د) توصیه ها و انتظارات
کمک به مردم در سختیها
حضرات آقایان از بازرگانان و مردم خیرخواه دعوت نموده و آنان را تشویق کنند تا نگذارند برادران و خواهران آنان که در راه اسلام و احقاق حق خود صدمه دیده اند، و به ملت بزرگ خدمت کرده اند و در راه آن خون داده اند، به سختی بیفتند.(402)
18 / 8 / 57
* * *
عدم اجحاف به مردم و لزوم رعایت قیمت عادلانۀ اجناس
از کسبه و تجار و اصناف محترم تقاضا دارم که قیمت مواد غذایی و اجناس خود را بالا نبرند و به مردم مظلومی که در حال مبارزه اند اجحاف ننمایند، که اجحاف در همه حال مردود است، و در این موقع حساس این عمل به نفع دستگاه ظلم و مخالف رضای خداوند تبارک و تعالی است. لهذا من به طور لزوم می خواهم که از قیمت عادلانه تجاوز نکنند و در صورت امکان به مردم بی بضاعت تخفیف دهند که کمک مؤثری به نهضت اسلامی خودشان و
[[page 305]]
موافق انصاف و مرضیّ خداوند تعالی است.(403)
12 / 10 / 57
* * *
خودداری از گرانفروشی
فروشندگان موادغذایی از گرانفروشی خودداری کنند که این عمل مخالف رضای حق تعالی است، و در این موقع حساس و گرفتاری مردم، ضربه ای است بر پیکر نهضت اسلامی.(404)
16 / 10 / 57
* * *
رفتار انسانی ـ اسلامی پس از شکستن اعتصابات
اکنون که به یاری خداوند آمادۀ شروع به کار و شکستن اعتصابات هستید، باید به تذکرات ذیل توجه نمایید:
1. تجار و کسبه و تولید کنندگان باید از اجحاف و گرانفروشی و هر نوع سوء استفاده از شرایط موجود خودداری نمایند و سعی کنند قیمتها کاملاً عادلانه و بر وفق موازین شرعی باشد؛
2. لازم است مساوات و برابری اسلامی را کاملاً در نظر گرفته نسبت به طلبهایی که به صورت چک و یا سفته و یا هر نوع دیگر دارند، مراعات لازم را بنمایند و به بدهکاران مهلت کافی بدهند؛ و از فشار آوردن به کسبه ای که به خاطر اعتصابات طولانی متضرر شده اند خودداری کنند، و به آنان مهلت داده شود که بتوانند به طوری که فشار بر آنها وارد نشود بدهکاریهای خود را بدهند. من از تجار و بازرگانان انتظار دارم این امر انسانی و اسلامی را توجه نموده و عمل نمایند.(405)
28 / 11 / 57
* * *
[[page 306]]
احتراز از خدعه، دروغ و گرانفروشی
کاسبها و کسبه و تجار محترم، در ارزاق عمومی با مردم مراعات کنید؛ گرانفروشی را کنار بگذارید، حس تعاون پیدا کنید؛ حس انسانیت پیدا کنید. ضعفا را مراعات کنید؛ تخفیف بدهید. از گرانی، از گران قیمت کردن اجناس، از گرانفروشی اجناس اجتناب کنید. همه با هم باشید. برادرید شما. همۀ اقشار برادرند؛ همه با هم باشند. مراعات هم را بکنید. از آن چیزهایی که در این پنجاه سال در بین شما زیاد شد از قبیل دروغ گفتن، از قبیل خدعه کردن، از قبیل گرانفروشی، از اینها احتراز کنید.(406)
10 / 12 / 57
* * *
رعایت انصاف
تجار و کَسَبه کسبِ صحیح بکنند، گرانفروشی نکنند. از قراری که گفته می شود اشخاصی خیلی گرانفروشی و بی انصافی می کنند؛ بدانند اینها که ملت ما الآن ـ بسیاری از آنها ـ ضعیف هستند، بسیاری از آنها در این قضایا ضرر بردند، بسیاری از آنها از پا درآمدند. اگر بنا باشد که کاسبها باز یک گرانفروشی را راه بیندازند و بی انصافی بکنند ممکن است که اینها صدمه زیاد بخورند. من خواهش می کنم از تمام اقشار ملت که انصاف را نصب عین خودشان قرار بدهند.(407)
