
چه بد شد!
حمید: من ورقه را سفید دادم.
محسن: من هم همینطور!
حمید: وای چه بدشد اگرخیال کنند ما از روی هم نوشتهایم.
چکار کنیم؟!
تا100بشمارید
آموزگاری شاگردانش را نصیحت میکرد که هرگاه خواستید حرفی بزنید
خوب روی آن فکر کنیدو لااقل تا 100 بشمارید بعد منظورتان را بیان
کنید.
یک روز در حالی که آموزگار مشغول درس دادن بود، ناگهان بچه ها شروع به
شمارش کردند و گفتند:100 ،99 ، 98 ، ... ،3 ، 2 ، 1 آقا پشت کتتان به بخاری
چسبیده!!
خوشحال کردن دیگران
معلم: بین شما کسی هست که این هفته کسی را خوشحال
کرده باشد؟
جمشید: بله آقا معلّم، من هفته پیش که به خانه مادربزرگم
رفته بودم، وقتی خواستم برگردم مادربزرگم گفت: به سلامت
عزیزم. بارفتن تو بسیارخوشحال میشوم!
[[page 15]]
انتهای پیام /*