مجله نوجوان 139 صفحه 21

کد : 139473 | تاریخ : 19/06/1395

و پاک که چون دژی استوار در برابرش ایستادگی می کنند از موریانههای شک بهره می­برد. امشب از خدا" بخواه که با یقین دلت را " در برابر شک ایمن کند. قرآن به سر گرفتن یعنی در زیر چتر و سایه معجزه خاتم، از این قبیل لغزشها در امان بمانی. امشب که شب تولد قرآن است. قرآن به تو هدیه خواهد داد و به میمنت این روز تو را برکت خواهد بخشید. شاید امشب، شاید دیشب، شاید شبی دیگر، شب قدر در میان شبهایی دیگر خود را مخفی کرده است چون خداوندگار عالم، عبادت کردن بندگانش را دوست دارد. نوازش کردن بندگانش را دوست دارد. یک عشق پاک و ملکوتی برای بنده ناچیز به هیچ وجه قابل درک نیست. خودت را در آغوش این مهربانترین رها کن. در دل به آنچه کرده­ای اقرار کن. او پوشاننده­ترین پوشاننده معایب توست و خود می­داند ولی تو بگو. باز بگو تا نشان دهی که می­دانی لغزشت در کجا بوده. او خود دستت را می­گیرد و بر پیشانی­ات بوسه می­زند تا نور الهی مسیر قدم برداشتن و گام زدنت را روشن کند. نه من می­دانم و نه تو و نه هیچ عادی بنده­ای که امشب چه شبی است. ما همه به امید پاداش آمده­ایم. کمند آنانی که بهشت را به بها نمی­خرند و از هراس دوزخ نیست که خود را رهای درگاه دوست می­کنند. آنان اشک می­ریزند از کوتاهیها و قصورها و ما حتی نمی دانیم از چه باید بگرییم. آنان تو را طلب می­کنند و ما به امید ساختن دنیا و آخرتمان او را می­خواهیم حال این که نهایت عشق خواستن اوست به خاطر خودش...

[[page 21]]

انتهای پیام /*