مجله نوجوان 232 صفحه 4

کد : 138000 | تاریخ : 20/06/1395

ایام دوست هم نفس بهار خاطراتی از امام خمینی (ره ) در گفتاری از نزدیکان ایشان فرزندان فریده مصطفوی بی تفاوت نبودند رفتارشان با تک تک فرزندان به گونه ای بود که هرکس فکر می کرد او را بیشتر از بقیه دوست دارند . اگر یک وقت کسی از ما به هر علتی ناراحت بود ، بی تفاوت نبودند؛ مقید بودند که آن ناراحتی مان را رفع کنند .(پدر مهربان ص 115 ) مراعات همسایه ما هر قدر در منزل بازی یا شلوغ می کردیم ، آقا هیچ ایرادی نمی گرفتند . ولی اگر می فهمیدند که کاری کرده ایم که همسایه اذیت شده به شدت ناراحت می شدند و به ما اعتراض می کردند که چرا این کار را کردید ؟ بدین جهت ما نیز سعی می کردیم برخلاف میل ایشان قدمی برنداریم تا ایشان ناراضی و ناراحت نشوند . (همان ، ص 117 ) ما را به گذشت دعوت می کردند در مجموعه خانواده امام ، کمتر اختلافی پیش می آمد ، اگر هم موردی بود سعی می کردیم که آقا متوجه نشوند و این مسئله باعث ناراحتی ایشان نشود . وی اگرمتوجه می شدند . ما را به صبر گذشت و سازش دعوت می کردند و کوچک ترین دخالتی در زندگی فرزندانشان نمی کردند (همان ، ص 9 ) هیچ سخت گیری نکردند امام صبح ها کسی را برای نماز از خواب بیدار نمی کردند و می گفتند : "خودتان اگر بیدار می شوید ، بلند شوید نماز بخوانید اگر بیدارنشدید مقید باشید که ظهر قبل از نماز ظهر و عصر نماز صبحتان را قضا کنید ." زمستان هم که بلند می شدیم می رفتیم سر حوض وضو بگیریم . اگر مثلاً کمی آب گرم داشتند می گفتند بیایید با این آب گرم وضو بگیرید . و اگر نبود که هیچ . در مورد نماز با ما هیچ سخت گیری نکردند . (همان ، ص 20 ) نماز خوانده ای ؟ تازه مکلف شده و شب خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند . خیلی سرحال و خوشحال بودند ، پرسیدند : "نماز خوانده ای ؟" من فکر کردم چون الآن آقا سرحال هستند . دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسئله ای نیست . گفتم : "نه" . ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فرا گرفت . و من خیلی ناراحت شدم که چرا با حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ کردم . (همان ، ص 20 ) درموارد اصولی تحت تأثیر نبودند امام در مورد اموری که «نه» می گفتند برای همیشه بود و غیر ممکن بود تحت تأثیر محبت پدری و فرزندی و شوهری قرار گیرند. البته این سخت گیری ها در زمینه های اصولی زندگی بود بعضی قیدهایی که داشتند برای ما سخت بود که زیر بار برویم . ولی هیچ وقت نتوانستیم ایشان را قانع کنیم که کاری را که با آن مخالف بودند انجام دهیم و همیشه حرفشان یکی بود . توقع چندانی ازما نداشتند و ما خیلی آزاد بزرگ شدیم . (همان ، ص 44 ) خانواده ای پر از رفاقت و صمیمیت امام در منزل با بچه ها خیلی مهربان و صمیمی بودند و کلاً محیط خانواده ما پر از رفاقت وصمیمیت بود . البته در عین حال خیلی هم قاطع و جدی بودند . ما می دانستیم و عملاً این طور به ما تفهیم کرده بودند (نه اینکه لفظاً به ما بگویند که اگر من یک حرفی می زنم نباید شما برخلاف آن رفتار کنید ) که اگر چیزی مخالف میلشان باشد ، نباید آن را انجام دهیم و ما هم انجام نمی دادیم . البته ایشان هم نسبت به فروعات ما را آزاد می گذاشتند ، خیلی سخت نمی گرفتند ، ولی راجع به اصول که خیلی به آن ها مقید بودند ، هیچ کس قدرت مخالفت نداشت . (همان ، ص 37 - 38 ) مقید بودند حجابمان را حفظ کنیم . امام مقید بودند که ما از بچگی حجاب شرعی مان را حفظ کنیم . در منزل حق انجام هیچ گونه معاصی ، از جمله غیبت ، دروغ ، بی احترامی به بزرگ تر و توهین به مسلمان را نداشتیم - خصوصاً روی معصیت توهین به مسلمان ، حساسیت زیادی داشتند . ضمناً ایشان همیشه تأکید می نمودند که بندگان خدا هیچ امتیازی ، جز از نظر تقوی و پرهیزکاری ، بر هم ندارند و این مسئله را از بچگی دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 20 پیاپی 232 / 7 شهریور 1388

[[page 4]]

انتهای پیام /*