مزرعهی آفتاب
مزرعهی آفتاب، زرد و بزرگ است
روشن و پُر وسعت و شکفته و زیباست
صبح که سر میرسد، نگاه من آرام
رو به سوی مزرعهست و گرم تماشاست
هر طرف مزرعه به چشم من انگار
ساقهی نور و طلاست خوشه به خوشه
تابلویی دیدنیست، غرق طراوت
شور و شکوه و صفاست خوشه به خوشه
پنجره را تا که باز میکنم آرام
مزرعه را میشود قشنگ در آن دید
میروم از مزرعه دوباره بچینم
خرمنی از گرمیو طراوت و امیّد
[[page 25]]
انتهای پیام /*