کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)

مبانی الگوی جامع توسعه اقتصادی از دیدگاه حضرت امام خمینی (س)

کد : 141293 | تاریخ : 24/07/1395

مبانی الگوی جامع توسعۀ اقتصادی از دیدگاه حضرت امام خمینی(س) 

 

 محسن رضایی

‏ ‏

‏  تشریح و تفسیر بیانات، سخنان و رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی در مورد‏‎ ‎‏اقتصاد، کاری بسیار مهم و حیاتی و یکی از گامهای اساسی فرهنگی در انقلاب ماست.‏‎ ‎‏بخصوص در شرایط امروز انقلاب اسلامی، جهان اسلام و جهان کنونی که بحثهای‏‎ ‎‏اقتصادی یک بار دیگر موضوع روز شده است و در تحلیل بسیاری از حوادث، علل اساسی‏‎ ‎‏تحولات جدید را به این مباحث ربط داده‏‏ ‏‏اند. ‏

‏از سوی دیگر، در جهان امروز که علی‏‏ ‏‏رغم همۀ پیشرفتهای جهان، میلیاردها انسان از‏‎ ‎‏عقب‏‏ ‏‏ماندگی و فقه و جهل رنج می برند. ترسیم خطوط فکری و اقتصادی امام اگر چه کار‏‎ ‎‏آسانی نیست، اما قدمی مهم به شمار می‏‏ ‏‏رود. ‏

‏محقق این مسیر باید ابتدا مشخص کند که از امام چه انتظاری دارد؟ آیا به دنبال این‏‎ ‎‏است که نظریات اقتصادی – شبیه آنچه که در علوم اثباتی ارائه شده - از امام ببیند، او را با‏‎ ‎‏چهره های علمی اقتصادی مقایسه کند و یا اینکه به دنبال این است که راه حل مشکلات‏‎ ‎‏روز اقتصادی کشورمان را از سیمای  اقتصادی امام اخذ کند؟ ‏

‏از طرف دیگر، محقق باید برای خود مشخص کند که می خواهد امام را در چه‏‎ ‎‏جایگاهی ببیند. آیا  از شأن مرجعیت و اجتهاد اقتصادی و یا از شأن رهبر جامعه و شناخت‏‎ ‎‏سیاستهای  اقتصادی و یا از شأن بنیانگذاری؟ ‏

‏به نظر اینجانب، سیمای اقتصادی امام سه جنبه دارد: ‏


‎[[page 172]]‎‏ - یکی جنبۀ بنیانگذاری انقلاب است؛ امام که انقلاب بزرگ اسلامی ما را بنیان‏‎ ‎‏گذاشته اند در همۀ ابعاد این انقلاب، اصولی را مطرح کرده اند. درجنبه سیاست، دفاع‏‎ ‎‏اجتماع، فرهنگ و همچنین در اقتصاد هم به طرح مسائل اساسی اقتصاد همت کرده‏‏ ‏‏اند. ‏

‏  - جنبۀ دوم سیمای اقتصادی امام «پیشوایی و رهبری» است. همان‏‏ ‏‏طور که ایشان‏‎ ‎‏مسائل سیاسی و دفاعی و فرهنگی را رهبری کرده‏‏ ‏‏اند؛ و خطوط سیاسی لازم را در مواقع‏‎ ‎‏ضروری مطرح نموده اند، درمسأله اقتصاد هم سیاستهای اقتصادی لازم را بیان کرده اند.‏‎ ‎‏اگر چه عمل انقلاب در دوران ایشان، بیشتر مسائل سیاسی، دفاعی و فرهنگی بوده است. ‏

‏انقلاب اسلامی در زمان ایشان فرصت جدی برای پرداختن به مسائل اقتصادی را‏‎ ‎‏نداشت. و محور  اساسی حرکت انقلاب اسلامی را امور غیر اقتصادی تشکیل می داد؛ ولی‏‎ ‎‏علی‏‏ ‏‏رغم این محدودیت زمانی، سیاستهای اقتصادی حضرت امام تا اندازه ای بیان شده‏‎ ‎‏است. ‏

‏ - جنبۀ سوم، چهرۀ اقتصادی امام از جهت مرجعیت و فقاهت ایشان بود که از سالها‏‎ ‎‏قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین لحظات عمر مقدسشان به حل مشکلات و‏‎ ‎‏سؤالات شرعی مردم مشغول بودند. ‏

‏اینجانب به هیچ وجه سیمای اقتصادی حضرت امام را یک بُعدی و محدود به مسائل‏‎ ‎‏جزئی نمی دانم، سیمای «اقتصاد» حضرت امام با سایر ایده ها و نظریات ایشان هماهنگ‏‎ ‎‏و مکمل است. وقتی حضرت امام به فکر تشکیل حکومت جهان اسلام هستند علی‏‏ ‏‏القاعده‏‎ ‎‏در زمینۀ «اقتصاد» دیدی جامع و وسیع خواهند داشت، و لذا تنزل دیدگاه اقتصادی‏‎ ‎‏حضرت امام به مجموعه ای از تحلیلهای یک بُعدی می تواند یک خطر جدی فرهنگی و‏‎ ‎‏تئوریک باشد. ‏

‏ اینجانب چون از یک طرف در جستجوی شناخت و کشف ساختار و اصول و مبانی‏‎ ‎‏اقتصاد ایران اسلامی و از طرف دیگر در پی استخراج شعار کنونی انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏بخصوص در داخل کشورمان بوده ام عمدتاً در تهیۀ مقاله از جنبه «بنیانگذاری» و‏‎ ‎‏«پیشوایی» اقتصادی امام استفاده کرده‏‏ ‏‏ام. ‏‎ ‎

‏تبیین مسائل اساسی اقتصاد، بدون توجه به استراتژی ملی و سیاسی کشور و انقلاب،‏‎ ‎‏و بدون توجه به اهداف و آرمانهای انقلاب  اسلامی کاری غیر ممکن و بسیار مشکل‏‎ ‎‏است. و چه کسی شایسته تر از حضرت امام که به همۀ ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‏‎ ‎


‎[[page 173]]‎‏و جهانی انقلاب اسلامی و مکتب  قرآن آشنایی داشته اند. ‏

‏ ایشان از یک طرف به عنوان یک فیلسوف و فقیه و یک عالم برجسته – که به علوم قدیم‏‎ ‎‏مسلط و با علوم جدید آشنایی کامل داشته - و از طرفی دیگر با زندگی مردم و نیازهای آنان و‏‎ ‎‏پیشرفت جهانی و مسائل عملی و جاری روز جامعه و جهان ارتباط نزدیک داشته‏‏ ‏‏اند. و‏‎ ‎‏همچنین در زمان رهبری ایشان، حوادث بسیار بزرگی که اکثریت جهان را متأثر کرده است،‏‎ ‎‏از جمله انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، تسخیر لانۀ جاسوسی اتفاق افتاده است و ایشان‏‎ ‎‏با سربلندی و با موفقیت کم‏‏ ‏‏نظیری  ملت بزرگ و رشید ایران را به سلامت از این حوادث‏‎ ‎‏عبور داده و به اهدافی بزرگ رسانیدند. ‏

‏برخلاف اظهارنظر کارشناسان غربی و یا دیگرانی که متأثر از آنها  و یا متأثر از‏‎ ‎‏ایده های کهنۀ ناسیونالیستی هستند و اعلام کرده‏‏ ‏‏اند که انقلاب اسلامی هیچ طرح و تئوری‏‎ ‎‏جدیدی برای اداره جوامع انسانی در شرایط امروز ندارد، بیانات صریح و روشن امام در‏‎ ‎‏طرح مبانی اقتصادی و سیاسی بر اظهارات نا آگاهانه و بعضاً مغرضانۀ آنها خط بطلان‏‎ ‎‏می کشد. ‏

‏ملاحظۀ مجموعۀ نظریات و دیدگاههای حضرت امام در مباحث اقتصادی ولایت بر‏‎ ‎‏این  نکته تأکید دارد که استقلال اقتصادی مورد توجه خاص ایشان بوده و آن را اساس‏‎ ‎‏الگو جامع توسعۀ اقتصادی می داند. ‏

‏ ‏

‏استقلال اقتصادی از دیدگاه امام(رض): ‏

‏حضرت امام(س) در تاریخ 6 / 10 / 58 در مورد اقتصاد چنین فرموده است: ‏

‏ «مسأله اقتصاد هم همین‏‏ ‏‏طور یک مسأله مهمی است، وابستگی اقتصادی مسأله ای‏‎ ‎‏است که وابستگیهای بسیاری را به دنبال می آورد، باید کاری بکنیم که زاید بر خودکفا باشیم.‏‎ ‎‏کشور ما یک کشوری است که می تواند بیش از احتیاج خودش تولید داشته باشد و صادر‏‎ ‎‏کند. مع الوصف به اسم اصلاحات ارضی ما را به عقب راندند». ‏

‏از این بیان امام(رض) سه مسأله را می توان تفکیک کرد: ‏

‏ - اول سوابق وابستگی کشور و خسارات آن. ‏

‏ - دوم وابستگی اقتصادی و پیامدهای آن. ‏

‏ - سوم راه حل و شاخص خروج از وابستگی. ‏


‎[[page 174]]‎‏ما سعی می‏‏ ‏‏کنیم با کمک بیانات امام(رض) در مناسبتهای مختلف‏‎ ‎‏اقتصادی، این مسائل را توضیح  دهیم. ‏

‏* سوابق وابستگی کشور و اقتصاد ایران و خسارات ناشی از آن: علی‏‏ ‏‏رغم ارتباط‏‎ ‎‏بیش از پنجاه ساله کشور ایران با کشورهای غربی و صنایع پیشرفتۀ آنان، بر هیچ کس‏‎ ‎‏پوشیده نیست که چه خرابیهای خانمانسوزی که در این مملکت پیدا نشد. ‏

‏از زبان امام بشنویم، ایشان در تاریخ 21 / 9 / 58 فرمودند که: ‏

‏ «ما چنان مغزمان تهی شد که صنعت خوبمان را دست ازش برداشتیم؛ صنعتهای‏‎ ‎‏کاشیکاری، صنعتهای منبت‏‏ ‏‏کاری، صنعتهای قالیبافی، صنعتهای زریبافی، مخمل بافی،‏‎ ‎‏اینها همه را، هی کم کم با تبلیغات متفرقه که این دولتهای فاسد هم به آن دامن زدند یکی‏‎ ‎‏بعد از دیگری فراموش شد. صنعتهای ما هم فراموش شد برای اینکه ما را عاشق غرب‏‎ ‎‏کردند». ‏

