | تاریخ : 20/06/1395

شام غریبان (1) پایان آن حماسة دردآلود شامی غریب بود شامی گرفته و غمناک دیگر همیشه شعر دیگر همیشه مرثیه در بحر اشک بود (2) بعد از فروفتادن خورشید از شانه‏های مضطرب صبح فردا همیشه غمزده و گنگ در هیئت غبار می‎آید (3) فریاد! آتش به جان خیمه درافتاد چشمی به خیمه‎ها چشمی به قتلگاه زینب میان آتش و خون ایستاده است ای ابر بهت از چه نمی‎باری؟ (4) ای دشتهای محو مقابل اعماق بی‎ترحم و تاریک! ای اتفاق گرم با ما بگو زینب کجا گریست؟ زینب کجا به خاک فشانید بذر سبز؟ بر ماسه‎های تو ای گردباد مرگ وقت درنگ ناقة دلتنگی زینب چه می‎نوشت؟ سلمان هراتی

[[page 14]]

انتهای پیام /*