یاس یک شب را گل ایوان ماست گریه آری، چون ابر چمن
یاس تنها یک سحر مهمان ماست بر کبود یاس و سرخ نسترن
*** ***
یاس مثل طر پاک نیت است گریه کن حیدر که مقصد مشکل است
یاس استنشاق معصومیت است این جدایی از محمد مشکل است
**** ****
یاس را آیینهها رو کرده اند گریه کن زیرا که دخت آفتاب
یاس را پیغمبران بو کرده اند بی خبر باید بخوابد در تراب
*** ***
یاس بوی حوض کوثر می-دهد این دل یاس است و روح یاسمین
عطر اخلاق پیمبر میدهد این امانت را امین باش ای زمین
**** ****
حضرت زهرا دلش از یاس بود نیمه شب دزدانه باید زیرخاک
قطرههای اشکش از الماس بود ریخت بر روی گل خورشید، خاک
**** ****
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه یاس خوشبوی محمد داغ دید
میچکانید اشک حیدر را به چاه صد فدک زخم از گل این باغ دید
*** ****
عشق محزون علی یاس است و بس ای بهار گریه بار نا امید
چشم او یک چشمه الماس است و بس ای گل محزون من یاس سپید
***
اشک میریزد علی مانند رود
بر تن زهرا؛ گل یاس کبود
***
کفش های مکاشفه ،
احمد عزیزی ص373 و 374.
دوست نوجوانان
سال پنجم / شماره 7 پیاپی 219 / 9 خرداد 1388
[[page 15]]
انتهای پیام /*