مجله نوجوان 242 صفحه 6

کد : 138254 | تاریخ : 20/06/1395

آفتاب مهربانی عیدی و هدیه عیدی امام منزل امام در نوروز سال 1368 خیلی شلوغ بود ، من و یاسر و محمد تقی در خانه دایی ام داشتیم بازی می کردیم و منتظر بیرون آمدن امام بودیم. یکدفعه حسن آقا از در وارد شد و گفت : عیدی گرفتید ؟ گفتیم : نه ، گفت : سریع بروید که آقا شما سه تا را صدا کرده ، ما با سرعت به آنجا رفتیم. عیدی امام به ما در سال های 65 تا 67 سیصد تومان بود؛ ولی سال 68 به ما هزار تومان عیدی دادند. امام همیشه وقتی می خواستند عیدی بدهند هیچ وقت نمی گفتند : بگیر ، می گفتند : بیا جلو ، ما را یکی یکی در بغلشان می نشاندند و بعد عیدی می دادند و یک دستی روی سر ما می کشیدند و بعد می رفتیم. مرتضی اشراقی (نوه حضرت امام) سوغات سفر ما هر موقع به مسافرت می رفتیم برای امام سوغاتی می آوردیم. یک بار که به مشهد رفتیم ، من برای امام از تابلو فرشهایی که روی آن "یا قائم آل محمد" نوشته بود ، خریدم و به ایشان دادم. امام نیز یک هزار تومانی به من دادند. هزار تومان در آن موقع خیلی زیاد بود و بسیار خوشحال شدم. مرتضی اشراقی (نوه حضرت امام) هدیه امام هنگامی که امام در قم اقامت داشتند. بعضی مواقع بچه ها دنبال ماشین امام تا کنار خانه می دویدند و امام آنها را با خود به خانه می برد و به آنها کتاب یا هدیه ی دیگری می داد. حجت الاسلام و المسلمین محمد علی انصاری (از اعضای دفتر امام)؛ سرگذشت های ویژه؛ ج 2 ، ص 76. جایزه یکی از دوستان همراه با خانواده اش به دستبوسی حضرت امام نایل شدند. بعد از دستبوسی ، به من گفت : پسرم - که کلاس پنجم دبستان است - دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود که محافظان مانع آوردن آن شدند. برای همین خیلی ناراحت شده است. دفتر نقاشی را گرفتم و در روز بعد ضمن توضیح ، خدمت امام تقدیم کردم ، حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه فرمودند و بویژه با مشاهده ی نقاشی پشت جلد دفتر که یک تانک بود و چرخ های آن را مداد تراش و تنه ی آن را کتاب و لوله ی شلیک آن را یک مداد وسر نشین آن را یک طفل دانش آموز تشکیل داده بود ، متبسم شدند. سپس دستور فرمودند که برای تشویق این دانش آموز خردسال و همچنین طراح آن دفتر که به وسیله امور تربیتی منطقه سه آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود ، جایز های مناسب پرداخت شود که

[[page 6]]

انتهای پیام /*