‏یا در تاریخ 11 / 8 / 58  ایشان فرمودند:‏

‏«یک مملکتی این طور دست شما داده  است، پنجاه سال برای اینکه ما را عاشق‏‎ ‎‏غرب کردند». ‏

‏ در تاریخ 11 / 12 / 57 ایشان فرمودند: ‏

‏ «یک مملکت آشفته، یک کشور شکست خورده، یک کشور دزد زده، غارت زده بجا‏‎ ‎‏گذاشتند. نیروهای انسانی ما را عقب راندند، نگذاشتند ترقی بکنند؛ و مخازن ما را بردند.‏‎ ‎‏بکلی اقتصاد اینجا شکست خورده است.» ‏

‏و یا در تاریخ 12 / 11 / 57 ایشان فرمودند: ‏

‏ «من باید عرض کنم که محمدرضا پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، خراب کرد‏‎ ‎‏و همه چیز ما را به باد داد. مملکت مارا خراب کرد. مملکت ما را از ناحیۀ اقتصاد خراب‏‎ ‎‏کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است».‏

‏حضرت امام(رض) در این بخش از بیانات خود ویرانی و خرابیها و خسارات‏‎ ‎‏اقتصادی بجا مانده از رژیم پهلوی را توضیح داده‏‏ ‏‏اند؛ وابستگی اقتصادی و تخریب اقتصاد‏‎ ‎‏پویا و شکوفایی قبل از قاجار و پهلوی را تشریح کرده اند. زمانی بود که کالاهای‏‎ ‎‏ایران در بازارهای دنیا از بهترین کالاها به حساب می آمد؛ صنایع و کشاورزی  ایران در‏‎ ‎‏حداکثر رشد و اقتصاد ما از مازاد تجاری برخوردار بود، اما در دوران قاجاریه و پهلوی‏‎ ‎


‎[[page 175]]‎‏اقتصاد قبلی ما از بین رفت، و یک اقتصاد وابسته به خارج به وجود آمد. لذا ایران که‏

‏در ابتدای شروع رشد سرمایه داری و توسعۀ صنعتی اروپا تا حد قدرت‏‏ ‏‏نمایی در بازار‏‎ ‎‏جهانی، پیشرفت کرده بود، از دورۀ قاجار عقب‏‏ ‏‏نشینی و رشد نزولی خود را آغاز می کند و‏‎ ‎‏سرانجام  ضربۀ نهایی و تیر خلاص را آن پدر و پسر خود باخته به غرب بر آخرین‏‎ ‎‏مقاومتهای اقتصاد  ایران وارد کردند، و یک اقتصاد صد در صد  وابسته به کشور به وجود‏‎ ‎‏آوردند. ‏

‏ پس، در این دویست سال اخیر که اروپا و امریکای عقب افتاده شروع به رشد و ترقی‏‎ ‎‏کردند، اقتصاد شکوفا و مترقی ایران سیر نزولی خود را شروع کرد، اما دشمنان ما به همین‏‎ ‎‏مقدار  از خرابیها بسنده نکردند؛ بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که فرصتی برای‏‎ ‎‏بازسازی این ویرانه ها و خسارت دویست ساله پیش آمده بود مجدداً امریکا با دست صدام‏‎ ‎‏شروع به ایجاد خسارات جدید بر کشور ما کرد. حضرت امام(رض) در تاریخ 6 / 5 / 66‏‎ ‎‏فرمودند که: ‏

‏ «امریکا دوباره همان تیغی که به دست محمدرضا خان سپرده بود در کف صدام – این‏‎ ‎‏زنگی مست – نهاد. صدام چه کرد؟ آیا صدام همان کاری را که شاه قبل از انقلاب انجام‏‎ ‎‏داد، انجام نداد؟ گفتم که خرابیهای شاه را اگر مهلتمان بدهند با تلاش همۀ‏‎ ‎‏دست‏‏ ‏‏اندرکاران و ملت شریف بیست سال هم نمی توانیم آباد کنیم آیا خرابیهای صدام را‏‎ ‎‏می شود کمتر از بیست سال آباد نمود؟» ‏

‏ با این توضیحاتی که از سابقۀ خرابیها و خسارات وارده بر اقتصاد کشورمان ارائه شد‏‎ ‎‏که عمدتاً به دلیل عوامل وابسته به وجود آمد و اقتصاد ما را یک اقتصاد وابسته نموده و هر‏‎ ‎‏نوع ابتکار و خود جوشی را از بین برد، ببینیم پیامدهای این وابستگی از نظر امام(رض)‏‎ ‎‏چگونه است؟ ‏

‏ ‏

‏پیامدهای وابستگی اقتصادی در اقتصاد و سایر شئون کشور: ‏

‏حضرت امام(رض) درتاریخ 6 / 10 / 58 فرمودند: ‏

‏ «وابستگی اقتصادی مسأله ای است که وابستگیهای بسیاری را به دنبال می آورد. اگر‏‎ ‎‏مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگی اقتصادی داشته  باشد همه جور‏‎ ‎‏وابستگی دنبالش می آید، و وابستگی سیاسی هم پیدا می‏‏ ‏‏کنیم. وابستگی نظامی هم پیدا‏‎ ‎


‎[[page 176]]‎‏می‏‏ ‏‏کنیم؛ برای اینکه وقتی ما چیزی نداشتیم، دستمان به طرف امریکا دراز می شود و امریکا‏‎ ‎‏همه چیز را به ما تحمیل می کند، ما وقتی می توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم». ‏

‏ و همچنین در تاریخ 3 / 10 / 58 فرمودند: ‏

‏ «فردا اگر خدای نخواسته، جلو گرفتند، ما محتاج نشویم به خارج. اگر محتاج شدیم‏‎ ‎‏به خارج، همه مسائل برمی‏‏ ‏‏گردد. شکم گرسنه، ایمان ندارد. اگر خدای نخواسته، اینها‏‎ ‎‏چنین کردند، ما احتیاج پیدا کردیم که گندم بدهد، این احتیاج اسباب این می شود که ما‏‎ ‎‏وابستگی سیاسی هم پیدا کنیم، وابستگی فرهنگی هم پیدا کنیم، وابستگی نظامی هم پیدا‏‎ ‎‏کنیم و همه چیزمان از دست برود». ‏

‏معظم له در تاریخ 29 / 10 / 59 می فرمایند: ‏

‏«یک جمعیتی اگر نشستند و دستشان دراز کردند پیش یک جمعیتهای دیگر که بده‏‎ ‎‏به ما، تمام همشان این بود که هرچه می‏‏ ‏‏خواهند از خارج بیایند و بدهند به شما و ذخایر‏‎ ‎‏شما را از اینجا ببرند در ازای آن چیزی که می‏‏ ‏‏دهند، این ملت اگر یک میلیون سال هم‏‎ ‎‏زندگی بکند، همان حال اول است، تنبل بار می آید، بی اراده بار می‏‏ ‏‏آید». ‏

‏از دیدگاههای امام(رض) کاملاً روشن است که ایشان معتقد هستند اگر وابستگی‏‎ ‎‏اقتصادی پیدا شود همۀ وابستگیهای دیگر؛ از جمله سیاسی و نظامی هم پیدا می‏‏ ‏‏شود.‏‎ ‎‏سرنوشت سیاسی و مقدرات کشور ما به دست امریکا و ابرقدرتها می افتد آنها سیاستهای‏‎ ‎‏منطقه ای و جهانی را به ما تحمیل خواهند کرد؛ آنق در پیش خواهند آمد که حتی در‏‎ ‎‏سیاستهای داخلی کشور ما هم نفوذ خواهند کرد. در حقیقت، نظام امام(رض) این است‏‎ ‎‏که، وابستگی اقتصادی نه تنها خسارت عظیمی بر ما وارد کرده است، بلکه بطور مداوم‏‎ ‎‏و تا زمانی که این وابستگی ادامه داشته باشد، تخریب و خسارات هم ادامه خواهد داشت.‏‎ ‎‏حال ببینیم حضرت امام(رض) چه راه حلی را برای خروج از وابستگی طرح می‏‏ ‏‏کنند؛ و‏‎ ‎‏اصولاً شعار محوری ایشان چیست؟ ‏

‏ ‏

‏راه حلهای خروج از وابستگی اقتصادی: جهاد اقتصادی ‏

‏ایشان در بیانات مورخ 6 / 10 / 58 می‏‏ ‏‏فرمایند: ‏

‏ «باید کاری کنیم که زاید بر خودکفا باشیم. کشور ما یک کشوری است که می تواند‏‎ ‎‏بیش از احتیاج خودش تولید داشته باشد و صادر کند».‏


‎[[page 177]]‎‏ «تمام ایران باید همین وضعی را که شما پیدا کردید؛ و اجتماع نمودید و برنامه‏‎ ‎‏ریختید، و روی برنامه ها به نحو صحیح و سالم، بدون اینکه تعدی به کسی بشود، بدون‏‎ ‎‏اینکه یک خلاف اسلامی در بین باشد»‏

‏ «شما در حال جنگید؛ در حال جنگ اقتصادی، و این خود یک محاربه ای بین اسلام‏‎ ‎‏و کفر است. برای کشاورزان و کسانی که می توانند به کشاورزان کمک کنند تکلیف است‏‎ ‎‏که کشاورزی امسال جوری شود که ان‏‏ ‏‏شا‏‏ ‏‏ءالله خودکفا بشویم، و در سالهای بعد صادرات‏‎ ‎‏داشته باشیم. این تنها موعظه نیست که: «مردم خوب است این کار را بکنند»، نجات دادن‏‎ ‎‏یک کشور اسلامی از زیر بار ظلم و از زیر بار استعمار است. نجات دادن یک مملکت اسلامی‏‎ ‎‏یک تکلیفی است که انسان موظف است انجام بدهد».‏

‏ «رعیتها کم کاری نکنند، آنهایی که در کارخانه ها کار می‏‏ ‏‏کنند کم کاری و سستی‏‎ ‎‏نکنند. امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادی است. زمان، زمان آرامی نیست که بگویید‏‎ ‎‏خوب، ما زیاد منفعت نمی خواهیم ببریم، در اینجا دیگر اختیار با مردم نیست؛ اختیاری‏‎ ‎‏است که در دست خداست، و او امر کرده است که ما نباید تحت نظارت یک کشور، و یا‏‎ ‎‏تحت بیرق کفر باشیم. این یکی از مسائل مهم اسلام است؛ و باید کوشش کنیم، و اقتصاد‏‎ ‎‏خود را اداره نماییم. باید قیام کنیم و غافل نباشیم. باید همۀ قشرهای ملت؛ هر کس‏‎ ‎‏هر جوری که می‏‏ ‏‏تواند تولید بکند. مثلاً باغداران، دامداران و کشاورزان می توانند تولید کنند‏‎ ‎‏و باید این کار را بخوبی انجام دهند. ‏

