اینکه مصنف علامه، رفع فی الخلد مقامه، در مقام بیان معانی حدیث إن اللّه کان إذ لا کان . . . فرموده اند:
و قوله: «فخلق الکان و المکان» إلی قوله: «منه الأنوار» إشارة إلی
[[page 119]]ترتیب أمهات مراتب الوجود من النازل إلی الصاعد.
برداشت دقیقی از معانی حدیث شریف است. و کلام کمل از عترت مانند قرآن و کلام تدوینی دارای بطون متعدده است؛ و مرتبه و مقام امام، علیه السلام، در مقام بیان و ذکر حدیث مذکور قریب به مقام تعین حق به اسم کلی جمعی «المتکلم» می باشد. و آنچه در معارف افاضه فرموده اند، مأخوذ از حیّ لا یموت است؛ نه مانند علم ارباب رسوم که علمشان مأخوذ است از «میّت بعد میّت».
مراد از فخلق الکان و المکان خلق کاینات و مکوّنات، یعنی موجودات واقع در عالم خراب آباد ماده و صور نوعیه و حقایق متصرمۀ متحرکه، است. و الشاهد علی ذلک قوله، علیه السلام: خلق الکان و المکان. چه آنکه سؤال از مکانْ جهت تحقق حق شده است. ولی ترتیب و نظم خاص حدیث با این توجیه چندان ملایم نیست. هر چند زیاد مشاهده می شود که در احادیث نظم و ترتیب خاص مراعات نگردیده، در عین حال در همین احادیث با جملات بسیار دقیق مطالب عالیه ذکر شده است. در این حدیث نیز نظم و نسق خاص مراعات نگردیده است.
دیگر آنکه در خلق نورالأنوار نیز باید به توجیه قائل شد. چه آنکه «نورالأنوار» خارج از عالم خلق و کون و نسب خلقیه است؛ و نیز با تنزل از این اصل و قبول آنکه بر حقیقت محمدیه و مشیت ساریۀ مطلقه «نور الأنوار» اطلاق گردیده است. اما در جملۀ خلق الأنوار مراد از «أنوار» عقول طولیه و نفوس اسپهبدیه است که کلاً از مراتب نور و جلوات نور مطلق اند.
دیگر آنکه اگر مراد از «نور الأنوار» حقیقت غیبیه باشد و از آن، نور ذات و حقیقت نور که لا یُدْرک و یدرک به، و الضیاء یُدْرک و یدرک به مراد شده باشد، مراعات ترتیب نشده است. ولی با ملاحظۀ اینکه در نسخ معتبر آمده:
خَلَقَ نورَ الأنوار الَّذی نُوِّرَتْ منه الأنوارُ، و أَجْرَی فیه من نورِ الَّذی نُوِّرَتْ منه الأنوارُ، و هو النّور الَّذی خُلِقَ منه محمّدٌ.
[[page 120]]عبارت نظم خاص خود را داراست. چه آنکه نور الأنوار همان «فیض مقدس» است که انوار، یعنی حقایق نوریه، از آن متنوِّرند. و از همین «نورالأنوار» است اولین جلوۀ احمدی و علوی، علیهماالسلام، که به تحقیق پیوسته است که مکرر حضرت ختمی مرتبت فرموده اند:
أَنا و علیٌّ من نورٍ واحدٍ؛ و أَنا و علیٌّ من شجرةٍ واحدةٍ.
بنابراین، عالم انوار عبارت است از عوالم جبروتیه، که اولین منزل از منازل غیبِ هویت است؛ و به اعتباری نیز از آن عالم به «المنزل الثانی للغیب الهویة الإلهیه» تعبیر کرده اند؛ و از عالم مثال «المنزل الثالث للغیب الهویة» قصد شده است. و مرجع «هو» در هو النور الذی . . . «نور الأنوار» یا نوره الّذی نوِّرت منه الانوار است.
و شاید مقصود واقعی از نورالذی نورت منه . . . نورالأنوار باشد.
[[page 121]]