مجله نوجوان 138 صفحه 26

کد : 139442 | تاریخ : 19/06/1395

آسمانی­ها پروازجمعی همۀ روزها، روز خداست؛ همۀ شبها، شب خداست؛ هستی لحظه به لحظه آفریده می­شود و خدا هر دم در کارآفرینش است. کسی که این را می­داند، دم به دم خدا را احساس می­کند و در هر نفسی که می­کشد تازگی آفرینش را می­چشد. پرواز،زیباست؛ حتی اگر پرواز پرنده ای تنها در آسمان باشد. پرواز جمعی پرندهها امّا زیباتر است. پرندهها، در پرواز جمعی، نیرومندتر و زیباتر پرواز می­کنند و بیشتر اوج می­گیرند. در پرواز جمعی، هم تک تک پرندهها پرواز می­کنند و هم همۀ پرندهها پروازی هماهنگ و یگانه دارند؛ پرواز همه پرندهها، یک پرواز است. بعضی جاها و برخی روزها و شبها هنگامۀ پرواز جمعی دلهایی است که در ملکوت خداوند پر می­گشایند. فرصت این پروازهای دسته جمعی را غنیمت بشماریم و به سوی ملکوت آبی خداوند بال بگشاییم. درکوچه باغ حکایت در روزگاران بسیار بسیار دور، سه رفیق گذرشان به شهری افتاد. شب فرا رسیده بود. هر یک برای خوردن غذا، به جایی رفتند امّا با هم قرار گذاشتند که فردا همدیگر را ملاقات کنند. دو نفر از این سه تن، مهمان شخصی بودند و شب را به خانه او غذا خوردند و به صبح رساندند. سومی که جایی نداشت با خود گفت: « به مسجد می­روم و مهمان خدا می­شوم.» پس به مسجد رفت و همچنان گرسنه باقی ماند. فردا که سه رفیق همدیگر را ملاقات کردند، هر یک سرگذشت خود را گفتند. از جانب خداوند به پیغمبر زمان وحی شد که به آن مهمان بگو: ما مهمانی این مهمان عزیز را پذیرفتیم و خود میزبان او شدیم و بهتر از گرسنگی برای وی غذایی نیافتیم. قربان ولیئی

[[page 26]]

انتهای پیام /*