شوخی با اخبار
مریم شکرانی
شوخی با اخبار
معاون شهردار تهران تأکید کرد که در پایتخت دوچرخه سواری را توسعه دهند.
«خبرگزاری جمهوری اسلامی »
همه به انسان نصیحت و تأکید میکنند ولی یک معمّای عجیب در زندگانی وجود دارد که آدم نمیفهمد پس چرا
هیچ کس گوش نمیدهد؟
مثلاً شهرداری عزیز تأکید میکند که در کوهستان آشغال نریزیم و آنجا را به گند نکشیم چون کوهستان مال خودمان است ولی ما سلسله جبال آشغال بغل دست کوهستانمان درست میکنیم. ماموران آتش نشانی التماس و تأکید
میکنند که مزاحم ادارۀ محترم آتش نشانی نشویم ولی ما یک چوب کبریت آتش میزنیم و فوری با 125 تماس
گرفته و آدرس مکان آتش سوزی چوب کبریت را میدهیم، ادارۀ برق با گریه تأکید میکند که در ساعت اوج مصرف وسایل پرمصرف برقی را استفاده نکنیم ولی ما ساعت را کوک میکنیم تا رأس ساعت هفت الی یازده شب جاروبرقی بکشیم، همزمان اتو کنیم و کامپیوتر را الکی الکی روشن بگذاریم، لباسهایمان را در لباسشویی بریزیم و از این لامپ قراضههای زرد پر مصرفمان را همه جا آویزان کنیم و یک جا روشن نماییم. ادارۀ فضای سبز با خواهش عاجزانه تأکید میکند روی چمنهای پارک راه نرویم و درختها را نشکنیم! ولی ما عمداً روی چمنهای پارک غلت میزنیم و جولان میدهیم و تاخت و تاز میکنیم و با پانصد کیلو وزن از یک شاخۀ نازک یک درخت زبان بسته آویزان میشویم. ادارۀ محیط زیست و ترافیک به تمنّا و تأکید اتفاق افتاده بود که تا تقی به توقی میخورد اتومبیلهای شخصی مان را توی خیابان نیندازیم و آلودگی و ترافیک درست نکنیم ولی... حتماً باید بیایند بنزین را سهمیه بندی کنند و حالتان را بگیرند؟حتماً باید آقای نگهبان پارک سوت زنان و با شلیک چند گلوله
به پایتان تعقیبتان کند؟! حتماً مأموران آتش
نشانی باید دستگاه مزاحمیاب به تلفنشان وصل
کنند و خفتتان را بگیرند؟! حتماً اداره برق باید با
کتک سراغتان بیاید و جریمهتان کند اساسی؟!
... آره؟! حتماً باید حالتان را
دربست توی قوطی کند؟ با
زبان خوش و محترمانه تأکید
حالیتان نمیشود؟؟!... میگوید
تأکید کردند...!
[[page 16]]
انتهای پیام /*