مجله نوجوان 248 صفحه 5

کد : 140275 | تاریخ : 18/06/1395

یاد ایام سین. حسینی سیزدهم رجب سالروز تولد حضرت علی(ع) آسمان گستردهتر شد. کعبه برای تو شکاف برداشت، ماه شب چهارده! وقتی میخواستی از پلههای معراج بر زمین پر از گناه، قدم بگذاری، ناز قدومت، لحظههای ایستاده و بهتزدة تاریخ را به حرکت وا داشت. تصنیف آمدنت، همة ترانههای گذشته را که فراموششان شده بود به یادمان آورد. آسمان، گستردهتر شد و زمین، آرامتر. دل صفین بیقرار میتپد تا برسی و او را تاریخساز کنی. نهروان، صدای تو را شنیده و هوای روزهای آینده به سرش زده است. زمین مکه امشب از خود بیخود شده است. چهقدر ستارهها برای باریدن به زمین، لحظه شماری میکنند. من امشب به یاد نجف افتادهام. به یاد کبوتران سرگردان گنبدش ، امشب همة لحظههای من بوی کبوترانش را میدهد. * * * درِ خیبر، لبخندی موذیانه بر لب دارد و زیر لب، شعرهای دهة چهل را زمزمه میکند. آدم، یاد جاهلها و کلاه مخملیهای همان زمان میافتد. نفس کشها ماستها را کیسهها کردهاند و دور در خیبر نمیپلکند. بتهای درون کعبه، پارتیهای شبانه راه انداختهاند. شبها ابو جهلها و ابولهبها را در آغوش میگیرند و دنیابه کامشان است. عمرو بن عبدود، یکه تاز میدان رجزهاست. رجزهایش میدانهای جنگ را به آتش میکشد. عمرو بن عبدود: کوهی که هیچگاه فرو نمیریزد. ولی وقتی تو روی بالهای سیزدهم رجب بیایی و چشم باز کنی، درِ نالوطی خیبر، بر خود میلرزد. درِ خیبر را میخواهی به کدام یک از موزههای معروف هدیه کنی؟ شانههای پیامبر، منتظر قدمهای تو هستند تا مهمانی بتها را به هم بریزی. بیا... عمرو بن عبدود را فرو بریز. ای برادر خواندة دماوند! * * * این که کعبه برای تو شکافته شود چیز عجیبی نبود. عجیب این بود که کعبه شکافته نشود و تو مثل همهی مردم عادی در خانههای معمولی به دنیا بیایی. کعبه زایشگاه تو و جبرییل پرستار تو. هنگام تولد حضرت آدم، خدا بر گِل دمید و هنگام تولد عیسی جبرییل بر مریم دمید اما هنگام میلاد تو بر قرآن دمیدند و تو شدی قرآن ناطق. وقتی از کعبه بیرون آمدی گریههایت آیه آیه بر سر و روی مردم میبارید و زمین آیه باران میشد. بزرگ شدی، قد کشیدی. روز به روز به خدا نزدیکتر میشدی و از مردم دورتر. مردم یک جا مانده بودند و راکد شده بودند. مردم گندیده بودند. اما تو جاری بودی. جاری جاری. آنقدر جاری که میشد با حرفهایت وضو گرفت. نخواستی که بمانی. همینطور رفتی. تو وقتی آمدی قرآنِ ناطق بودی و وقتی رفتی مردم هنوز تو را نخوانده بودند.

[[page 5]]

انتهای پیام /*