کتاب بیع

فروش حیوان

کد : 141127 | تاریخ : 02/11/1394

گفتاری در مورد فروش حیوان

مسأله 1 ـ‏ هر حیوان مملوکی همان طور که فروش همۀ آن جایز است، (همچنین)‏‎ ‎‏فروش قسمتی از آن به طور مشاع، مانند نصف و یک چهارم جایز است. و اما فروش‏‎ ‎‏قسمت معینی از آن مانند سر و پوستش یا دست و پایش، یا مثلاً نصفی که سرش در آن‏‎ ‎‏قرار دارد، اگر از حیواناتی باشد که گوشتش خوردنی نیست یا مقصود از آن، گوشت‏‎ ‎‏نیست بلکه سواری و باربری و گرداندن سنگ آسیاب و مانند این ها است، فروش آن (به‏‎ ‎‏این صورت) جایز نیست. البته اگر حیوانی که گوشتش خوردنی نیست قابل تذکیه باشد،‏‎ ‎‏فروش پوست آن جایز است. و همچنین حیوانی که مقصود از آن گوشت نباشد مانند‏‎ ‎‏اسب و الاغ در صورتی که تصمیم برکشتن آن به خاطر پوستش باشد، فروش آن جایز‏‎ ‎‏است. و اگر مقصود از آن، سربریدن و گوشت باشد مانند آنچه را قصاب ها می خرند و از‏‎ ‎‏آن ها خریده می شود ظاهر آن است که فروش آن (به صورت جزء معیّن) صحیح باشد؛‏‎ ‎‏پس اگر آن را ذبح کند خریدار آنچه را که خریده است صاحب آن می شود و اگر حیوان را‏‎ ‎‏بفروشد، به نسبت مالش، در پول آن شریک است؛ به این ترتیب که قیمت سر و پوست‏‎ ‎‏مثلاً بر فرض کشتن آن، به قیمت بقیۀ حیوان، سنجیده می شود سپس به همان نسبت از‏‎ ‎‏ثمن، ملک او می باشد. و چنین است اگر حیوانی را که مقصود از آن گوشت باشد بفروشد‏‎ ‎‏و سر و پوست را استثنا کند، یا دو نفر یا گروهی شریک شوند و یکی از آن ها برای خودش‏‎ ‎‏سر و پوست یا سر و دست و پا را مثلاً شرط کند (که مال او باشد)، یا آن که شخصی‏‎ ‎‏حیوانی بخرد سپس دیگری را با خودش در سر و پوست مثلاً شریک کند، پس در همۀ‏‎ ‎
‎[[page 626]]‎‏این ها در جایی که کشتن آن مقصود است، صحیح می باشد، بنا بر این وقتی کشته شد،‏‎ ‎‏استحقاق عین آن را دارد، و گرنه به نسبت شریک است چنان که گذشت.‏

‏مسأله 2 ـ اگر شخصی به دیگری بگوید: «به شراکت من مثلاً حیوانی را بخر»، این کلام‏‎ ‎‏از او وکالت دادن به او است در خرید، پس اگر آن را به حسب دستور او بخرد مبیع بین هر‏‎ ‎‏دو نصف به نصف است، مگر این که تصریح کند که شرکت به صورت دیگری باشد. و اگر‏‎ ‎‏شخص مأمور از طرف آمر، مقداری از ثمن را که بر او است بپردازد، حق رجوع به آمر را‏‎ ‎‏ندارد، مادامی که قرینه ای نباشد که مقصود آمر، خریدن برای او و پرداختن آنچه بر عهدۀ او‏‎ ‎‏است از جانب او باشد، مانند خریدن از جای دوری که مبیع تحویل داده نمی شود مگر‏‎ ‎‏آن که ثمن پرداخته شود که در این صورت به او رجوع می کند.‏

‎ ‎

‎[[page 627]]‎

انتهای پیام /*