مقدمه و شرح از استاد سید جلال الدین آشتیانی

گفتار در احدیت لا بشرط

کد : 140498 | تاریخ : 28/06/1395

‏گاهی اراده شود از احدیتْ «احدیت لا بشرط»؛ به این معنا که مقابلۀ با کثرت‏‎ ‎‏در آن لحاظ نشود؛ و فقط یک تعین، که ‏ظهور ذاته بذاته و کونه واحداً ظاهراً لذاته‎ ‎فَحَسْبُ‏ باشد، در آن ملاحظ گردد. به این اعتبار حضرت «عمائیه» نیز به آن اطلاق‏‎ ‎‏گردیده است. احدیت لابشرط از هر قید، از جمله قید اطلاق، «احدیت ذاتیه»‏‎ ‎‏است که به مقام «غیب الغیوب» اطلاق می شود که آن نه مقید است، و نه مطلقِ قید‏‎ ‎‏به اطلاق. بلبل خوش الحان دیار تجرید و دستانسرای کشور توحید، عبدالرحمن‏‎ ‎‏جامی، نظر به «احدیت لا بشرطیه» داشته که فرموده است: ‏

‏ ‏

« در آن خلوت که هستی بی نشان بود  به کنج نیستی عالم نهان بود

وجودی بود از نقش دویی دور  ز گفتگوی مایی و تویی دور

وجودی مطلق از قید مظاهر   به نور خویشتن بر خویش ظاهر

دل آرا شاهدی در حجلۀ غیب  مبرا دامنش از تهمت غیب

نه با آیینه رویش در میانه   نه زلفش را کشیده دست شانه

نوای دلبری با خویش می ساخت   قمار عاشقی با خویش می باخت

ولی زآنجا که حکم خوبروییست  ز پرده خوبرو در تنگ خوییست

نکورو تاب مستوری ندارد   چو در بندی سر از روزن برآرد

نظر کن لاله را در کوهساران  که چون خرم شود فصل بهاران

کند شق شقّۀ گلریز خارا  جمال خود کند زان آشکارا

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 

برون زد خیمه ز اقلیم تقدس   تجلی کرد بر آفاق و انفس

ز هر آیینه ای بنمود رویی  به هرجا خاست از وی گفتگویی»[1]

 

‏مؤلف علامه، قدس الله سرّه، در رسالۀ حاضر و تعلیقه بر «مقدمۀ» قیصری، ‏‎ ‎‏در آنجا که علامۀ قیصری تصریح نموده است که ‏الأعیان الثابتة وجودات خاصة‎ ‎علمیة، ‏در تعلیقه ای مختصر بر عبارت محقق قیصری در این موضع اشاره کرده اند بر‏‎ ‎


‎[[page 44]]‎‏این اصل مهم که این وجودات خاصه تعین اسماء الهیه و قائم به اسماءاند به قیام‏‎ ‎‏صدوری؛ و اسماء نیز از ناحیۀ تجلی به فیض اقدس ظهور پیدا نموده اند؛ و کثرت و‏‎ ‎‏صدور اعیان از اسماء و ظهور اسماء از فیض اقدس کلاً در وجود واحد مندک و در‏‎ ‎‏عین وجود متحدند. ‏‎[2]‎‏ لذا ارباب تحقیق گفته اند وجه تسمیۀ فیض اوّل به «اقدس»‏‎ ‎‏به این اعتبار است که فیض و مفیض و مستفیض در عین وجود متحدند؛ ‏و هذا‎ ‎الفیض أقدس من أن یکون غیرالمفیض و المفاض أوالمستفیض.‏ ولی بذر کثرت از‏‎ ‎‏ناحیۀ فیض اقدس به نحو خفا در مرتبۀ «واحدیت» و حضرت ارتسام و حضرت‏‎ ‎‏امکان، و به نحو بارز و ظاهر و متعین به کثرت خارجیه در اراضی مستعده و حقایق‏‎ ‎‏قابلیه و فاعلیه تحقق پیدا نموده است. ‏

‏مغفور له، حضرت امام، رضوان الله  علیه، در تعلیقه بر شرح قیصری بر‏‎ ‎‏فصوص ابن عربی از اینکه مؤلف در مقدمۀ خود بر کتاب اعیان ثابته را «وجودات‏‎ ‎‏خاصة علمیه» دانسته است، آن را امری نامعقول تلقی فرموده و گفته اند: ‏

‏ ‏

قوله: «هدایة للناظرین. و اعلم، أن الأعیان الثابتة وجودات خاصة علمیة». لا یخفی ما فی هذا الفصل من القصور و الفتور علی مذهب الناظرین والعارفین. 

 

‏در «المشکوة الثانیة»، در ضمن بیان مراتب و درجات ولایت و نبوت، اعیان‏‎ ‎‏ثابته را به وجهی از وجوه تشبیه به انوار ضعیفه نموده که تحت ‏حیطة ظهور نور الحق لا‎ ‎ظهور لها.‏ ‏

 

[[page 45]]

  • ـ مثنوی هفت اورنگ، جامی، به تصحیح مرتضی گیلانی، ص 591.
  • ـ بیان مراد مصنف علامه و تقریر مقاصد آن بزرگ در مصباح میسور نیست مگر با شرحی مبسوط و بیان تحقیقات اکابر از صوفیه و محققان از عرفا.

انتهای پیام /*