مجله نوجوان 209 صفحه 3

کد : 140417 | تاریخ : 18/06/1395

مدیر مسئول:مهدی ارگانی سردبیران:افشین اعلاء محسن وطنی دبیر تحریریه:فاطمه سالاروند مدیرهنری:حامد قاموس مقدم گروه هنری:لیلا بیگلری/مجید صالحی عاطفه شفیعی راد/سروش مسعودی سارا قاموس مقدم/زهرا سادات موسوی محسنی نازنین جمشیدی ویراستار:حسام الدین قاموس مقدم ایمیل: تلفکس:88836792-77648693 نشانی:تهران-صندوق پستی:3563-14155 توزیع و امور مشترکین:محمدرضا ملازاده فکس:66712211 تلفن:66706833 بی نظیر در عبادت زمزمه ساندویچت را با قورباغه عوض کن قدر دایی را می دانم خاور دایی ابراهیم یکی پند است،پند جاودانی تورنت را بشناسیم اختراع کنیم تا راحتتر زندگی کنیم شیعیان ما آشنای مایند ما اینیم! یک سگ فضایی بانمک! قورباغه با طعم پیاز جعفری! من جاسوس نیستم! جدول و سرگرمی مثل لبخند صبح سرمقاله صبح و سلام صـبـح زود وقـتـی مـغـازه‏دارهـا کـرکـرۀ مـغـازه‏هـایـشـان را بالا می‏دهند، از سبزی‏فروش و بقّال و تعمیرکار گرفته تا نانـوا و خیاط و... اولین جـمـلـه‏ای کـه بر لب می‏آورند، این است: «بسم الله...! الهی به امید تو» این الهی به امید تو یعنی: «خدایا! می‏دانم که هستی و حواست به من هست. می‏دانم که رزق و روزی‏ام به دست توست و سلامت دست و بازویم از تو. پس به من سلامتی و توانایی بده تا کار و بارم به سامان باشد و کسبم پر رونق. تا روزی حلال نصیبم شود و برای سفرۀ زن و فرزندم نان گرم ببرم.» ... صبح زود وقتی کرکرۀ پلکهایمان را بالا می‏دهیم و چشممان به دیدار اولین پرتو صبحگاه روشن می‏شود، آیا یادمان هست به او سلام کنیم؟! آیا یادمان هست به او بگوییم: «سلام ای هستی پنهان شده در همه چیز، می‏دانیم که هستی و تا تو هستی همه چیز هست.»؟ تا تو هستی که در ذرات گرم خورشید به ما لبخند می‏زنی، تا تو هستی که نسیم نازک لطف و مهربانی‏ات دست نوازش بر سر رودخانه‏ها و گلها و سنگها بکشد، تا تو هستی که بذرها به شوق دیدارت جوانه بزنند و ابرها به یمن سر انگشتان کریمت ببارند، تا تو هستی که انگورها ذوق شیرین شدن داشته باشند و ماهی شوقِ به دریا رسیدن، دلهایمان مثل روز روشن است و امیدمان به رشتۀ هستی متصل. ای عزیزترین! ای بزرگ! ای بخشنده! کسی جز تو لایق این صفات نیست چون تو تنها عزیزی هستی که هرگز خوار نمی‏شود و تنها بخشنده‏ای هستی که بی‏مزد و منت می‏بخشد و چشم‏داشتی ندارد و تنها بزرگی هستی که کوچکیهای ما را نادیده می‏گیری. پس هر صبح که کرکرۀ پلکهایمان را بالا می‏دهیم ما را ببخش و با نفس شفابخش خویش در ما امیدهای تازه بریز. فاطمه فولادوند

[[page 3]]

انتهای پیام /*