2 ـ 2 نقش پول در اقتصاد جامعه
حال که واژه پول معنا شد ببینیم نقش آن چیست؟ ابتداءً باید گفت که نقش پول در اقتصاد امری است بدیهی و نه تنها در اقتصاد گذشته نقل فعّال داشته، بلکه حتی امروز نیز از آن به عنوان «سکان فرماندهی هدایت و ارشاد اقتصاد و جامعه نام می برند»
هدف و منظور اساسی از پول در یک سیستم اقتصادی فقط یک چیز است و آن تسهیل مبادله «کار» و «کالا» و تقلیل وقت و زحمتی است که برای انجام معامله مورد نیاز است، بشر اگر از دیگران جدا زندگی می کرد به پول احتیاجی
[[page 18]]
نداشت، نه آن را می تواند بخورد نه می تواند بپوشد و یا حتی برای کمک به جریان تولید خود به کار گیرد؛ چون برای مبادله کار یا کالا با دیگران فرصتی در اختیار او نیست، به پول احتیاجی ندارد، حتی اگر گروه ده دوازده نفری با یکدیگر ولی جدای از دیگران زندگی می کردند استفاده از پول برای آنان نفع بسیار محدودی داشت؛ زیرا می توانستند کار و کالایشان را میان خود، فقط یا صرف وقت اندک و زحمت کمی پایاپای مبادله کنند. ولی به تدریج که گروه مردم بزرگتر می شود و افراد در صدد برمی آیند که میزان تخصص و دامنۀ معاملات را گسترش دهند، متوجه می شوند که مبادلۀ مستقیم و کار و کالا هر روز با اشکال بیشتری مواجه می گردد و موجب اتلاف وقت و زحمت زیادی می گردد.
در مورد پول و وظایف آن چنین گفته اند:
الف: پول عبارت است از «واحد ارزش» یا «معیار ارزش» و گاهی همین مفهوم را با عبارات «واحد محاسبه» و یا «مقیاس مشترک ارزش» و یا «واحد مشترک ارزش» نیز بیان می کنند.
ب: وسیله مبادله یا «وسیله پرداختها» و یا وسیلۀ گردش معاملات و بالاخره وسیله پرداخت این تعریف هر چیزی را که برای تبدیل به کار و کالا قابلیت داشته باشد، شامل می شود.
ج: پول به عنوان وسیلۀ «ذخیرۀ ارزش» و یا به عبارت دیگر وسیلۀ استفادۀ آتی ازکار و کالای حاضر، می باشد؛ یعنی فروشندۀ کالا چنانچه بخواهد کالای خود را فوراً بفروشد و از ثمرۀ فروش خویش در آینده استفاده کند مشکلی نداشته و لازم نیست و دریافت کنندۀ «پول» و ارزش مقابل کالا آنچه را گرفته، فوراً مصرف کند و مشکل نگهداری و یا فساد این ارزش او را مجبور نمی کند که فوراً آن را به مصرف برساند. بلکه می تواند مقداری از آن را برای آینده حفظ کند
[[page 19]]
در این نقش، پول می تواند برای هزینه های غیر قابل پیش بینی در آینده مصرف گردد. این نقش پول در واقع پشتیبانی وظایف پول در دو نقش مذکور در عناوین الف و ب است و در همین نقش است که ارزش پول تحت تأثیر تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی قرار می گیرد و دارندگان پول قاعدتاً انتظار دارند ارزش آن با گذشت زمان ثابت بماند، و گرنه حاضر به فروش کالای خود نمی شوند و یا اگر تصور کاهش ارزش آن را در آینده داشته باشند، با افزایش قیمت کالای خود در فروش در صدد جبران آن بر می آیند. در عمل پول این نقش را بسیار بی قاعده ایفا نموده است، ارزش یا قدرت خرید آن هنگام ترقی قیمتها کاهش و بر عکس هنگام تنزل قیمتها افزایش یافته است.
این نقش پول نیز نقش انحصاری نیست، هر دارایی یا ارزش دیگری می تواند این نقش را ادا نماید. سفته های کوتاه مدت اوراق قرضه، سهام ممتاز، اثاث خانه، خانه، زمین و هر نوع کالای گرانبهای دیگری این نقش را می تواند بازی کند و حتی اشیا و موارد شمرده شده، سودی را برای صاحب آن سبب شوند، و از این نظر بر پول ترجیح داشته باشند و از طرف دیگر از لحاظ ذخیرۀ ارزش معایبی را نیز دارا می باشند، از جمله اینکه: گاهی متضمن هزینۀ انبارداری می باشند و علاوه ممکن است ارزش آنها نیز کاهش یابد و به درجات مختلف، تبدیل آنها به نقد مشکل است؛ زیرا همانند پول نقد مورد قبول همه نیست و تنها با خسارت و ضرر می توان به سرعت آن را تبدیل به نقد نمود.
د: چهارمین نقشی که می توان به پول داد معیار پرداختهای بعدی و یا وسیلۀ پرداختهای بعدی است، به محض آنکه پول به عنوان واحد ارزش و وسیلۀ پرداخت مورد استفادۀ عامه قرار گرفت تقریباً و به ناچار تبدیل به واحدی گردید که برای پرداختهای بعدی مثمر واقع شود؛ به عبارت دیگر، پرداختهای بعدی بر اساس آن صورت گیرد. پول در این نقش نیز تحت تأثیر تحولات اقتصادی،
[[page 20]]
سیاسی و اجتماعی قرار می گیرد و معمولاً خریداران و فروشندگان خدمت یا کالا در سطح داخلی یا بین المللی این گونه نوسانات را محاسبه و در قرارداد منظور می نمایند تا آن که قدرت خرید به دست آمده از پول یا ارزش آن، ثابت بماند. پس در این نقش نیز اگر ارزش پول به مرور زمان زیاد شود به کسانی که وعده داده اند مبلغ معینی پول بپردازند، صدمه می زند و برای کسانی که وعدۀ دریافت دارند، مبلغ ارزش بیشتری می گیرند، مال باد آورده ای است.
اما بحث اینکه این وظایف از کجا برای پول مقرر شد تحقیق تاریخی خاصی را می طلبد که در این زمینه می توان گفت: معاملات پایاپای ممکن است و یا به عبارت دیگر معاملات بدون پول محقق می شود و دادوستد از طریق مبادله مستقیم کالا و کار، و یا کالا و کالا می تواند انجام شود، ولی «پایاپای خالص» یا مقدور نیست یا بسیار مشکل است.
[[page 21]]