مجله نوجوان 60 صفحه 21

کد : 138989 | تاریخ : 19/06/1395

ای گربه ای گربه تو را چه شد که ناگاه بس روز گذشت و هفته ماه جای تو شبانگه و سحرگاه در راه تو کُند آسمان چاه پیدا نه به خانه ای بر بام ای گمشدة عزیز، دانی برد آنکه تو را به میهمانی بنواخت تو را به مهربانی می گویمت این سخن نهانی نه پخته به جای ماند و نه خام آن پنجة نیز در شب تار گشته است به میله ای گرفتار افتد گذرت به سوی انبار در دیگ، طمع، سرت دگر بار چونی به زمان خواب و آرام آن روز تو داشتی سه فرزند خفتند نژند روزکی چند فرزند ز مادرست خرسند چون عهد شد و شکست پیوند مردند و برون شدند زین دام از بازی خویش یاد داری گشتن چو ز دست من فراری ژولید، چو آب گشت جاری از آن آشتی و ستیزه کاری با آن همه توسنی شدی رام آنجا که طبیب شد بد اندیش این مار همیشه می زند نیش هشدار، بسی است در پس و پیش با حمله فضا ترانی از خویش یغماگر زندگی ست ایام رفتی و نیامدی دگر بار معلوم نشد که چون شد این کار در دامن من تهیست بسیار کارتو زمانه کرد دشوار کز باد نمی شوی فراموش دستیت کشید بر سر و گوش بنشاند تو را دمی در آغوش در خانة ما ز آفت موش کردست گهی شکار ماهی در چنگ تو مرغ صبحگاهی بانو دهدت دو آنچه خواهی آلوده به روغن و سیاهی از خندة صبحگاه خوشتر در دامن گربه های دیگر بیگانه کجا و مهر مادر گشتند به سان دوک لاغر بر بام، شبی که بود مهتاب افتاد و شکست کوزة آب آن موی به از سمور و سنجاب ماندی تو زشیروی، من از خواب افزوده شود به دردمندی زنهار به زخم کس نخندی بیغوله و پستی و بلندی با حیله ره فلک نبندی پروین اعتصامی ضرب المثلهای گربه ای در ایران *گربه دستش به گوشت نمی رسد، می گوید پیف بو می دهد. *در دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته؟ *گربة تنبل را موش طبابت می کند. *گربه را دم حجله باید کشت. *گربه را اگر در اتاق حبس کنی، پنجه به رویت می کشد. *گربه شیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ *گربة مسکین اگر پرداشتی تخم گنجشک از زمین برداشتی

[[page 21]]

انتهای پیام /*