مجله نوجوان 78 صفحه 16

کد : 140394 | تاریخ : 18/06/1395

ژیرسکوپ وقتی که کسی دوچرخه سواری را یاد می گیرد ، بی آنکه خودش متوجه باشد ، از خاصیت ژیرسکوپ استفاده می کند . همین طور وقتی که شما در بازی فوتبال ، توپ را به گردش در می آورید باز این کار شما به ژیرسکوپ مربوط می شود . وقتی جسم گردانی (مثلاً توپ) را به حال خود رها می کنیم ، پیوسته در فضا گرد محور ثابتی خواهد چرخید یعنی آنکه شما می توانید یک خط موهوم را فرض کنید که از مرکز آن جسم گردان می گذرد ، دایماً در جهت معینی به گردش خود ادامه می دهد . این حرکت خود به خودی آن قدر ادامه می یابد تا لحظه ای که چیزی از خارج بیاید و جلوی آن را بگیرد . محور ژیرسکوپ را محور چرخش می نامند . آیا می دانید که وقتی بخواهید محور ژیرسکوپ را تغییر دهید ، یک اتفاق جالب در آنجا رخ خواهد داد؟ فرض کنید محور چرخش افقی است . در جهت عکس فشاری بر نوک آن وارد آورده ، می خواهید محور را به وضع عمودی درآورید . اما ناگهان متوجه می شوید که حرکت آن هرگز طبق انتظار شما تغییر نمی کند ، بلکه نسبت به نیروی حاصل از فشار عمودی شما ، پیوسته در زاویه های قائمه ، به حرکت خود ادامه می دهد . پس می بینید که محور همچنان به طور افقی حرکت می کند . به همین دلیل است که دوچرخه سوار وقتی حس می کند به طرف راست می افتد ، چرخ را اندکی به همان طرف متمایل می کند . در این صورت چرخ متحرک دوچرخه بر بدنه آن نیرویی به صورت زاویه قائمه ، وارد می آورد . آن گاه به جای آنکه دوچرخه سوار به سمت راست بیفتد حرکت خود را به پیش ادامه می دهد . نخستین دوچرخه ها اگر بخواهیم به آغاز پیدایش دوچرخه پی ببریم ، باید چند هزار سال به عقب برگردیم و آن را در زندگی مصریان قدیم جستجو کنیم . زیرا شواهدی در دست است که آنان مرکبی داشتند که با دو چرخ و با کمک پای انسان به سمت جلو حرکت می کرد . اما در اصل باید آغاز پیدایش آن را در سال 1817 بدانیم . در آن سال یک مرد آلمانی به نام " بارون فون درایز" وسیله ای ساخت که نام خود را بر آن گذاشته بود ، یعنی آن را درایزینه می نامید . این مرکب دارای دو چرخ بود و هر دو به وسیله میله ای چوبی به هم متصل می شدند . کسی که می خواست آن را براند باید قسمتی از سنگینی خود را به طرف جلو انداخته ، محکم با پا به زمین می کوبید . البته نخست با یک پا و سپس دو پا ، آنقدر به زمین رکاب می زد تا دوچرخه درایزینه او را به مقصد برساند . دوچرخه درایزینه بسیار گران تمام می شد . از این رو مردم به آن " اسب ژیگولها" می گفتند . جورج چهارم ، پادشاه انگلستان از علاقه مندان این دوچرخه بود . در حدود سال 1840 مردی اسکاتلندی به نام مک ملین برای چرخ عقب یکی از این " اسب های ژیگولها" محوری درست کرد . این محور را با میله ای به رکاب متصل کرد . او با آن می توانست آنقدر تند برود که سرانجام روزی به خاطر همین سرعت دیوانه وار به وسیله پلیس بازداشت شد . واژه خارجی دوچرخه " بای سیکل" است که برای اولین بار در سال 1865 به کار رفت . یک فرانسوی به نام لالمان نوعی دوچرخه پایی قدیمی را که بسیار شبیه به اسب ژیگولها بود ، طراحی کرد و به چرخ جلوی آن میله و رکابی پیوند داد . اینگونه دوچرخه ها به قدری زمخت و سنگین بودند که مردم نام آنها را " استخوان خرد کن " می نامیدند . در سال 1869 چرخ های فلزی سبکی به بازار عرضه شد . این چرخها از آهن یکپارچه درست نمی شدند ، بلکه مانند چرخ دوچرخه های امروزی دارای پره های میله ای بودند ولی لاستیکی توپر ، یعنی بدون باد ، داشتند . دیگر طولی نکشید که دوچرخه شکل تازه تری به خود گرفت . این بار چرخ های جلو را به تدریج بزرگ تر و بزرگ تر می ساختند . این بدان منظور بود که با زدن یک رکاب ، سرعت بیشتری از آن حاصل شود . به طوری که مدل بعضی دوچرخه ها طوری بود که چرخ جلویی پنج یا شش برابر چرخ عقبی قطر داشت . زیرا اگر کمی غفلت می شد ، پرتاب شدن راننده به زمین حتمی بود . سرانجام در حدود سال 1885 بود که دوچرخه قابل اطمینان و مدرن به عرصه وجود آمد . در این مدل ، چرخ جلو و عقب هر دو به یک اندازه است . راننده در محلی که کمی جلوتر از چرخ عقب است می نشیند و برای افزودن سرعت هم به جای استفاده از چرخ های بزرگ و خطرناک ، چرخ های زنجیری درست کرده اند تا با خیال آسوده بتوان پیوسته رکاب زد و بر سرعت آن افزود .

[[page 16]]

انتهای پیام /*