مجله نوجوان 142 صفحه 15

کد : 139610 | تاریخ : 19/06/1395

کاغذ نمکی زنبورش کو؟ معلّم : با زنبور یک جمله بساز شاگرد: من کندو را برداشتم معلّم: پس زنبورش چی شد؟ شاگرد: آقا اجازه؟ تو کندو نبود فکر کنم رفته بود دنبال عسل!! دانش آموز تنبل مریم : مرضیه تو دوست داری معلّمها چطوری باشند؟ مرضیه : مهربان، خوب و با محبّت، تو چطور؟ مریم : من دوست دارم مثل بقّالها باشند! مرضیه : یعنی چطوری؟ مریم : یعنی این که یک تابلو بالای سرشان بزنند و روی آن بنویسند: درسی که داده می شود، پس گرفته نمی شود.!

[[page 15]]

انتهای پیام /*