آسمانیها
پروازجمعی
همۀ روزها، روز خداست؛ همۀ شبها، شب خداست؛
هستی لحظه به لحظه آفریده میشود و خدا هر دم
در کارآفرینش است. کسی که این را میداند، دم
به دم خدا را احساس میکند و در هر نفسی که
میکشد تازگی آفرینش را میچشد. پرواز،زیباست؛
حتی اگر پرواز پرنده ای تنها در آسمان باشد. پرواز
جمعی پرندهها امّا زیباتر است. پرندهها، در پرواز
جمعی، نیرومندتر و زیباتر پرواز میکنند و بیشتر
اوج میگیرند. در پرواز جمعی، هم تک تک پرندهها
پرواز میکنند و هم همۀ پرندهها پروازی هماهنگ
و یگانه دارند؛ پرواز همه پرندهها، یک پرواز است.
بعضی جاها و برخی روزها و شبها هنگامۀ پرواز
جمعی دلهایی است که در ملکوت خداوند پر
میگشایند. فرصت این پروازهای دسته جمعی را
غنیمت بشماریم و به سوی ملکوت آبی خداوند بال
بگشاییم.
درکوچه باغ حکایت
در روزگاران بسیار بسیار دور، سه رفیق گذرشان به شهری افتاد. شب فرا رسیده
بود. هر یک برای خوردن غذا، به جایی رفتند امّا با هم قرار گذاشتند که فردا همدیگر
را ملاقات کنند. دو نفر از این سه تن، مهمان شخصی بودند و شب را به خانه او غذا
خوردند و به صبح رساندند. سومی که جایی نداشت با خود گفت: « به مسجد میروم
و مهمان خدا میشوم.» پس به مسجد رفت و همچنان گرسنه باقی ماند. فردا که سه
رفیق همدیگر را ملاقات کردند، هر یک سرگذشت خود را گفتند. از جانب خداوند به
پیغمبر زمان وحی شد که به آن مهمان بگو: ما مهمانی این مهمان عزیز را پذیرفتیم
و خود میزبان او شدیم و بهتر از گرسنگی برای وی غذایی نیافتیم.
قربان ولیئی
[[page 26]]
انتهای پیام /*