‏اشخاصی که می توانند به کشاورزان و کارخانه ها کمک کنند باید این کار را بکنند.‏‎ ‎‏کارخانه های خصوصی در ایران زیاد بود، مع‏‏ ‏‏الوصف از بین رفته و دارد می‏‏ ‏‏رود».‏

‏همچنین معظم‏‏ ‏‏له(رض) در تاریخ 17 / 9 / 59 میفرمایند: ‏

‏ «ایران ان‏‏ ‏‏شاءالله مستقل بشود؛ و استقلال وقتی است که شما دیگر احتیاج به اینکه‏‎ ‎‏دستتان را دراز بکنید به خارج چیزی بگیرید نداشته  باشید مادامی که ما محتاجیم از‏‎ ‎‏دیگران چیز بگیریم مستقل نیستیم. مادامی که ما زراعتمان به اندازه ای نشود که دستمان‏‎ ‎‏پیش دیگران دراز نباشد، وابسته هستیم. تا ما نتوانیم ضعف خودمان را برسانیم به آنجایی‏‎ ‎‏که  دیگر محتاج به دیگران نباشیم وابسته‏‏ ‏‏ایم. باید همه کوشش کنیم؛ آنهای که مخترع‏‎ ‎‏هستند، آنهایی که متفکر هستند؛ زارعین، کارخانه‏‏ ‏‏دار ها همه کوشش کنند که خودشان کارخودشان را انجام بدهند».‏


‎[[page 178]]‎‏در این بیانات حضرت امام(رض)، شاخص استقلال اقتصادی را، خودکفایی و‏‎ ‎‏رسیدن به قدرت صادراتی می‏‏ ‏‏دانند. ایشان برای رسیدن به این شاخص، معتقد هستند که‏‎ ‎‏باید تمامی ملت با روحیۀ محاربه با کفر، و نجات یک کشور اسلامی از زیر بار ظلم و‏‎ ‎‏استعمار، به این تکلیف الهی قیام کنند؛ و حتی ملت از این رابطه از زیرا ب ظلم و‏‎ ‎‏استعمار، به این تکلیف الهی قیام کنند؛ و حتی مردم در این رابطه از خودشان اختیار ندارند‏‎ ‎‏که، بگویند ما نمی خواهیم مازاد کشاورزی و مازاد تولید داشته باشیم. ایشان تأکید می کنند‏‎ ‎‏که برای نجات کشور اسلامی از تحت بیرق کفر، کسی نمی تواند بگوید که، ما زیاد منفعت‏‎ ‎‏نمی خواهیم ببریم. مبارزه و جنگ اقتصادی برای نجات یک کشور اسلامی‏‏ ‏‏است، که باید‏‎ ‎‏تمام مردم ایران با برنامه ریزی صحیح و سالم و بدون تعدی به کسی و بدون خلاف‏‎ ‎‏اسلامی، اجتماع کند و در این نبرد اقتصادی و جهاد مقدس الهی که یک تکلیف الهیاست شرکت کنند. کما اینکه ایشان در بیانات 4 / 2 / 62 می‏‏ ‏‏فرمایند: ‏

‏ «ما در این عصر با اتکا به خدای تبارک و تعالی و استمداد از اسلام و قرآن کریم و‏‎ ‎‏ولی عصر، سلام الله علیه، باید خودمان کوشش کنیم و خودمان جهاد کنیم؛ جهاد در‏‎ ‎‏دانشگاهها و دانشکده‏‏ ‏‏ها، جهاد در کارخانه ها و کارگریها، جهاد در کشاورزیها… جهاد‏‎ ‎‏در همه جا».‏

‏روشن است که حضرت امام(رض) برای رسیدن به استقلال اقتصادی، جهاد اقتصادی‏‎ ‎‏را یک ضرورت می‏‏ ‏‏دانند که همۀ ملت کمربند های خود را محکم ببندند، و برای نجات از‏‎ ‎‏اسارت اقتصادی غرب، و رسیدن به توانایی اقتصادی تا آنجایی که قدرت صادراتی پیدا‏‎ ‎‏کنیم، و از تحمیل عقاید سیاسی غرب و شرق مصون بمانیم، همت کنند و با فعالیت های‏‎ ‎‏برنامه ریزی شده صحیح و سالم بدون تعدی و تخلف از قوانین اسلامی به آن مقصد‏‎ ‎‏برسند. تنها در این صورت است که می توانیم استقلال سیاسی خودمان را حفظ کنیم. کما‏‎ ‎‏اینکه ایشان در بیانات مورخ 6 / 10 /58 می‏‏ ‏‏فرمایند: ‏

‏ «اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند؛ و وابستگی اقتصادی داشته باشد،‏‎ ‎‏همه جور وابستگی به دنبالش می آید. وابستگی سیاسی هم پیدا می‏‏ ‏‏کنیم، وابستگی نظامی‏‎ ‎‏هم پیدا می‏‏ ‏‏کنیم. ‏

‏برای اینکه وقتی ما چیزی نداشتیم، دستمان طرف امریکا دراز می‏‏ ‏‏شود، و امریکا همه‏‎ ‎‏چیز ما را به ما تحمیل می‏‏ ‏‏کند. ما وقتی می‏‏ ‏‏توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم». ‏

‏پس حضرت امام(رض)، شرط استقلال و عدم وابستگی را قدرتمند شدن می داند. ‏


‎[[page 179]]‎‏ایشان معتقد است که باید به قدرت اقتصادی دست یافت تا امریکا نتواند خودش را به ما‏‎ ‎‏تحمیل کند و سرنوشت سیاسی ما را به دست بگیرد. ایشان در تاریخ 21 / 9 / 58‏‎ ‎‏می فرمایند: ‏

‏ «اگر اسلام را ما در اینجا توانستیم با دست همۀ شما آقایان، با دست همۀ ملت‏‎ ‎‏توانستیم که اسلام را در این مملکت پیاده کنیم، اسلام همه چیز ما را بیمه می کند. به دنبال‏‎ ‎‏این معنی باشید. فقط به «ان شاء الله» و «بسم الله» و دعا کفایت نکنید، عمل کنید، باید‏‎ ‎‏عمل بکنید».‏

‏و باز ایشان پنج سال بعد از همین سخنرانی در تاریخ 4 / 6 / 63 می فرمایند: ‏

‏ «بدون پشتیبانی نمی شود کار کرد؛ و پشتیبانی هم به این نیست که مردم «الله اکبر»‏‎ ‎‏بگویند. این پشتیبانی نیست؛ پشتیبانی این است که مردم همکاری  کنند. همکاری این‏‎ ‎‏است که در تجارت همکاری کنند. شما مجال به آنها بدهید همکاری کنند در این طور‏‎ ‎‏امور که مردم ازشان کار بر می آید، معنی پشتیبانی این است که خود آنها عمل بکنند. اگر‏‎ ‎‏این طور عمل بشود هم سرمایه هایی که ممکن است نیاورده باشند وارد می شود در بازار، و‏‎ ‎‏هم در بانکها، و هم مردم کمک کار می شوند و مطمئن می شوند، و هم اشخاصی که خیال‏‎ ‎‏می کنند جمهوری اسلامی نمی خواهد برای مردم کار کند، می فهمند که کار می کند».‏

‏پس می بینیم که حضرت امام(رض) دستیابی به قدرت اقتصادی را از طریق مشارکت‏‎ ‎‏وسیع مردم به کار انداختن سرمایه های مادی و انسانی جامعه در کنار برنامه‏‏ ‏‏ریزی صحیح‏‎ ‎‏و سالم می داند. ‏

‏همچنین ایشان در تاریخ 1 / 8 / 62 می فرمایند: ‏

‏ «امروز شمایید که باید دامن به کمر بزنید؛ و در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید‏‎ ‎‏این کشور دامن به کمر بزنید و همت بگمارید و فعالیت بکنید. فعالیت شما امروز برای‏‎ ‎‏کشور اسلامی یک عبادت است. ‏

‏شما امروز همه‏‏ ‏‏تان با ایدۀ اسلامی در حال عبادت هستید، چه در کارخانه ها و چه در‏‎ ‎‏مواردی که به صنعت مشغول هستید و چه در کشاورزی؛ هرکس هست و چه در سایر‏‎ ‎‏کارخانه ها که هست، وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه، این خلق در‏‎ ‎‏طول تاریخ ستم  دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، رشد مادی‏‎ ‎‏بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید، شما در خدمت اسلام هستید، و شما مجاهد‏‎ ‎


‎[[page 180]]‎‏هستید در پشت جبهه ها. همان طوری که مجاهدین ما در جبهه‏‏ ‏‏ها مجاهدت می کنند و‏‎ ‎‏عبادت خدا را در آنجا می کنند، شما هم در پشت جبهه ها هستید و عبادت خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی را با همین کارهایتان انجام می دهید».‏

‏از این فراز کلام امام(رض) به این نتیجه می رسیم که حضرت امام(رض)، هدف‏‎ ‎‏جهاد اقتصادی را از یک طرف سیاسی و از طرف دیگر فرهنگی و معنوی می داند.‏‎ ‎‏فعالیتهای اقتصادی برای مبارزه با کفر از دید امام(رض) یک عبادت است؛ جهاد در راه‏‎ ‎‏خداست. و همچنین ایشان رسیدن به استقلال اقتصادی را، خودیابی ملت ما و سایر‏‎ ‎‏ملتهای شرق و جهان اسلام می دانند. در حقیقت یکی از اهداف نبرد و جهاد اقتصادی را‏‎ ‎‏بازیابی هویت و شخصیت اسلامی جهان اسلام می‏‏ ‏‏دانند. ‏

‏ ‏

‏ویژگیهای فرهنگی جهاد اقتصادی: ‏

‏ایشان در بیانات 13 / 10 / 58 می فرمایند: ‏

‏ «هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا کند؛ الا اینکه خودش، خودش را بفهمد. و تا‏‎ ‎‏زمانی که ملتها خودشان را گم کرده اند و دیگران را به جای خودشان نشانده اند، نمی توانند‏‎ ‎‏استقلال پیدا بکنند».‏

‏و یا اینکه ایشان در تاریخ 31 / 6 / 60 می فرمایند: ‏

‏«بی‏‏ ‏‏شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد‏‎ ‎‏فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل‏‎ ‎‏می دهد؛ و با انحراف فرهنگ هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و‏‎ ‎‏نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای‏‎ ‎‏وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه  به جانب مخالف‏‎ ‎‏گرایش پیدا می کند؛ و بالاخره در آن مستهلک می شود، و موجودیت خود را در تمام ابعاد از‏‎ ‎‏دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد».‏

