
مریم شکرانی
آقا چایی شیرینتان هستیم!
- عرض سلام و احترام دارم جناب رئیس... زنگ زدم تا رویش اولین دندان شیری خواهرزادۀتان را از ته ته قلبم تبریک بگویم! واقعا نمیدانید چه احساس خوبی دارم کاش میشد... کاش میشد... هههههه! (مثلا گریه میکند!)... کاش میشد توصیف کرد... ههههههه!... خلاصه از طرف بندۀ حقیر به این نوزاد محترم سلام برسانید و تبریکات شدید بنده را خدمتشان ابلاغ کنید. قربان هردویتان بروم
- سنبل آبادی
- وقتی شما قدمهای مبارک و میمون تان... شرمنده! .. خاک به سرم شد... اجازه بدهید از اول بخوانم... رویم به دیوار متن چرکنویس بود... آهان بله... وقتی شما قدمهای مبارک و طاووستان را به اداره میگذارید آسمان از خوشحالی غش میکند و گلها از هیجان گلبرگهای خودشان را میکنند و روی زمین میریزند و ستارهها آنقدر خاموش و روشن میشوند که میسوزند... آقای رئیس
سرتان را درد نمیآورم خلاصه یک کلمه! بگویم: درد و بلایتان شش دانگ بخورد وسط جمجمۀ بنده.
- قشنگی زاده
- الو؟ آقای رئیس؟؟! ... شنیدم اقازاده گل و محترم و گرامی و بزرگوار شما در مدرسه با دوستشان دعوایشان شده است و مقداری کسالت به ایشان عارض شده. زنگ زدم خدمتتان که ابراز همدردی کنم. انشاالله غم آخرتان باشد. در ضمن بنده توی القاعده آشنا دارم لطفا اسم آن کودک مهاجم به آقازاده را لطف کنید تا ترتیبش را بدهم... راستی این مصیبت عظیم را امروز آگهی دادم فردا صبح در کلیۀ روزنامههای کثیرالانتشار مملکت چاپ میشود.
- خشونتیان
- شاعر میفرمایند: چه جوری بگم دوستت دارم؟؟!
چه جوری بگم عاشقتم؟!
عاشق روی ماهتم؟؟!
... همین!... زبانم از گفتن
بقیهاش قاصر است آقای
رئیس جان.
- ارادتمند آلبرتالدّوله
(قربان آن آلبرتالدّولۀ مو فرفری
نه ها... آن آلبرتالدّولۀ کم مو)
- آقای رئیس زنگ زدم عرض کنم که بنده همیشه موقع آمدن به اداره برای رئیسهای عزیزم یک دسته گل میخرم. چون حضرتعالی رئیس جدید هستید بنده حقیر اطلاعی ندارم از چه مدل گلی خوشتان میآید. لطف کنید و منت بگذارید در اولین فرصت ممکن اطلاع بدهید.
- گلی پور
- آقای رئیس غرض از مزاحمت اینکه خواستم زنگ بزنم و از الآن جا رزرو کنم که برای عید نوروز، من اولین نفری هستم که داوطلب خانهتکانی منزل محترم شما شدهام. یادتان باشد اگر با بقیه کارمندهایتان حرفمان
[[page 8]]
انتهای پیام /*