مجله نوجوان 114 صفحه 19

دوباره رفتین توی دامان طبیعت جوگیرشدین وتصمیم گرفتین مثل تارزان توی جنگل بزرگ بشین! (فقط یه چیزی اون قرصهای صورتی رو خوردین!) ازخونه برین برین بیرون نگران قیافتون نباشیناینایام عیدی همه به خودشون رسیدن ویک جورایی گلابی شدن! ایام عیدی ازبس عیددیدنی رفتین وبامهموناروبوسی کردین لباتون شده عین لبو!! معلم پرورشیمونایام عیدی خیلی بهش فشاراومده، ومهمون ازشهرستان داشته وتاجایی که تونستن ازبغلش کندن! پس بنابراین دق دلی شوسرشماخالیمی کنه! نمی دونم چراناظم مدرسه مون که همه ازدستش ذله شده بودیم با اون بداخلا قی اش، بعدازتعطیلات خیلی مهربون شده وهمه اش زنگهای تفریح بابچههاگرگم به هوابازیمی کنه وهمه اشمی خنده!