‏از این بیانات می فهمیم که حضرت امام(رض) دستیابی به استقلال اقتصادی را بدون‏‎ ‎‏استقلال فرهنگی امکان پذیر نمی دانند؛ و اگر در شرایطی هم قدرت اقتصادی پیدا شود با‏‎ ‎‏توجه به میان تهی بودن آن به سرعت فرو خواهد ریخت، مگر آنکه پایه های استقلال‏‎ ‎‏اقتصادی بر سنگفرش مستحکم و آهنین استقلال فرهنگی استوار بنا شده باشد. استقلال‏‎ ‎


‎[[page 181]]‎‏فرهنگی ای که هویت  شخصیت اسلامی جوانان و ملت ما را به ارمغان آورد، تحقیرها و‏‎ ‎‏خودباختگی را در مقابل غرب از بین ببرد؛ و روحیۀ اعتماد به نفس و ابتکارات و اختراعات‏‎ ‎‏و ابداعات را ایجاد کند، و تعلق و تعصب را نسبت به اجناس و کالاها و دستاوردهای‏‎ ‎‏پیشرفتۀ صنعتگران و کارگران خودی را ایجاد کند. ‏

‏ایشان در بیانات تاریخ 12 / 10 / 58 می فرمایند: ‏

‏ «شما دانشجویان عزیز، خودتان در صدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیایید. این‏‎ ‎‏گمشدۀ خودتان را پیدا کنید. باید همۀ قشرها در این مملکت بنابراین بگذارند که  خودشان‏‎ ‎‏باشند. ‏

‏باید کشاورزان بنابراین بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان را بیرون بیاورند؛ و‏‎ ‎‏مملکت  را خودکفا بکنند، و باید صنایع را خود این مردم، خود این توده های مردم، صنایع‏‎ ‎‏را رشد بدهند».‏

‏ «اگر آدم بسازیم مملکت ما نجات پیدا می کند. همیشه آدمها هستند که مقدرات‏‎ ‎‏کشورها را در دست می گیرند».‏

‏و یا اینکه در تاریخ 11 / 7 / 67 ایشان می فرمایند: ‏

‏ «مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعۀ مراکز علمی و تحقیقات و‏‎ ‎‏تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای‏‎ ‎‏مستعد و متخصص است، که نهایت مبارزه با جهل را دارند، و از لاک نگرش انحصاری‏‎ ‎‏علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه‏‎ ‎‏دارند».‏

‏امام(رض)، اهداف این جهاد اقتصادی را، هم فرهنگی و هم سیاسی می دانند. ایشان‏‎ ‎‏معتقد هستند که اگر ما در این  جهات سیاسی و فرهنگی به هدف نرسیم؛ ولو از بعد‏‎ ‎‏توانمندیهای اقتصادی هم موفق بشویم، به دلیل پوسیدگی این تواناییهای ظاهری، نهایتاً‏‎ ‎‏شکست خواهیم خورد. ایشان معتقد است که فعالیتهای اقتصادی با هدف خود کفایی و‏‎ ‎‏استقلال اقتصادی یک عبادت است. ‏

‏ایشان همان طور که عبادات اسلامی را مهم می شمارند، این عبادت را نیز عظیم‏‎ ‎‏می شمارند؛ و در جهت رضای پروردگار متعال می دانند. و یا اینکه ایشان جهات فرهنگی‏‎ ‎


‎[[page 182]]‎‏این جهاد مقدس را انسانسازی اعلام می کنند، که اگر در این جهاد مقدس اقتصادی،‏‎ ‎‏انسانها با روحیۀ مستقل و با فکر و ابتکار و خلاقیت و بدون خود باختگی در مقابل شرق و‏‎ ‎‏غرب ساخته شوند، کشور نجات پیدا می کند. استقلال اقتصادی تضمین می شود؛ و تحقق‏‎ ‎‏آن، اصولاً بدون چنین خیزش و تحول فکری امکانپذیر نیست. رسیدن به قدرت اقتصادی‏‎ ‎‏تبلور قدرت روحی و معنویت اعضای جامعۀ ماست. ‏

‏از دیدگاه حضرت امام(رض) تحول فکری و روحی مقدم بر تحول اقتصادی است؛ و‏‎ ‎‏استقلال فرهنگی مقدم بر استقلال اقتصادی است. اما نکتۀ مهمی که وجود دارد این است‏‎ ‎‏که تحول فکری و روحی در عمل، و در جهاد اقتصادی با هدف معنوی و فرهنگی نهفته‏‎ ‎‏است. فعالیتها و تلاشهای اقتصادی که در برگیرندۀ اهداف فرهنگی و معنوی هستند، در‏‎ ‎‏حقیقت نوعی عمل فرهنگی محسوب می شوند؛  و استقلال اقتصادی و استقلال فرهنگی به‏‎ ‎‏هم وابسته هستند. این دو، به هیچ وجه جدای از هم نیستند؛ بلکه همراه با هم و در یک‏‎ ‎‏عمل همزمان و توأم می باشند. ‏

‏اشتباه آن  کسانی که بین این دو تمایز زمانی و  تقدم و تأخر زمانی قایل هستند در این‏‎ ‎‏است که این دو را از یک مقوله و همعرض یکدیگر می دانند؛ در حالی که اهداف فرهنگی و‏‎ ‎‏معنوی در هر عمل اقتصادی اسلامی پا به پای آن، و همراه با آن وجود دارد، و این سازش و‏‎ ‎‏توافق به دلیل تفاوت در سطوح ارزشی و مفهومی آن دو امر نهفته است. فعالیت اقتصادی‏‎ ‎‏یک وسیله است؛ ولی دارا بودن بُعد معنوی و فرهنگی در عمل، هدف و غایت آن را‏‎ ‎‏تشکیل می دهد. اهداف فرهنگی منحصراً از عمل فرهنگی به دست نمی آیند؛ بلکه همۀ‏‎ ‎‏فعالیت های انسان اعم از سیاسی و اقتصادی و نظامی می تواند بُعد معنوی و فرهنگی و‏‎ ‎‏آخرتی داشته باشد، و هم هدف دنیایی و سودجویانه. و بزرگترین تحول فرهنگی که امام‏‎ ‎‏(رض) در جامعۀ ما به وجود آورند این بود که مفهوم «عبادت» را از عبادات متعارف به‏‎ ‎‏همۀ اعمال انسان که برای اعتلای جامعه و کشور و خود انسانها باشد تعمیم دادند و‏‎ ‎‏سیاست انزوای مؤمنین از مسائل سرنوشت‏‏ ‏‏ساز خود و کشورشان را به کنار نهادند. ایشان‏‎ ‎‏در کتاب ولایت فقیه می فرمایند: ‏

‏ «این حرفها را استعمارگران آن و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف‏‎ ‎‏امور دنیا و از تنظیم جامعۀ مسلمانان برکنار سازند».‏

‏و با ایشان در همان کتاب در جای دیگر می فرمایند: ‏


‎[[page 183]]‎‏ «اگر ما مسلمانان کاری جز نماز خواندن و دعا و ذکر گفتن نداشته باشیم،‏‎ ‎‏استعمارگران و دولتهای جائر متحد آنها هیچ کاری به ما ندارند شما هرچه می خواهید‏‎ ‎‏نماز بخوانید، آنها نفت شما را می خواهند، به نماز شما چه کار دارند؟ آنها معادن ما را‏‎ ‎‏می خواهند؛ کشور ما بازار فروش کالاهای آنها باشد. و به همین جهت حکومتهای دست‏‎ ‎‏نشاندۀ آنها از صنعتی شدن ما جلوگیری می کنند، یا صنایع وابسته به مونتاژ تاسیس‏‎ ‎‏می کنند». ‏

‏پس در حقیقت اما عزیز(رض) هدف فرهنگی و آخرتی اسلام، و دیانت و توحید را‏‎ ‎‏تنها در عبادات فرهنگی نمی دانند؛ بلکه ایشان فعالیتهای اقتصادی را هم یک «عبادت»‏‎ ‎‏می دانند، و معتقدند که این سیاست استعماری بوده است که دیانت را با این تبلیغات از‏‎ ‎‏سیاست، یعنی از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدا کرده است. ‏

‏این جداسازی هدف فرهنگی از مسائل اقتصادی، آن قدر سهمگین بود که جهان‏‎ ‎‏اسلام را از هر نوع پیشرفت اقتصادی باز داشت. معظم‏‏ ‏‏له در تاریخ 29 / 10 / 59 در این‏‎ ‎‏زمینه می فرمایند: ‏

‏ «اگر ما بیدار بشویم که ما هم موجودی هستیم مثل سایر موجودات، و ما هم انسانی‏‎ ‎‏هستیم مثل سایر انسانها، و نژاد ما هم نژادی هست مثل سایر نژادها، خودمان برای‏‎ ‎‏خودمان کار بکنیم، اگر دستمان را از شرق و غرب کوتاه بکنیم و خودمان مشغول فعالیت‏‎ ‎‏بشویم». ‏

‏و یا ایشان در وصیتنامۀ الهی – سیاسی خود می فرمایند: ‏

‏ «با ارادۀ مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید، و بدانید که نژاد‏‎ ‎‏آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارند. و اگر فردی خود را بیابد و یأس را از‏‎ ‎‏خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه کار و‏‎ ‎‏ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیده اند شما هم خواهید‏‎ ‎‏رسید».‏

‏و یا در تاریخ 21 / 9 / 58 می فرمایند: ‏

‏ «تا این ملت بنای بر این نگذارد ما باید همه چیزمان از خودمان باشد؛ ما باید قطع‏‎ ‎‏رابطۀ اقتصادی، رابطۀ فرهنگی از خارج بکنیم؛ فرهنگ از خود ما باید باشد؛ اقتصاد هم از‏‎ ‎‏خود ما باید باشد، تا این بنا در توده ها نباشد و تا این مغزی که انگلیسی است و استعماری‏‎ ‎


‎[[page 184]]‎‏است عوض نشود و باورمان نیاید که ما هم آ دم هستیم، نمی توانیم استقلال پیدا کنیم». ‏

‏حضرت امام(رض) معتقد است که، اسلام مکتب تحرک و فعالیت است، و مسلمین‏‎ ‎‏باید با فعالیت و تلاش به استقلال فرهنگی و اقتصادی برسند و از تصرف دنیا ابا نکنند، و‏‎ ‎‏دیانت خود را از سیاست و زندگی جامعه جدا نسازند. و آن کسانی که اهداف فرهنگی و‏‎ ‎‏معنوی را فقط در عمل فرهنگی و معنوی می بینند؛ و از ترغیب و تشویق مسلمین به فعالیت‏‎ ‎‏و تلاش در اقتصاد و سرمایه گذاری و تولید و صادرات و اختراعات و ابتکارات جلوگیری‏‎ ‎‏می کنند ناخواسته راه استعمار را تقویت می کنند. ‏

