آغاز جنگ تحمیلی

جشن تحویل اسلحه ها

کد : 140727 | تاریخ : 05/07/1395

‏با دیدن آن همه سلاح، آن روز را جشن گرفتیم و جای شادی و ‏‎ ‎‏خوشحالی هم بود چون ما هر کدام فقط، صد تیر فشنگ با یک اسلحه ‏‎ ‎‏ژسه و یک نارنجک تفنگی و یک، یا دو نارنجک دستی با خودمان از ‏‎ ‎‏شهرهایمان آورده بودیم. نارنجک تفنگی 30 سانتی‌متر طول داشت و اگر ‏‎ ‎‏منفجر می‌شد یا به هر دلیلی آن رااز دست می‌دادیم دیگر جایگزینی ‏‎ ‎‏نداشت. مااز ترس اینکه منفجر نشود و ما را به کشتن ندهد، شب و ‏‎ ‎‏روز در خواب و بیداری آن را در بالای سرمان آویزان می‌کردیم. ‏‎ ‎‏محدودیت مصرف فشنگ به گونه‌ای بود که اگر یک تیر از اسلحه ما‏‎ ‎‏شلیک می‌شد کسی به ما یک فشنگ جایگزین نمی‌داد. آقا رحیم ‏‎ ‎‏می‌گفت: وقتی یک هلیکوپتر عراقی دیدید، اگر به باک آن شلیک کنید ‏‎ ‎‏منفجر می‌شود. یک بار خود من به یک هلیکوپتر عراقی تیراندازی کردم، ‏‎ ‎‏20 تیر فشنگ خالی کردم ولی نه هلیکوپتر منفجر شد و نه کسی در آخر ‏‎ ‎
‎[[page 23]]‎‏به من فشنگ جایگزین داد. بنی‌صدر با سپاه و بسیج خوب نبود و به آنها‏‎ ‎‏در تامین اسلحه و مهمات هیچ کمکی نمی‌کرد.‏

‎[[page 24]]‎

انتهای پیام /*