مجله نوجوان 17 صفحه 10

کد : 139776 | تاریخ : 19/06/1395

جویبار خاطرات حضرت امام، هیچگاه حاضر نبود برای مطرح شدن خود کوچکترین اقدامی بکند، حتی برای چاپ رساله و دادن شهریه، یادم هست که ایشاان آمادگی نداشتند که شهریه بدهند. روزی حجج اسلام آقایان مسعودی خمینی و شیخ حسن صانعی به بنده فرمودند که خوب است شما که مورد لطف امام هستید، با ایشان صحبت کنید شاید قبول کنند که شهریه به طلاب بدهند. پرواضح است که مرجعیت بدون دادن شهریه قاعدتاً ممکن نیست. ابتدا که حقیر به ایشان عرض کردم، قبول نکرده و فرمودند دیگران شهریه خواهند داد. حقیر به ناچار با آیتالله امینی و آیتالله منتظری صحبت کردم و آقایان هم با حضرت امام صحبت کردند و مقداری ایشان را راضی نمودند. حقیر از آنجایی که تشخیص داده بودم لازم است که زعامت مسلمین به دست ایشان باشد و زعامت و مرجعیت بدون مقدمه و بدون دادن شهریه طبیعتاً غیرممکن است. لذا خوب به یاد دارم که دفعه بعد که خدمتش رفتم و جدیت و اصرار زیاد نمودم، به ناچار با گریه به ایشان قبولاندم که هر چه ایشان دارند، شهریه بدهند. آن روز فرمودند حدود دوازده هزار تومان موجود دارم. قرار شد بقیه را بنده تأمین کنم. ابتدا قرض قبول نفرمودند. بنده عرض کردم مقداری وجوهات تقدیم میکنم و مقداری هم به عنوان قرض که خودم شما را بریالذمه مینمایم. خلاصه با آن هم واسطه فرستادن و التماس کردن و زاری نمودن، قبول فرمودند که حقیر پولی خدمتشان تقدیم دارم و بدین ترتیب شهریه اول را آغاز نمودند که به حمدالله بعداً مرتب داده شد. روزی در نجف به حضورشان مشرف شدم و از طریق مکه مقداری معتنابه اسکناس هزار تومانی و پانصد تومانی خدمتشان بردم. با نهایت بیاعتنایی وقتی دستمال پول را گذاشتم، فرمودند اینها چیست؟ عرض کردم وجوهات. فرمودند: خودت لازم نداری؟ عرض کردم خیر. به قدری به مادیات بیاعتنا بودند که بنده در طول عمر کسی را اینچنین بیاعتنا به مادیات ندیدم. حضرت امام در سادهزیستی زبانزد خاص و عام بود و حتیالمقدور در زندگیش سعی داشت سادهتر از توده مردم زندگی کند و همواره از زیادهروی پرهیز داشت. آیتالله سید علی غیوری

[[page 10]]

انتهای پیام /*