‏اگر عمل آنها تشویق مسلمین به خودکفایی و قطع وابستگیها در عمل نباشد، آب به‏‎ ‎‏آ سیاب دشمن می ریزند. ‏

‏شاید به همین دلیل باشد که امام(رض) علی‏‏ ‏‏رغم تأکید بر ضرورت قطع رابطۀ‏‎ ‎‏وابستگی، به نفی ارتباط مطلق به جهان حکم نمی کنند؛ بلکه استفاده از امکانات و‏‎ ‎‏پیشرفتهای جهانی را لازم می دانند. ‏

‏ایشان در تاریخ 24 / 8 / 62 می فرمایند: ‏

‏ «نباید اگر صنعتی از آ نها می گیریم انگلیسی یا روسی یا امریکایی بشویم؛ بلکه باید‏‎ ‎‏مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعی ندارند؛ ولی باید توجه‏‎ ‎‏داشت که از جایی علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند».‏

‏و یا در تاریخ 21 / 9 / 58 می فرمایند: ‏

‏ «ما باید از آنها اگر چیز خوبی دارند، بگیریم، مخالف نیستیم با این. لکن به فکر این‏‎ ‎‏باشیم که خودمان درست بکنیم. به فکر این باشیم که خودمان داشته باشیم. خوب بعضی‏‎ ‎‏ممالک بودند که اینها هم از غیر می گرفتند؛ لکن بعد از آن کم کم خودشان بهتر از دیگران‏‎ ‎‏شدند. ژاپن این طور بود، هندوستان این طور بود خوب ما هم باید درست کنیم؛ و آن قدم‏‎ ‎‏این است که ما بفهمیم که خودمان هم می توانیم، هم هستیم یک چیزی».‏

‏یا در تاریخ 26 / 11 / 59 می فرمایند: ‏

‏ «آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، ژاپن خوب اول چیزی نبود، کوشش کردند تا اینکه‏‎ ‎‏حالا با امریکا مقابله می کند. بسیاری از چیزهای او در امریکا به فروش می رسد. خوب، یک‏‎ ‎‏امر نشدنی را شدنی کردند. یا هندوستان که الان پیشرفته است برای این است که، این فکر‏‎ ‎‏را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم».‏


‎[[page 185]]‎‏ممکن است از مقایسۀ این صحبتهای امام با صحبتهای دیگرشان که به صراحت‏‎ ‎‏صحبت از قطع رابطۀ اقتصادی کرده اند احساس تناقض شود؛ در حالی که هیچ تناقضی‏‎ ‎‏در جملات امام نیست. امام می فرمایند که هر نوع رابطه ای که وابستگی اقتصادی را در پی‏‎ ‎‏داشته باشد و ما را از خودمان جدا سازد باید قطع شود. ‏

‏ایشان می گویند، چون ما باید به قدرت اقتصادی دست یابیم که نه تنها خودکفا بشویم‏‎ ‎‏بلکه باید صادرات هم داشته باشیم. و می‏‏ ‏‏فرمایند باید علوم و چیزهای خوب دنیا و جهان‏‎ ‎‏را بگیریم. و در مثالهایی که بعضی کشورها می آورند به مقابلۀ آنها با امریکا اشاره‏‎ ‎‏می کنند و تأکید می فرمایند که زمانی همینها هم از امریکا تغذیه کردند، ولی بازار امریکا‏‎ ‎‏امروز در تهدید جدی کالاهای ژاپنی قرار گرفته است. پس امام،رابطه ای را می خواهند که‏‎ ‎‏هجومی باشد. در جهاد اقتصادی ناگزیر به ایجاد ارتباط با جهان هستیم، اما نه برای‏‎ ‎‏وابسته شدن، بلکه برای خودکفا شدن، و سپس هجوم صادراتی و رقابت با آنها در بازارهای‏‎ ‎‏جهانی. نباید فراموش کرد که حتی اگر نتوانیم بازارهای اروپا و امریکا را فتح کنیم ناگزیر‏‎ ‎‏هستیم بازارهای جهان اسلام را از اسارت اقتصادی غرب نجات دهیم. ‏

‏امروز سراسر بازارهای جهان اسلام مملو از کالاهای غرب هستند. آیا خروج کالاهای‏‎ ‎‏مصرفی و خانمان‏‏ ‏‏سوز غرب از بازارهای جهان اسلام و خودکفایی اقتصادی، و رسیدن به‏‎ ‎‏یک برتری اقتصادی، از دفاع مسلحانه ارزش کمتری دارد؟‏

‏مسلمانان باید فرمولهای روز مبارزه را بدانند، و قطعاً یکی از این راههای جدید، راه‏‎ ‎‏جهاد اقتصادی است. چه زیبا امام در خطاب به مسئولین درتاریخ 2 / 1 / 68  یعنی در‏‎ ‎‏آخرین روزهای عمرمقدسشان می فرمایند: ‏

‏ «مسئولان ما باید بدانند، که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران‏‎ ‎‏نقطۀ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارای حضرت حجت الله، ارواحنا له‏‎ ‎‏الفداست که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر‏‎ ‎‏حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه‏‏ ‏‏ای که بر عهده‏‎ ‎‏دارند منصرف کند، خطر بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی تمامی سعی و توان خود را در ادارۀ هر چه بهتر مردم بنماید؛ ولی این بدان معنی‏‎ ‎‏نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی است منصرف‏‎ ‎‏کند».‏


‎[[page 186]]‎‏حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این بیان بسیار مهم به هدف اصلی و نهایی‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی که تشکیل حکومت جهانی اسلام است اشاره می‏‏ ‏‏کنند. و مسئولین را از‏‎ ‎‏توجه به ادارۀ مادی به نوعی که هدف اصلی تحت الشعاع قرار بگیرد برحذر داشته اند.‏‎ ‎‏اما منظور ایشان نفی اقتصاد نیست؛ بلکه حتی نفی ادارۀ مردم هم نیست. ایشان می گویند،‏‎ ‎‏هدف اصلی رسیدن به حکومت اسلامی است؛ و ادارۀ مادی مردم هدفی واسطه ای و یا‏‎ ‎‏جانبی است. و گرنه چگونه ممکن است حضرت امام از استقلال اقتصادی جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران به عنوان یک رکن اساسی در نجات کشورمان صحبت بکنند، اما برای تشکیل‏‎ ‎‏حکومت جهانی اسلامی، استقلال اقتصادی جهان اسلام را در نظر نداشته باشند؟ و بدتر‏‎ ‎‏از آن، اینکه فکر کنیم ایشان برای اقتصاد ایران اسلامی، در جهان اسلام نقشی قایل‏‎ ‎‏نباشند. امام در این بیان مهم تنها از اهداف صحبت کرده اند، نه اینکه به فکر اقتصاد‏‎ ‎‏جهان اسلام نباشند، و یا حکومت اسلامی را بدون یک قدرت اقتصادی طرحی عملی‏‎ ‎‏بدانند. ‏

‏ ‏

‏استقلال اقتصادی و تئوریهای رشد: ‏

‏تا اینجا نظریات حضرت امام(رض) را در زمینۀ استقلال اقتصادی تشریح کردیم.‏‎ ‎‏لازم است در این بخش مقاله، دیدگاههای ایشان را با اقتصاد متعارف مقایسه کنیم و ببینیم‏‎ ‎‏بیشترین موضوعی که امام(رض) پیرامون آن صحبت نموده اند در اقتصاد متعارف چه‏‎ ‎‏بخشی را شامل می شود. ‏

‏بحث امام(رض) در مورد استقلال اقتصادی، عمدتاً با بحث رشد و توسعه نزدیکی و‏‎ ‎‏قرابت دارد. لذا لازم است دیدگاههای امام(رض) را با نظریات رشد مقایسه کنیم. ‏

‏ابتدا عوامل رشد را از کتاب رشد اقتصادی نوشته پی‏‏ ‏‏یر مایه نقل می کنیم. ‏

‏ایشان در کتاب خود در صفحه 53 و 54 می نویسد: ‏

‏ «رشد اقتصادی از پیشرفت فنی جدایی ناپذیر است. این امر، نه در یک کشور‏‎ ‎‏بخصوص؛ بلکه در تمامی کشورها صادق است. پیشرفت فنی است که به جمعیت فعال‏‎ ‎‏هر اجتماعی اجازۀ تولید بیشتر، خدمات بهتر و همچنین تولید کالاهایی را که قبلاً وجود‏‎ ‎‏داشته است می دهد تا آن اجتماع جوابگوی نیازمندیهای گذشته و جدید خود باشد.‏‎ ‎‏دگرگونی فنون در سایۀ توسعۀ خارق‏‏ ‏‏العاده دانش «ممکن» شده است. این دانش، در عین‏‎ ‎


‎[[page 187]]‎‏حال شامل علوم و فنون کاربردی است. دگرگونیهایی از این دست عملاً هنگامی ممکن‏‎ ‎‏شدند که در برخی کشورها، مجموعۀ شرایط اجتماعی و روانی لازم ایجاد شده باشد.‏‎ ‎‏پیشرفت فنی بدون پیشرفت علوم ممکن نیست؛ ولی در عین حال پشرفت فنی بدون کاربرد‏‎ ‎‏عملی آگاهیهای جدید، با کمک سرمایه‏‏ ‏‏گذاریهای لازم نیز ممکن نیست. علاوه بر اینها سه‏‎ ‎‏عامل دیگر نیز بنیادی تلقی می شوند که عبارتند از: ‏

‏کوشش در پس انداز به منظور سرمایه گذاری لازم، آموزش نیروی انسانی به حدی‏‎ ‎‏که بتواند فنون جدید را به کار بندد و بخصوص ارادۀ لازم برای ایجاد تغییرات اقتصادی و‏‎ ‎‏اجتماعی که رشد را ممکن می سازند».‏

‏وی در صفحه 68 و 69 کتاب خود می نویسد: ‏

‏ «نیروی انسانی لایق و ذیصلاح داشتن و آگاهی لازم و سرمایه گذاری، عوامل لازم‏‎ ‎‏برای تولید در هر کشور است. همان طور که برای ساختن یک خانه تنها وجود مصالح‏‎ ‎‏(سنگ و چوب و سیمان و امثالهم) کافی نیست و باید توانایی استفاده از عوامل مذکور و‏‎ ‎‏سپس سازمان لازم برای معماری خاص را نیز تنظیم کرد، برخورداری از عوامل پایۀ رشد‏‎ ‎‏اقتصادی نیز به خودی خود نتیجه‏‏ ‏‏بخش نخواهد بود؛ مگر آنکه اراده و توانایی به کار بردن‏‎ ‎‏عوامل فوق وجود داشته باشد. ‏

