ایران است . از توطئه ی گروهک ها گرفته ، تا خیانت برخی از نفوذی های دشمن به بدنه ی نظام . از ترور یاران امام گرفته تا تهدید حمله نظامی و محاصره ی اقتصادی . و بالاخره سال های جنگ و دفاع مقدس . در تمام این سال ها ، این دو بزرگوار صاحب عزای واقعی شهیدانند و دل نگرانِ رنج هایی که بیگانگان بر این ملت صبور وارد می کنند .
راستی هیچ تصور کرده ایم ، در آن سال های خون و خطر ، همسر گرامی امام به عنوان بانوی بزرگ ایران و مادر معنوی انقلاب اسلامی برآید ، چه مرارت ها رابه جان خریده است ؟ مدیریت خانه ای که قطب توجهات ملت بزرذگ ایران است ، چه توانمندی ها و ظرافت هایی می طلبد و آن بانوی فرزانه چگونه از عهده ی آن برآمده است ؟
شاید بگوییم ایشان در انجام این مسئولیت تنها نبودند ، و یار و مشاوره ی امین همچون فرزند برومندشان « حاج سید احمد خمینی » داشته اند . اما با مرور صفحات تاریخ آن زمان در می یابیم که مرحوم حاج آقا اگرچه تکیه گاه و خادم بی ادعایی برای مادر بزرگوار خود به شمار می رفت؛ با تمام وجود خود را وقف امام ، انقلاب و کشور کرده بود . او سربازی تمام وقت و سپر بلایی برای امام بود و بدیهی است که در آن کشاکش پر ماجرا ، خود نیز ذره ذره مثل شمع آب می شد و لحظه ای به عافیت و منفعت خود فکر نمی کرد . دانش ، تقوا و درایت حاج احمد آقا به گونه ای بود که اصلاً امور مملکت بدون نظارت و مراقبت شبانه روزی ایشان پیش نمی رفت و همه ی چشم ها به توانمندی و اخلاص و تدبیر ایشان بود . با این که هرگز صاحب مقام نبود و دَم و دستگاهی برای خود فراهم نکرد . و دیدیم که حتی تلخی رحلت امام را بیش از چند سال تاب نیاورد و در میانسالی که دعوت حق لبیک گفت .
و باز ، این بانوی بزرگوار خدیجه ثقفی بود که پس از داغ بزرگ امام ، باز مصیبت از دست دادن چنان فرزندی را نیز بر دوش کشید . مادری که سال ها پیش از آن باز هم داغ فرزند دیده بود و در غربت تبعید ، شاهد شهادت مظلومانه پسر بزرگتر خود حاج آقا مصطفی بود . آیا تاریخ حتی برای لحظه ای گواهی می دهد که از ایشان ، شکوه و شکایتی از این همه مصیبت شنیده باشد ؟ یا حتی یک بار خود را صاحب حقّی بر این ملت و این آب و خاک دانسته باشد ؟
اکنون او از میان ما رفته و به عزیزانش پیوسته است . اما نسل امروز ما خواهد توانست مرام و مسلک زاهدانه و عاشقانه ی آن بانوی عزیز را به نسل ها بعد از خود ، به خوبی نشان دهد ؟ بی شک ، این وظیفه ی همه ماست ، چه مردان و چه زنان . اما زنان و دختران ایرانی بیشتر از هرکسی انتظار می رود که برای چگونه همسر بودن و چگونه مادر بودن ، در آینه ای که او پیش روی نسل ما گذاشت ، عمیق تر و ادامه دهنده ی راه و رسم آن پیر فرزانه باشند .
یادش گرامی باد .
قدس ایران
افشین علاء
بهار ، امسال پاورچین گذشت از کنج ایوانت
مباد آشفته سازد ، آخرین خواب زمستانت
بزرگا ، مادرا ، نگارا ، چشم خود واکن
خوشا تحویل سال از روزن نوروز مژگانت
به جای سبزه و سنبل ، از این پس سبز خواهد شد
به هر سو ، اُستُنِ حَنّانه از خاک جمارانت
بهار! نَفحه ای بفرست ، از آن عالم قدسی
به تسکین هزاران غنچه ی سر در گریبانت
نه تنها مصطفی و احمد و روح خدا ، اینک
به استقبال می آیند ، از هر سو شهیدانت
به بوی چادرت آغشته بادا پرچم میهن
و طن ، دریای گل از عطر فروردین دامانت
اماما ، تا ابد بادا چراغ این حرم ، روشن
ملایک ، پاسبان ، آستانِ قدس ایرانت
1- اُستن حنانه : اشاره ای است به شعر مولانا که ماجرای نالیدن ستون مسجد پیامبر (ص) را شرح می دهد ، وقتی که پیامبر (ص) بر منبر نشستند و دیگر به آن ستون تکیه ندادند . مولانا در تشریح عشق و علاقه ای که آن ستون چوبی به وجود نازنین پیامبر (ص) داشت ، خطاب به آدمی می گوید : « کم از ستونی نباش . . . »
2- نَفحِه : بوی خوش
[[page 5]]
انتهای پیام /*