مجله نوجوان 216 صفحه 3

کد : 137459 | تاریخ : 20/06/1395

پرسیدم... چطور، بهتر زندگی کنم؟ با کمی خجالت مکث جواب داد: گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر، با اعتما ، زمان حالت را بگذران، و بدون ترس برای آینده آماده ش . ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن، و هیچگاه به باورهایت شک نکن. زندگی شگفت انگیز است، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی. پرسیدم، آخر... و او بدون اینکه متوجه سوالام شود، ادامه داد: مهم این نیست که قشنگ باشی... قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر. کوچک باش و عاشق... که عشق، خود میداند آئین بزرگ کردنت را. بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه خاص تو با کسی. موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن. داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد و ادامه داد... هر روز صبح در آفریقا، آهویی از خواب بیدار می شود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا می چراید. آهو می داند که باید از شیر سریعتر بدود، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد. شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا می گردد، که می داند باید از آهو سریعتر بدود، تا گرسنه نماند. مهم این است که تو شیر باشی یا آهو...، مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب برخیزی و برای زندگیت، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی. به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به...، که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من گفت کرد: زلال باش... زلال باش... فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی، یا دریای بیکران، زلال که باشی، آسمان در توست. 1 1- برگرفه از شعری از گروس عبدالملکیان مهم نیست شیر باشی یا آهو سعیده صباغیان سرمقاله دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 4 پیاپی 216 / 19 اردیبهشت 1388

[[page 3]]

انتهای پیام /*