آقای معلم: هوشنگی! صبح کلهپاچه خوردی اینقدر بگو و بخند راه انداختی؟ بیا اینجا چند تا از آن جوکهایت را بگو تا ما هم بخندیم.
نتیجۀ اول: خدای نکرده! جنازۀ هوشمند گل زنگ آخر به مدرسه میرسند و دوباره یک راست به دفتر منتقل میشوند تا چایی نبات در حلقومشان بریزند.
نتیجۀ دوم: هوشنگی تا آخر زنگ هی جوک میگوید و هرهر میخندد، بعد هم به خاطر اینکه به بچههای کلاس حال داده است مورد استقبال شدید قرار میگیرد.
آقای معلم: هوشمند جان! کتابتان را باز کنید، صفحۀ 127 پایین صفحه یک نمودار کشیده است، شما این نمودار را در یک مقوای دو متر در دو متر ترسیم کنید و سپس رنگآمیزی نمایید و فردا به مدرسه بیاورید که روی دیوار کلاس بچسبانیم. شکلهای صفحۀ 95 هم یادتان نرود. آنها را هم در یک مقوای دو متر در دو متر بکشید و رنگآمیزی کنید. 50 تا شکل هم بیشتر نیست.
آقای معلم: هوشنگی خوش بگذرد! بابایت را هم که مدرسه نیاوردی. یادم باشد 6 نمره از نمرۀ امتحانت کم کنم.
نتیجۀ اول: هوشمند جان با چشمهای پف کرده و خوابآلود و انگشتهای آتلبندی شده! و دو تا مقوای دو متر در دو متر به مدرسه میآیند.
نتیجۀ دوم: هوشنگی با یک کیلو تخمه
به مدرسه میآید!
.
.
.
آخر سال تحصیلی
آقای معلم: هوشمند جان! به خاطر فعالیتهای درسی و غیر درسی بسیار زیاد 40 نمرۀ مثبت پیش من جایزه داشتند ولی خودشان نمرۀ بیست کامل را از امتحان پایان ترمشان گرفتند و نتوانستند از یک درصد جایزۀشان هم استفاده کنند. برایشان دست بزنید لطفاً!
آقای معلم: هوشنگی! بمیری بچه! 40 نمرۀ منفی پیش من دارد این بچه. هوشنگی حقش است 35 نمره هم از صفر کمتر بگیرد ولی چون معلمها همیشه بزرگوارتر از این هستند که با دانشآموزی لج کنند، بنابراین نمرۀ پنج هوشنگی را 10 کردیم که قبول
بشود و برود دنبال زندگیاش و اینقدر با اعصاب کادر محترم آموزشی بازی نکند. ما امسال مردودش میکردیم سال دیگر هم باید مردودش میکردیم، همینطور سال بعد و سالهای بعدترش چون این دانشآموز درست بشو نیست. اگر ما هم بخواهیم مردودش کنیم، یهو میبینید با شش تا سر عائلهاش و دو متر سبیل هنوز سر این کلاس نشسته است. پس چه بهتر که ما از همین جا با هم خداحافظی کنیم و بیشتر از این همدیگر را اذیت نکنیم! ولی هوشنگی خان این را بداند که سر کلاس بالاتر هم وضعش همین قدر داغان است بلکه بدتر چون پایۀ درسیاش ضعیف است. برو هوشنگی که خیلی ضایع هستی!
نتیجۀ اول: هوشمند جان خیلی خوشحال هستند.
نتیجۀ دوم: هوشنگی خان هم خیلی خوشحال است!
[[page 9]]
انتهای پیام /*