مجله نوجوان 221 صفحه 28

کد : 140082 | تاریخ : 18/06/1395

حرفهای خودمانی نمی دانم تا به حال چقدر به کفشهایتان دقت کرده اید. کفش ها مظلوم ترین لباسها هستند. آنها بار وزن آدم را به دوش می کشند و در میان خار و خاشاک، سنگ و کلوخ، برف و سرما و آب و باران سرنشینان خود را به سلامت حمل کنند. آنها گاهی اوقات جور عصبانیت آدمها را هم می کشند، وقتی از زور عصبانیت تکه سنگ سر راهمان را شوت می کنیم، در واقع تمام ضربة خشممان به کفش وارد می شود. کفشها موجودات وفاداری هستند؛ هم به خود هم به سرنشین خود و هم به یکدیگر. وقتی یکی از لنگه های کفش خراب می شود. و از کار می افت ، دیگری حاضر به سرویس دادن نیست و در حالی که هنوز سالم است، خود خواسته محکوم به مرگ می شود. کفش ها موجودات مظلومی هستند. با اینکه ما را همه جا می برند و به هر جا که می خواهیم می رسانند، شبها باید پشت در باشند و حق ورود به خانه را ندارند. اگر دقت کنید، می بینید که کفش هر کسی کم کم شکل خودش می شود؛ مثلاً به کفش های قهوه ای و خاک گرفتة معلمتان نگاه کنید، طفلکی بار سنگین علم را به همراه فشار شدید زنگی حمل می کند. روی صورتش همچون صورت معلم چروکهایی افتاده است که گذر زمان را به ما یادآوری می کنند. حتی آن قسمت از درز کفش که قدری باز شده است، یادآور لبخند محو و زورکی معلم به شاگردانی است که هیچ گناهی ندارند به جز آنکه ناخواسته شاگرد معلمی شده اند که رفاه خانواده اش را به نیازهای شخصی خود برتری می دهد و حاضر است سالها بر آن کفش کهنه سوار شود و آن را وصله و پینه کند و روی کهنه و غمگینش را با واکس فوری بپوشاند تا پسرانش کفشهای زیبا به پا کنند، تا دخترانش در مدرسه آسایش داشته باشند و در زنگ ورزش کفش ورزشی بپوشد و روزهای عادی کفشی زیبا که یک پاپیون صورتی قشنگ روی آن است. یا کفش خیلی از پدرها که هر صبح به پایشان می رود و آنها را به کارخانه ها می رساند. کفش آنها مانند خود آنها کلاه ایمنی به سر دارد و تمام روز حواسش هست که بلایی سرپنجه های پای پدران نیاید. بعضی کفشها هم حالشان خیلی خوب است. یعنی ما اینطور فکر می کنیم زیرا سالی دو سه بار از کمد بیرون می آیند و صاحبان خود را به مهمانیها می برند و در مهمانیها به آنها خوش می گذرد. حرفهای خوب می شنوند، صدای شادی، صدای خنده ولی حتی این کفشها هم غصه دار هستند. آنها دلشان می خواهد به پارک بروند، به دل طبیعت بروند، روی چمنها پا بگذارند و از روی جویها بپرند. حتی گاهی بدشان نمی آید که سوار اتوبوس بشوند و زیر بار فشار کفش دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 9 پیاپی 221 / 23 خرداد 1388

[[page 28]]

انتهای پیام /*