به عنوان تقدیم
اگر اطلسی های بیمار من
در این باغچه جان بگیرند
سحر بار دیگر
به این خانه ی خسته سر می زند
اگر یاس و پیچک نمیرند
نسیم مسافر صمیمانه در می زند
خدایا !
به گلهای نازت پناهنده ام
به عنوان تقدیم
جز این چند شاخه گل شرم چیزی ندارم . . .
من از باغهای توشرمنده ام
در انتظار شکوفه
علی باباجانی
درخت انجیر خشک و خالی
چرا نه برگی چرا نه باری
چرا دراین گوشه ی خیابان
درانتظاری و بی قراری ؟
*
کسی نه آبی پر از طراوت
به پای خشک تو می رساند
نه دست مهری غبار غم را
ز شاخه های تو می تکاند
*
به جای تو رنگ و رو گرفته
چراغ زردی که قد کشیده
ولی تو بی حال و بی قراری
درخت انجیر قد خمیده
*
برو از این جا که این خیابان
شده پر از جیغ و ویغ ماشین
برو از این جا به سبزه زاری
در انتظار شکوفه بنشین
[[page 21]]
انتهای پیام /*