مجله نوجوان 45 صفحه 3

کد : 138755 | تاریخ : 19/06/1395

سرمقاله چی شد که اینجوری شد؟ یکی از مشکلات عمده ما آدمها در روزگار فعلی این است که برای هر کاری بیشتر از زمان یکه لازم است، وقت صرف می کنیم؛ به عبارت دیگر در زمانی که داریم، به کارهایمان نمی رسیم. این اشکال عمده، باعث می شود که هر روز مقدار زیادی از کارهایمان به فردا و مقدار زیادی از کار فردا هم به پس فردا بیفتد؛ به این ترتیب پس از مدت کوتاهی با کوهی از مشکلات کارهای عقب افتاده مواجه می شویم. جالب تر از خود مشکل این است که گمان می کنیم، وضعیت پیش آمده حالت طبیعی روزگار ماست و فکر می کنیم که مدرنیزه و پیشرفت تکنولوژی و زندگی مدرن شهرنشینی باعث بروز این همه مشکل شده است د رحالیکه عقل و منطق سالم این استدلالها را نمی پذیرد. بشر با پیشرفت تکنولوژی به ابزارهای بیشتری دست پیدا کرده است. ابزارهایی که هر کدام بنا به کارایی خود زندگی را راحتر کرده؛ مثلا اگر در قدیم یک هیزم شکن با تبرش روزانه پنج درخت را قطع و قطعه قطعه می کرد، امروزه با اره برق می تواند در همان زمان 50 درخت را قطعه قطعه کند. اگر مادر بزرگان شما برای شستن 5 تکه لباس ساعتها وقت صرف می کردند و علاوه بر آن ساعتها راه می رفتند تا به لب رودخانه برسند، امروزه مادر شما لباسها را در ماشین لباسشویی ریخته و با فشار یک دکمه بقیه کارها را به ماشین می سپارد. اگر جارو کشیدن منزل در قدیم ساعتها طول می کشید امروزه این کار با جارو برقی بسیار سریعتر انجام می شود و به همین نسبت، کامپیوتر و اینترنت به زندگیها سرعت بخشیده است ولی باز هم بشر، وقت کم می آورد و کارهایش روی هم تلنبار می شود. در مقابل پیشرفت تکنولوژی و گسترش ابزارها، نیازهای بشری افزایش پیدا نکرده است یعنی بشر امروز به اندازه بشر قدیم غذا می خورد، لباس می شوید و خانه اش را جارو می زند؛ به عبارت دیگر این فکر درستی نیست که خیال کنمی اگر در دنیای امروز وقت کافی برای استراحت و تفریح نداریم به خاطر این است که ما یک عالمه کار داریم که قدیمی ها نداشته اند، نه! موضوع کاملا برعکس است و هیچ کس نمی تواند انکار کند که قدیمیها خیلی بیشتر از ما کار می کرده اند؛ آنها در روستا علاوه بر کشاورزی به دامها هم می رسیدند، شیر گاوها را می دوشیدند و به مرغ و خروسها دانه می دادند. تازه تهیه تمام مواد خوراکی موردنیاز هم به عهده خودشان بود؛ یعنی فرض کنید به جای اینکه به سرعت از نانوایی نان بخرند، مجبور بودند گندمها را پس از درو، آرد کرده، از آرد خمیر درست کرده و خمیرها را چانه گرفته و در تنور خانه خودشان نان بپزند و یا به جای اینکه در کوتاهترین زمان از مغازه کره بخرند، مجبور بودند ساعتها در مشک، ماست بزنند تا یک مشت کره از آن به دست بیاید؛ پس باید قبول کنید که حجم کار ما زیاد نیست و قدیمی ها خیلی بیشتر از ما کار داشتند اما سوال اصلی اینجاست که اگر حجم کارها در این روزگار کم شده است پس چرا قدیمی ها وقت زیادی برای استراحت و تفریح داشتند و ما حتی به کارهای معمولی روزانه خود هم نمی رسیم؟ در حقیقت باید پاسخ این سوال را در دو عامل بی نظمی و تنبلی جستجو کنیم؛ به عنوان مثال وقتی دقیقا نمی دانیم که کتابها و دفتر هایمان را کجا گذاشته ایم و ساعتها باید دنبال آنها بگردیم و یا نمی دانیم که در چه ساعتی باید چه کاری را انجام دهیم، در حقیقت داریم وقت تلف می کنیم و زمان خود را به خاطر بی نظمی در کارها هدر می دهیم. یکی دیگر از عواملی که باعث می شود کارها به چشممان خیلی زیاد بیاید، دیو تنبلی است. راجع به این دیو خطرناک و عامل بی نظمی در شماره های آینده با شما گفتگو خواهیم کرد.

[[page 3]]

انتهای پیام /*