رأی ملّت، میزان موفّقیت نیست
امام ما در تمامی مسائل جاری مملکت بر این اعتقاد بودند که « میزان، رأی ملّت است» امّا هیچ گاه رأی
مردم را ملاک و معیار درستی عمل خود نمیدانستند. امام همواره در پی عمل به تکلیف بودند و در انجام
وظیفه ای که خداوند برای ایشان مشخّص کرده بود به موافقت یا مخالفت مردم هیچ اهمّیتی نمیدادند.
« میزان، رأی ملّت است» را ایشان دربارۀ مسائل جاری حکومت گفته بودند و در تصمیم گیریها به نظر
مردم احترام میگذاشتند امّا آنچه که تکلیف ایشان را مشخص میکرد، رأی مردم نبود بلکه ایشان هر
چه میکرد فقط در پی رضای خداوند بود و مردم داری ایشان در اخلاص ناب ایشان ریشه داشت.
برای مخالفان ایشان امّا اوضاع کاملاّ متفاوت از این بود. آنها درمسائل مهم، اهمیتّی به خواست و ارادۀ
عمومی مردم جامعه نمیدادند و اعتقاد داشتند که مردم برای گرفتن تصمیم برای سرنوشتشان سواد،
آگاهی و لیاقت ندارند و از آنجا که خود را برتر از مردم میدانستند همواره در پی این بودند که خودشان
برای مصلحت مردم تصمیم بگیرند.
اینها به جای اینکه در کارهایشان به فکر رضای خدا باشند همواره به فکر به دست آوردن رأی مردم
بودند و به جای اینکه ببینند چه کاری رضای خداوند را در پی خواهد داشت همواره به این میاندشیدند
که چه کاری رأی بیشتری برایشان جمع خواهد کرد. مردمداری برای اینها به معنی کسب آراء بیشتر
بود.
هدف، رأی ملّت است
روزهای انتخاب که نزدیک میشود تقریباً تمام سیاستمداران به مردم
علاقهمند میشوند و آنقدر به مردم احترام میگذارند که مردم نمیدانند چه
طور این همه محّبت واحترام را جبران کنند اما پس از معلوم شدن نتیجۀ
انتخابات، کمتر کسانی هستند که بر این احساس و عقیده پایدار بمانند. در
اکثر کشورهای دنیا آن کس که رأی آورده معتقد است که مردم، بسیار آگاه
و هوشمند و باصفا هستند و آن کس که رأی نیاورده است معتقد است که
مردم عوام هستند و عقاید عوامانه دارند و شعور سیاسی مردم پایین است و
حافظۀ تاریخی مردم دچار خلل شده است و از این چیزها.
کسانی که این طور حرف میزنند در واقع هیچ اعتقادی به مردم ندارند و
نمیتوانند دلسوز مردم باشند. رأی ملّت برای این دسته از آدمها هدف است
یعنی این آدمها به جز جمع کردن رأی مردم هیچ هدف دیگری ندارند. آنها
برای به دست آوردن رأی مردم حتّی از دروغ گفتن هم نمیترسند امّا امام
ما هرگز این گونه نبود.
[[page 11]]
انتهای پیام /*