
رژیم اسلامی آن است که پیغمبر اسلام- صلیالله علیه و آله و سلم- که در زمان خودشان در رأس بودند به حسب اصطلاح ما در رأس بودند، در مسجد میآمدند و مینشستند با مردم؛ با اشخاصی که وارد میشدند دور هم مینشستند با مردم؛ با اشخاصی که وارد میشدند دور هم مینشستند و همچو مینشستند[که] معلوم نبود که کدام یک اینها پیغمبر است، همین طور حلقهای مینشستند. اینطور هم نبود یک صدر و دیلی باشد، یک پتویی مثلاً افتاده باشد و تشکی باشد، صندلی باشد و تخت و تاجی باشد، شاید مسجدشان حصیر هم نداشت به این معنایی که مسجدهای شما دارد و حتماً اینطور نبوده، اگر هم یک چیزی بوده، یک چیز مختصری بوده. مسجدشان هم دیوارشان به اندازه قامت یک آدم، شاید یک خوردهای هم کمتر بوده، به اندازه یک قامت، در بین مردم آنجا آن طور مینشست که وقتی از خارج یک کسی میآمد نمیشناخت. به حسب روایات این است که وقتی وارد میشد، میگفت کدام یک شما پیغمبر است، اینطور نبود که در نشستن و آداب جوری باشد که وقتی هر کس وارد میشود بفهمد که این آریا مهر است. این حرفها نبود در کار.
صحیفه امام،ج 10
لازم است که در این موقع که بیش از
هر وقت احتیاج به اجتماعات اسلامی داریم، ملت مسلمان ما به مساجد رو آورند و نهضت را از راه مساجد که دژهای محکم اسلام است زنده نگه دارند و با شعارهای اسلامی نهضت را به پیش برند.
[[page 5]]
انتهای پیام /*