‏آگاهی علمی به تنهایی برای به راه انداختن توسعۀ اقتصادی کافی نیست. در قرن‏‎ ‎‏هفدهم و اوایل قرن هیجدهم، از علومی که در قرون ماقبل مطرح شده بود، بهره برداری‏‎ ‎‏چندانی نشد، همان طور که کشورهای توسعه نیافته، امروز می توانند از انبوه ذخایر علمی و‏‎ ‎‏عملی تمام قرون استفاده کنند، ولی این استفاده بندرت و به کندی انجام می شود و در واقع‏‎ ‎‏«ابداع» عملی است مثبت که نیاز به سعی و کوشش و جسارت خطر کردن دارد».‏

‏او باز هم در صفحه 71 کتاب خود می نویسد: ‏

‏ «رشد برای بوقوع پیوستن، نیاز به جمعیت شایق، چارچوب سازمانی مساعد و فضای‏‎ ‎‏اقتصادی منطبق با تغییرات دارد. رشد اقتصادی میسر نمی شود مگر آنکه جمعیت «به طور‏‎ ‎‏مصمم خواهان آن باشد». بدین معنی که، افرادی پویا برای تغییرات لازم گام بر دارند و بقیۀ‏‎ ‎‏آحاد جمعیت این تغییرات را پذیرا شوند. ‏

‏لذا عامل اصلی، وجود تعداد کافی از افرادی است که با روحیه ای سرشار از جوش و‏‎ ‎‏خروش برای تولید، و آماده و مصمم برای قبول خطر به کار تولید و ارائه کالای جدید‏‎ ‎


‎[[page 188]]‎‏بپردازند». ‏

‏اگر ما تا همین جا بخواهیم صحبتهای این محقق فرانسوی را با بیانان امام(رض)‏‎ ‎‏در مورد استقلال اقتصادی مقایسه کنیم می بینیم و جوه مشترک زیادی وجود دراد این‏‎ ‎‏محقق فرانسوی به ارادۀ لازم و تصمیم دستجمعی و شوق و جسارت خطر کردن در‏‎ ‎‏ابداعات و فعالیتهای اقتصادی اشاعر  می کند و آنها را شرط لازم برای به کار انداختن‏‎ ‎‏سرمایه انسانی و مادی می داند. ‏

‏حضرت امام(رض) نیز در صحبتهای تاریخ 1 / 8 / 62 خود می فرمایند: ‏

‏ «امروز شمایید که باید دامن به کمر بزنید در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید‏‎ ‎‏این کشور همت بگمارید و فعالیت کنید». ‏

‏و یا در تاریخ 6 / 3 / 58 می فرمایند: ‏

‏ «همه با هم شکستیم رژیم پهلوی را. همه با هم باید این سازندگی را بکنیم».‏

‏و یا  در تاریخ 29 / 4 / 67 می فرمایند: ‏

‏ «ان‏‏ ‏‏شاء‏‏ ‏‏الله در شرایط بهتر زمینۀ کافی برای رشد استعداد و تحقیقات را در همۀ امور‏‎ ‎‏فراهم می سازیم».‏

‏و یا در تاریخ 11 / 7 / 67 می فرمایند: ‏

‏ «مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعۀ مراکز علمی و تحقیقات و‏‎ ‎‏تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبۀ مخترعین و مکتشفین و نیروهای‏‎ ‎‏متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند». ‏

‏که در مقایسۀ نظریات امام با جملات این محقق فرانسوی و متخصص مسائل «رشد»‏‎ ‎‏که می گوید: ‏

‏ «عامل اصلی وجود تعداد کافی از افرادی است که با روحیه سرشار از جوش و خروش‏‎ ‎‏برای تولید، و آماده و مصمم برای قبول خطر، به تولید و ارائه کالای جدید بپردازند، و به این‏‎ ‎‏اکتفا نکنند که راه گذشتگان را ادامه داده اند. و حتی اگر لازم شد با آن دسته از افرادی که‏‎ ‎‏مخالف تغییرات اند مبارزه کنند».‏

‏می بینیم که حضرت امام با تسلط فراوان، دربارۀ مسائل تخصصی «رشد» صحبت‏‎ ‎‏کرده‏‏ ‏‏ا ند و یا صحبتهای آقای گونارمیردال از پیشگامان توسعه در کتاب سرزمین ثروت و‏‎ ‎‏فقر را با صحبتهای حضرت امام(رض) مقایسه کنیم. همین دانشمند «توسعه» می گوید: ‏


‎[[page 189]]‎‏ «تأسف انگیز است که اقتصادانان جوان کشورهای کم توسعه در دام و پیچ و خم‏‎ ‎‏اندیشه های اقتصادی کشورهای پیشرفته گرفتار شوند. و بدین ترتیب تلاشهای روشنفکرانۀ‏‎ ‎‏کشورهای کم توسعه با ناکامی مطلق مواجه شوند. بعکس من آرزو می کنم که این افراد،‏‎ ‎‏شهامت واژگون ساختن تندیسهای عظیم فاقد معنا و نامربوط و گاهی دکترینها و روشهای‏‎ ‎‏نظری ظاهری فریب و ناقص را بیابند، و تفکر خود را در بستر مطالعات، بر نیازهای وسایل‏‎ ‎‏خودشان مبتنی کنند».‏

‏حضرت امام(رض) در تاریخ 4 / 8 / 58 می فرمایند: ‏

‏اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند، در فرهنگ و در دانشگاهها باید اصلاح‏‎ ‎‏فرهنگ صورت بگیرد. وظیفه است و لازم این که این مغزهایی که در طول پنجاه و چند‏‎ ‎‏سال حکومت و سلطۀ اجانب غربزده شده اند نجات بدهید. غرب بسیار چیزهای مفیدی‏‎ ‎‏دارد که برای خودش نگه داشته؛ اما آن چیزی که آنها به اسم «علم» صادر کردند؛ به اسم‏‎ ‎‏ترقی و تعالی ما رد کردند با بسیاری از جنایتها به ممالک شرق صادر کردند. ‏

‏ «افکار جوانان ما، پیرمردهای ما، تحصیلکرده های ما، روشنفکران ما، بسیاری از این‏‎ ‎‏افکار وابسته به غرب است؛ وابسته به آمریکاست و لهذا حتی آنهایی که سوء نیت ندارند و‏‎ ‎‏خیال می‏‏ ‏‏کنند می‏‏ ‏‏خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه را درست‏‎ ‎‏نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را  از غرب بگیریم».‏

‏و همچنین امام(رض) در وصیتنامۀ الهی سیاسی می فرمایند: ‏

‏و غم‏‏ ‏‏انگیز تر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز نگه داشته و‏‎ ‎‏کشورهای مصرفی بار آورده‏‏ ‏‏اند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانی‏‎ ‎‏ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی‏‎ ‎‏باعث شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم. ‏

‏معظم‏‏ ‏‏له می فرمایند: ‏

‏تا خودمان را پیدا نکنیم و مغزهایمان عوض نشود، نمی توانیم مستقل بشویم؛ با لغت‏‎ ‎‏خودمان حرف بزنیم، و با علم خودمان. من نمی گویم که علم را از خارج یاد نگیریم؛ لکن‏‎ ‎‏من می گویم که از آنها خوبهایشان را یاد بگیریم و بدهایشان را الغا کنید. ‏

‏رائول پربیش یکی دیگر از پیشگامان توسعه می گوید: ‏

‏ «فرآیند صنعتی شدن کشورهای اقمار (یا توسعه نیافته) بشدت تأخیر پیدا کرد... باعث‏‎ ‎


‎[[page 190]]‎‏شد تا تمایل کشورهای اقمار به تقلید از مراکز، همانند پای گذاردن در جای پای آنان،‏‎ ‎‏تشدید یابد و کلیۀ مساعی ما مصروف آن شد که دانش فنی و راه و رسم زندگی را از آنها‏‎ ‎‏اقتباس کنیم؛ به دنبال عقاید و ایدئولوژی آنها برویم و شالودۀ نهادها و مؤسسات آنها را در‏‎ ‎‏کشوهای خود پی بریزیم. تمام این عوامل در ساختار اجتماعی کشورهای اقمار نفوذ کرد؛‏‎ ‎‏و این کشورها از پیشرفته ترین ساختار مراکز (یا کشورهای صنعتی جهان) عقب ماندند».‏

‏حقیقتاً بین صحبتهای امام(رض) با متخصصین و مطلعین علم توسعه – که اطلاعات‏‎ ‎‏و تجربیات بسیاری از علل عقب‏‏ ‏‏ماندگی کشورها دارند – چقدر قرابت و نزدیکی است، که‏‎ ‎‏گویا امام(رض) سالهای سال در اقتصاد کشورهای توسعه نیافته و جهان سوم، مطالعه و‏‎ ‎‏تحقیق عمیق اقتصادی کرده اند. و یا به نظر آقای روستو که یکی از صاحبنظران توسعه‏‎ ‎‏اقتصادی است توجه بفرمایید! ایشان می گوید: ‏

‏ «تشکیل سرمایه صرفاً در به حداکثر رساندن سود خلاصه نمی شود؛ بلکه عبارت است‏‎ ‎‏از تلقی موجود جامعه و واکنش آن در برابر علوم پایه و علوم کاربردی، و مخاطره پذیری آن‏‎ ‎‏در قبال نوآوریها». ‏

‏و یا او در جای دیگر می گوید: ‏

‏ «رشد اقتصادی نتیجه و برآیند کنشهای متقابلی است که بخشهای اقتصادی،‏‎ ‎‏اجتماعی و سیاسی یک جامعه را در بر  می گیرد».‏

‏از مقایسۀ صحبتهای حضرت امام(رض)، و متخصصین و علمای «علم توسعه» به‏‎ ‎‏این نتیجه می رسیم که امام(رض) خیلی دقیق و روشن، مشکل اساسی و موانع راه توسعۀ‏‎ ‎‏اقتصادی کشور ما را درک کرده و آنها را با استادی خاص ترسیم نموده، و راه حل مناسب را‏‎ ‎‏برای آنها پیشنهاد کرده اند. طبیعی است که ایشان از «موضع بنیانگذاری» طرح بنای عظیم‏‎ ‎‏یک اقتصاد متحرک و پویا را ارائه کرده باشند؛ و به همین دلیل به مسائل جزئی از قبیل نحوۀ‏‎ ‎‏سرمایه گذاری و پس‏‏ ‏‏انداز و سایر مسائل دیگر اشاره نکنند و یا اگر هم اشاراتی داشته اند به‏‎ ‎‏صورت کلی باشد. ‏

