مجله نوجوان 219 صفحه 13

کد : 137577 | تاریخ : 20/06/1395

همدردی با پدر گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می پاشیدند، هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خانه می-آمد، فاطمه علیها السلام خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد. در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست. (1) در یکی از روزها، ابوجهل مشتی از ارذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه­ی گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این کار انجام شد، ابوجهل و اطرافیان صدا به خنده بلند کردند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بیرحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند، ولی هنگامیکه این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه علیهاالسلام رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و یارانش را نفرین کرد. (2) 1 - سیره­ی ابن هشام /1/614 ، تاریخ طبری /2//443 2 - صحیح بخاری /ج5/ص8 . دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 7 پیاپی 219 / 9 خرداد 1388

[[page 13]]

انتهای پیام /*