نوجوانان
دوست
کاغذ نکمی
خلقت بشر
معلّم دربارۀ خلقت بشر صـحبت میکـرد که ناگهـان
یکـی از شـاگردان بـرخاست و گفـت: آقا، پـدرمان
میگوید ما از نسل میمونیم!
معلّم گفت: بنشین بچه جان، امور خانوادگی شما به
من مربوط نیست!
چهار ساله شد
معلّم ادبیات: رضا بگو ببینم، در سال 608 چه
اتفاقی افتاد؟
رضا: آقا! مولوی به دنیا آمد.
.معلّم ادبیات: آفرین، حالا بگـو ببینم در سـال
612 چه اتفاقی رخ داد؟
رضا کمی مکث کرد و گفت: آقا اجازه! مولوی
چهارساله شد!
جنگهای صد ساله
معلّم: دربارۀ جنگهای صدساله هرچه می دانی
بگو.
شاگرد: آقا اجازه! فقط مدتش را می دانیم!
[[page 15]]
انتهای پیام /*