مجله نوجوان 211 صفحه 24

کد : 137336 | تاریخ : 20/06/1395

به قلم حجت­الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی گیوۀ قرضی؛ ممنوع! راجع به خودم. اولین روزی که به مدرسه­‏ام فرستادند فرار کردم! بعد با کتک معلمم ناچار در کلاس حاضر می‏­شدم. تا ششم ابتدایی از خیلی معلمان کتک خوردم. یخ حوض مدرسه­‏ام را می‏­شکستند و دستهایم را شاید نزدیک به نیم ساعت توی آب یخ می­‏گذاشتند و بعد چوب، هر چه فکر می­‏کنم نمی­‏دانم چرا اینقدر من را می­‏زدند. درست است که خیلی شیطان بودم، ولی این موجب نمی­‏شد که هر روز به چوبم ببندند! چه می‏­شود کرد که روش تربیتی قدیم چنین اقتضا می­‏کرد. شیرین اینکه کلاس هفتم و هشتم و نهم را هم با کتک طی کردم. هر روز صبح ناظم دبیرستان حضرت آقای محمود توکل اسم من را می­‏خواند که بیا و می‏­دانستم که کلیه‏­اش شش چوب است سرم را زیر می­‏انداختم و کتکم را نوش جان می‏­کردم و با همان سر زیر می‏­رفتم کلاس و زنگ دوم فرار.

[[page 24]]

انتهای پیام /*