‏ ‏

‏نظریات امام و تئوریهای رشد: ‏

‏حال که این مقایسه را صورت داده ایم، با شهامت می توانیم یک گام دیگر‏‎ ‎‏جلو بگذاریم و از تأثیر دیدگاهها و نظریات امام(رض) در تئوریهای رشد و توسعه‏‎ ‎


‎[[page 191]]‎‏صحبت کنیم؛ و ثابت کنیم که آیا نظریات امام(رض) توصیه های کلی است؛ یا منبع نظری‏‎ ‎‏و تئوریک برای رسیدن به مسائل علمی و فنی توسعه هم هست؟ و آیا می توان با کمک‏‎ ‎‏دیدگاههای حضرت امام(رض) به یک مدل و نظریۀ رشد رسید؟ ‏

‏برای رسیدن به این مقصد، باید دو کار را انجام بدهیم: اول اینکه، عناصر مهم‏‎ ‎‏نظریات امام(رض) را یک بار دیگر فرموله شده استخراج کنیم؛ و سپس آنها را با نظریات‏‎ ‎‏متعارف رشد، مورد مقایسه قرار دهیم و آنگاه سعی کنیم تأثیر کلام امام(رض) را در رسیدن‏‎ ‎‏به یک مدل و نظریۀ رشد مترقی ارائه دهیم: ‏

‏* عناصر اصلی نظریات امام(رض) عبارتند از: ‏

‏ الف: رسیدن به مازاد تولید و قدرت صادرات و قدرتمند شدن اقتصادی برای‏‎ ‎‏خودکفایی و قطع واردات وابسته، تأثیر اقتصادی گذاشتن در جهان و ادارۀ مردم در داخل‏‎ ‎‏کشور. ‏

‏ب: جهاد اقتصادی و جنگ مقدس اقتصادی با هدف عبادت و احیای شخصیت‏‎ ‎‏ایران اسلامی؛ و انجام عمل و فعالیت اقتصادی و جای دعا کردن و خارج از صحنه بودن.‏‎ ‎‏ج: مبارزه علمی با جهل و وابستگی فرهنگی و توسعۀ تحقیقات و افزایش  بازدهی و‏‎ ‎‏کارایی عوامل تولید. ‏

‏د: بسیج اقتصادی از طریق مشارکت دادن همۀ اقشار مردم؛ چه در نیروی انسانی و‏‎ ‎‏چه در فعال کردن سرمایه‏‏ ‏‏ها. ‏

‏عنصر اول همان «متغیر رشد» یعنی درصد افزایش تولید خالص سالانه ملی است. ‏

‏عنصر چهارم که بسیج امکانات انسانی و مالی یک کشور است همان متغیرهای‏‎ ‎‏«نیروهای انسانی و سرمایه» است. ‏

‏عنصر سوم را «بازدهی اقتصادی» و عنصر دوم را «بازدهی اجتماعی» نامگذاری‏‎ ‎‏می کنیم. ‏

‏می‏‏ ‏‏توانیم از طرح عنصر دوم یعنی «جهاد اقتصادی» یک پارامتر جدیدی در مدلهای‏‎ ‎‏رشد ارائه کنیم. ‏

‏این پیشنهاد که از بیانات  حضرت امام(رض) استنباط شده تأثیر عوامل معنوی و‏‎ ‎‏فرهنگی یک جامعه را در مدل نشان می دهد که نکتۀ جدیدی است؛ و خلاف اعتراف اکثر‏‎ ‎‏علمای رشتۀ توسعه، به بخشی از عوامل مؤثر این متغیر، از جمله مسائل ملی و فرهنگی و‏‎ ‎


‎[[page 192]]‎‏بافت اجتماعی و سیاسی کشورها، به دلیل پیچیدگی بحث و یا نگرانی ایدئولوژیک که از‏‎ ‎‏یک پایگاه تفکر غربی و علوم «اثباتی» داشته اند از کنار این مسأله مهم رد شده اند. ‏

‏ولی از استحکام بیانات حضرت امام(رض) و همچنین تجارب خودمان در طول‏‎ ‎‏انقلاب و بویژه نبرد مقدس – که کارآیی این متغیر عظیم را در کنار تجهیزات و منابع مالی‏‎ ‎‏احساس کردیم – و همچنین با توجه به تکیه‏‏ ‏‏گاه آیات قرآنی در برتری توان نیروهای مؤمن،‏‎ ‎‏که با فرض دارا بودن امکانات مالی و مادی یکسان، عنصر «ایمان و صبر» را مؤثر در توان‏‎ ‎‏و کارآیی نیروی مؤمن اعلام می کند، تأثیر ضریب فرهنگی و اجتماعی را در مدل رشد‏‎ ‎‏پیشنهاد می کنیم. ‏

‏* حال اجمالاً به بررسی کلیات مدلهای رشد در اقتصاد متعارف می پردازیم: ‏

‏الف: در مدلهای قدیمی رشد، معمولاً رشد را نسبت نرخ پس‏‏ ‏‏انداز ملی به نرخ‏‎ ‎‏سرمایه گذاری به تولید را در نظر می‏‏ ‏‏گیرند در این مدلها کارآیی عوامل تولید ثابت فرض‏‎ ‎‏شده؛ و عنصر سرمایه و کار به عنوان عنصر مکمل و غیر قابل جانشین تصور شده اند. ‏

‏ب: در مدلهای متأخرین رشد اقتصادی، غالباً رشد اقتصادی براساس امکان‏‎ ‎‏جانشینی بین کار و سرمایه و متغیر بودن بازدهی عوامل تولید پیشنهاد شده است در این‏‎ ‎‏مدلها رشد در آمد ملی برابر است با رشد سرمایه ضرب در سهم نسبی سرمایه از درآمد‏‎ ‎‏ملی. بعلاوه رشد نیروی انسانی ضرب در سهم نسبی کار از درآمد ملی. ‏

‏در حقیقت، نرخ رشد تولید ملی بستگی به نرخ رشد نیروی انسانی و نرخ رشد سرمایه‏‎ ‎‏دارد. به عبارت دیگر، سهم عوامل نیروی انسانی و سرمایه را از طریق ضرایب فنی – آنها که‏‎ ‎‏بیانگر بازدهی این عوامل است – دخالت داده اند. در حقیقت، سهم عوامل تولید، بستگی‏‎ ‎‏به دو پارامتر دارد. ‏

‏* اول: پارامتر کمی که میزان عددی و کمی مشارکت سرمایه و نیروی انسانی را در‏‎ ‎‏تولید نشان می دهد. ‏

‏* دوم: ضریب فنی یا بازدهی این عوامل تولید است، بدین ترتیب که اگر دو جامعه‏‎ ‎‏را با مقدار معین از عوامل تولید – یعنی سرمایه و نیروی کار -  و با بازدهیهای مختلف عوامل‏‎ ‎‏تولید مقایسه کنیم، آن جامعه و ملتی که بازدهی عوامل تولیدش بیشتر باشد، نرخ رشد‏‎ ‎‏بیشتری دارد. و یا در صورتی که بازدهی عوامل تولید دو ملت ثابت باشد، آن که بتواند‏‎ ‎‏سرمایه و نیروی کار بیشتری وارد صحنه کند، تولید بیشتری را ارائه خواهد داد. ‏


‎[[page 193]]‎‏پس در حقیقت، ملتها اگر بخواهند براساس این مدل، تولید ملی خود را افزایش‏‎ ‎‏دهند یا باید مقدار عوامل تولید خود را افزایش دهند، و یا بازدهی عوامل تولید خود را. هر‏‎ ‎‏نوع تغییر در این نوع متغییر، در رشد تولید ملی تأثیر دارد. اما بر این نظریه دو اشکال‏‎ ‎‏اساسی هست: ‏

‏* اشکال اول: رشد هر ملتی که از رشد بخشهای درونی ناشی می شود و مواجهه با‏‎ ‎‏رقابتهای بین المللی تأثیر می پذیرد، و لذا رشد، یک امر نسبی است و نه یک مسأله مطلق. و‏‎ ‎‏این امر نسبی تنها در رابطه با زمان که یک مفهوم گنگ و ابهام‏‏ ‏‏آمیز است قابل تبیین نیست.‏‎ ‎‏بنابراین، رشد برآیند رقابت داخلی افراد و مؤسسات داخلی از یک طرف و برآیند رقابت آن‏‎ ‎‏جامعه با سایر جوامع بین المللی از طرف دیگر است. ‏

‏* اشکال دوم: در مدلهای ارائه شده، علل افزایش و یا کاهش بازدهی عوامل تولید با‏‎ ‎‏ضرایب فنی مشخص نشده است؛ و آنها را برای هر ملتی پارامترهای ثابتی گرفته، و یا‏‎ ‎‏تغییرات آنها را تغییرات تابعی به حساب نیاورده اند، در حالی که متغیرهای مؤثر در بازدهی‏‎ ‎‏عوامل تولید احتیاج به شناسایی و تبیین علمی دارند. ‏

‏ اشکال اول و دوم را با کمک تئوری ارزش و دیدگاههای حضرت امام  می توان برطرف‏‎ ‎‏کرد. رشد، برآیند رقابتهای داخلی و خارجی است. رشد، نتیجه موفقیت در نبرد است.‏‎ ‎‏رشد ثمرۀ جنگ اقتصادی بین گروههای اجتماعی است؛ منتهی در این نبرد، آتش توپخانه‏‎ ‎‏و سلاح، فضایل و مجاهدتها و استعدادهای افراد و نیروهای مؤمن است و استعداد و‏‎ ‎‏کارآیی و بازدهی عاملین اقتصادی در فعالیتها و صنایع و بازارهای معین به جنگ با‏‎ ‎‏همدیگر می پردازند؛ و آن کس که در این تنازع بقا موفق بشود دیگران را تابع خود می کند،‏‎ ‎‏چه در تنازع بقای داخلی و چه – به قول حضرت امام – در تنازع بقای بین المللی - پس سهم‏‎ ‎‏بازدهی نسبی اجتماعی عوامل تولید در فعالیتهای معین در داخل و خارج یک جامعه‏‎ ‎‏است که رشد تولید، ملی آن کشور را تعیین می کند.‏

‏بازدهی نسبی اجتماعی عوامل تولید یک جامعه، متوسط رشد بازدهی عوامل تولید آن‏‎ ‎‏جامعه در صنایع مختلف است. این رشد را که ما به عنوان «رشد داخلی» نامگذاری‏‎ ‎‏می کنیم در اثر رقابت بین المللی تعدیل می شود. برآیند آن، رشد تولید ملی یک کشور را رقم‏‎ ‎‏خواهد زد، پس در حقیقت رشد، اثر بازدهی نسبی اجتماعی عوامل تولید است که اساس‏‎ ‎‏ارزش و ارزش، اضافی و سود و مازاد و محصولات را تشکیل می دهد، که در کتاب تئوری‏‎ ‎


