مجله نوجوان 240 صفحه 23

کد : 138163 | تاریخ : 20/06/1395

ه ی خیال زمان به حرکت دستان تو ارادت داشت زمین به تابش اشراقی تو عادت داشت کدام حکمت نورانی از تو ساطع بود که آسمان ، به زمین دلت ارادت داشت اعظم السادات میرسلیمی درخیال تو می شوم پنهان از من این سایه مانده ، دیگر هیچ سایه ات کم مباد از سر من بی تو باشد حیات ، یکسر هیچ صدیقه وسمقی چشمهایش روشن توحید بود او که با نجوای اعطینا گذشت دستهایش تا قیامت باز بود مثل روح محشری بر پا گذشت عبدالرضا رضایی نیا نمی توانم باز بگویم وقتی که پابرهنگان صندلی خالی پدر را با چشم های اشکبار خویش دیدند و یتیمی خویش را های های گریستند مجید زمانی اصل یا خمینی ای خلیل الله ما مرشد روشندل آگاه ما ای جهان را روشنی از نام تو عالمی سودایی پیغام تو عمر ما را شورش هستی ز توست دور ما را عشق و سرمستی ز توست حمید سبزواری ای ولیّ امین ای خمینی ای تو برهان دین ای خمینی ای که روح تو را حق پذیرفت کار دین از تو رونق پذیرفت غلامحسین عمرانی دلی به وسعت دریا به روز حادثه داشت ندیده چشم زمان همچون او شکیبایی غلامرضا قدسی

[[page 23]]

انتهای پیام /*