‎[[page 194]]‎‏ارزش و قیمت به صورت مفصل آن را توضیح داده‏‏ ‏‏ایم. ‏

‏در آنجا اثبات کرده ایم که علت اساس مازاد تولید و مازاد اقتصادی بازدهی نسبی‏‎ ‎‏عوامل اجتماعی تولید است. پس رشد، در حقیقت نتیجۀ بازدهی نسبی اجتماعی عوامل‏‎ ‎‏تولید در سطح کلان، یعنی در کل روابط اقتصادی جامعه و روابط اقتصادی بین المللی‏‎ ‎‏جامعه است. لذا در مدلهای رشد، از توجه به این مسأله اساسی غفلت شده و علت، عمدتاً‏‎ ‎‏به ضعف تئوریهای ارزش و ارزش اضافی بر می گردد. ‏

‏در اینجا قصد نداریم به علل ضعفهای تئوریک این مدلهای بپردازیم. همین قدر‏‎ ‎‏نتیجه گیری کافی است که این مدلها از نبرد اقتصادی و برتری نسبی نیروهای  فعال اقتصاد‏‎ ‎‏به سادگی گذشته اند و با درونی کردن این پارامتر ها و ابهامات، خود را با یک فرمول ناقص‏‎ ‎‏راضی نموده اند. ‏

‏بهر حال در این نبرد اقتصادی – که موفقیت و رشد آن بستگی به برتری عوامل تولید‏‎ ‎‏طرفین در فعالیتهای معین دارد – باید ببینیم که علت برتری عوامل تولید به چه مسائلی‏‎ ‎‏بستگی دارد؟ ‏

‏برتری عوامل تولید، به برتری منابع طبیعی و برتری عوامل انسانی بستگی دارد؛ و منابع‏‎ ‎‏انسانی، متعلق به نیروهای بالقوه و فعال یک ملت است. ‏

‏بازدهی عوامل تولید و یا برتری عوامل تولید یک ملت نسبت به ملت دیگر، یا یک گروه‏‎ ‎‏نسبت به گروه دیگر، به استفادۀ صحیح و به موقع از این منابع طبیعی و انسانی در‏‎ ‎‏فعالیت های اقتصادی معین و مناسب با آن منابع بستگی دارد. ‏

‏سازماندهی اقتصادی هر جامعه ای، عوامل تولید را در فعالیتهای تولیدی معین نقش‏‎ ‎‏می دهد؛ و نقش اقتصادی آنها را تعییین می کند. هر چه سازماندهی و نقش پذیری عوامل‏‎ ‎‏تولید یک جامعه مناسبتر باشد بازدهی آنها بیشتر است. و رشد تولید ملی و مازاد‏‎ ‎‏محصولات آن ملت همراه با رشد علمی و تجربی و تکنیکی آن ملت را افزایش خواهد داد. ‏

‏لذا جوهر اصلی رشد هر ملتی به سازماندهی و نقش پذیری عوامل تولید و نیروهای‏‎ ‎‏اقتصاد آن ملت در فعالیتهای معین و مناسب اقتصادی بستگی دارد. سازماندهی و‏‎ ‎‏نقش پذیری عوامل تولید اعضای یک جامعه،و تشکیل گروههای فعال و پویای اقتصادی و‏‎ ‎‏پیدا شدن چهره های پیشتاز و شجاع در جامعه، بستگی به توزیع مناسب عوامل تولید و‏‎ ‎‏انگیزۀ درونی این عوامل دارد. هر چه توزیع مناسبتر و آگاهانه تر و دقیق تر باشد، بازدهی‏‎ ‎


‎[[page 195]]‎‏اقتصادی جامعه بیشتر است. و همچنین هر چه انگیزۀ عوامل تولید قویتر، اصولیتر و‏‎ ‎‏متعادلتر باشد، هم در نقش پذیری، هم در شدت تأثیر عوامل تولید، و هم دقت آنها، مؤثر‏‎ ‎‏است. بنابراین، بازدهی اقتصادی هر جامعه بستگی به بازدهی اجتماعی آن جامعه دارد؛‏‎ ‎‏یعنی سازماندهی و نقش پذیری افراد و عوامل تولید یک جامعه به توزیع مناسب فعالیتها و‏‎ ‎‏انگیزه‏‏ ‏‏های درونی آنها بستگی دارد که خود این عوامل، به رهبری و آگاهی‏‏ ‏‏بخشی افراد‏‎ ‎‏جامعه در سرنوشت مادی و معنوی خود و جامعه شان ارتباط می یابد. ‏

‏لذا بازدهی اقتصادی یا ضرایب فنی کار و سرمایه و تکنولوژی به بازدهی اجتماعی‏‎ ‎‏بستگی دارد. ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی جغرافیایی ملتها در بازدهی‏‎ ‎‏اجتماعی نقش مؤثری دارند، اما بیشترین سهم از آن ساختار فرهنگی و سیاسی و‏‎ ‎‏انگیزه های معنوی سیاسی اعضای آن جامعه است که می تواند بازدهی اجتماعی و نتیجتاً‏‎ ‎‏بازدهی اقتصادی و نهایتاً رشد تولید ملی جامعه را افزایش دهد، لذا می توان مدل رشد را به‏‎ ‎‏صورت دو گانۀ زیر ارائه کرد. ‏

‏1 - رشد تولید ملی تابعی از سرمایه، نیروی انسانی و کارآیی اقتصادی است. ‏

‏2 - کارآیی اقتصادی همزمان تابعی از بازدهی اجتماعی و سطح تکنولوژی است. ‏

‏ بنابراین، رشد یک جامعه از یک طرف به میزان منابع طبیعی و انسانی آن جامعه‏‎ ‎‏بستگی دارد؛ و از طرف دیگر به بازدهی اقتصادی که خود آن هم متأثر از بازدهی اجتماعی‏‎ ‎‏است. حال ببینیم که عوامل و عناصر مؤثر در صحبتهای امام(رض) – که توضیح داده شد –‏‎ ‎‏در رساندن جوامع اسلامی به یک قدرت اقتصادی بزرگ و استقلال اقتصادی آنها چقدر‏‎ ‎‏می تواند مؤثر باشد. امام(رض) شرط رسیدن به رشد و توسعۀ اقتصادی را بسیج مردم و‏‎ ‎‏افزایش کارآیی اقتصادی و بازدهی اجتماعی آنها می دانند. ایشان معتقدند که باید با بسیج‏‎ ‎‏همۀ مردم و امکانات مالی آنها در فعالیتهای اقتصادی، و مشارکت دادن جدی و عملی‏‎ ‎‏آنها، از هر نوع بیکاری جوانان و کنار رفتن مردم و بخش خصوصی از صحنۀ اقتصاد‏‎ ‎‏جلوگیری کرد. ایشان اعتقاد دارند: که همان طور که مردم همه با هم رژیم شاه را شکستند،‏‎ ‎‏حالا هم باید بازسازی را هم چیزی مثل جنگ بدانند. ارزش و جایگاه انقلابی و معنوی و‏‎ ‎‏سیاسی که امام(رض) به اقتصاد می دهند؛ و برداشت ایشان از رسیدن به قدرت اقتصادی‏‎ ‎‏از طریق نبرد با کفر و ظلم و احیای شخصیت و هویت از دست رفتۀ جوامع اسلامی،‏‎ ‎‏عبادت بزرگی محسوب می شود. واقعاً چه انگیزه ای بالاتر از این قادر است تودۀ عظیم‏‎ ‎


‎[[page 196]]‎‏ملت ما را به صحنۀ اقتصاد بکشاند؟ و چه انگیزه ای قویتر از نظر امام(رض) قادر است که‏‎ ‎‏بازدهی اجتماعی و نهایتاً اقتصادی ما را بالاتر ببرد؟ همچنین ایشان از مبارزۀ علمی برای‏‎ ‎‏خلق ابتکارات و ابداعات و اختراعات صحبت کرده به عنوان یک پیشرفت مهم در طول‏‎ ‎‏دفاع مقدس هشت ساله، راه‏‏ ‏‏اندازی صنایع نظامی و ساخت سلاحهایی برای اولین بار در‏‎ ‎‏کشورمان را به رخ مأیوسان می کشند و می فرمایند: ‏

‏ «شما باید گمشدۀ خودتان را که خودتان هستید، بیابید، به زبان خود، و کالاهای‏‎ ‎‏خود، از اسارت غرب نجات یابید».‏

‏و واقعاً اگر جوانان ما و مسئولین ما به این مسألۀ عظیم در عمل همت کنند، آیا‏‎ ‎‏کارآیی و بازدهی عوامل تولید و منابع طبیعی و انسانی ما شتاب نخواهد گرفت؟ ‏

‏جهان اسلام و ملت بزرگوار ما، اگر همان طور که به نظریات سیاسی امام(رض) توجه‏‎ ‎‏می کنند به نظریات اقتصادی معظم‏‏ ‏‏له نیز توجه کنند، پی خواهند برد که ایشان استقلال‏‎ ‎‏اقتصادی را در سرنوشت سیاسی و آیندۀ جهان اسلام بسیار مهم می‏‏ ‏‏دانند. نه تنها افتراها و‏‎ ‎‏تبلیغات غرب علیه چهرۀ علمی و انسانی ما خنثی خواهد شد، بلکه استقلال سیاسی‏‎ ‎‏جهان اسلام را در هر نقطه ای که به دست آوریم با کمک استقلال اقتصادی بیمه خواهیم‏‎ ‎‏کرد. ‏

‏حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در وصیتنامه الهی سیاسی خود می فرمایند: ‏

‏ «و غم‏‏ ‏‏انگیز تر اینکه آنان، ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته‏‎ ‎‏و کشورهایی مصرفی بار آوردند؛ به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانیشان‏‎ ‎‏ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری را نداریم، و همه چیز خود را تسلیم آنان‏‎ ‎‏کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده، و چشم و گوش بسته مطیع‏‎ ‎‏فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و‏‎ ‎‏دانش خود اتکا نکنیم؛ و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم؛ بلکه از فرهنگ و ادب و‏‎ ‎‏صنعت و ابتکار –  اگر داشتیم – نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زدۀ بی‏‏ ‏‏فرهنگ، آنها را‏‎ ‎‏به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و می نمایند،‏‎ ‎‏و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار  نوشتار ترویج‏‎ ‎‏کرده، و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده و می دهند». ‏

والسلام 

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎[[page 197]]‎

انتهای پیام /*