28 / 12 / 57
* * *
اسلامی شدن بازار
همین طور بازار ما باید یک بازار اسلامی باشد. از قراری که مکرر به من گفته اند، الآن یک دسته ای سودجو در بازار هستند که اینها قیمتهای بسیار گران روی اجناس گذاشته اند. این یک مطلب
[[page 307]]
غیرانسانی است؛ یک مطلبی است که باید فکر کنند اینهایی که می خواهند حالا سود ببرند، باید توجه داشته باشند که این ملت، که اکثرشان عبارت از این طبقۀ پایینی است که نمی توانند خودشان را اداره کنند، اینها بودند که ما را رساندند به این پیروزی. حالا نباید آن تاجر معتبری که دخالت در این امور نداشته است برای اینها ایجاد زحمت بکند. ایام عید است؛ اینها احتیاج دارند به لباس، احتیاج دارند به خوراک، احتیاج دارند به چیزهای دیگر. باید با انصاف رفتار کرد، باید با اینها با برادری رفتار کرد؛ گرانفروشی را کنار بگذارند و احتکار نکنند، نگهداری نکنند برای یک وقتی که جنس گران بشود و بفروشند. احتکار در غذاها جایز نیست. و همین طور باید با برادری با برادران خودشان رفتار کنند و این پیروزی را از آنها بدانند. شما حالا از قید آزاد شدید، از قیدوبندها آزاد شدید؛ شما حالا ترس اینکه مثلاً سازمان امنیت بیاید شما را چه بکند ـ و اینها ـ ندارید؛ لکن ترس از خدا باید داشته باشید، ترس از اسلام باید داشته باشید؛ باید مراعات بکنید اشخاص ضعیف را، باید همراهی بکنید با اشخاص ضعیف، نه اینکه گرانفروشی بکنید و کالاهای خودتان را بالا ببرید و مردم را در زحمت [بیندازید]. این هم راجع به این طبقه؛ که البته باز مسائل دیگری هست ولی طولانی می شود.(408)
29 / 12 / 57
* * *
اخطار نسبت به اجحاف و گرانفروشی
من با کمال تأسف هر روز مواجه هستم با مشکلاتی جانفرسا که گاهی ناچار می شوم تذکراتی به ملت شریف بدهم. از آن جمله قضیۀ اجحاف و گرانفروشی است که کراراً شکایت از آن دارند؛ و
[[page 308]]
حتی گفته می شود که برخلاف موازین شرعیه، اجناس را که از طرف دولت مبنی بر آنکه به قیمت معینی بفروشند، به قیمتهای بسیار گزاف به مردم مستمند می فروشند و موجبات ناراحتی و مضیقه برای برادران و خواهران خود فراهم می کنند.
من از فروشندگان، خصوصاً آنچه مربوط است به ارتزاق مردم، تقاضا می کنم دست از این اجحاف و تعدی بردارند و به اخلاق و اعمال اسلامی برگردند. من آنان را نصیحت می کنم که با این ملتی که خون خود را در راه اسلام داد و جوانان عزیز خود را از دست داد با عدل و انصاف رفتار کنند. من خوف آن دارم که خدای نخواسته به غضب خداوند قهار مبتلا گردیم و تر و خشک با هم بسوزد.
من اخیراً اخطار می کنم که اگر دست از اجحافات و مخالفت با اسلام برندارند، حسب عدل الهی و حکومت شرعیه، تعزیرات و سیاسات شرعیۀ اسلامیه با آنان رفتار می شود. برادران! قبل از آمدن تازیانۀ الهی به خود آیید و دست از ستم بردارید. خداوند شما را اصلاح کند.(409)
19 / 1 / 58
* * *
رعایت انصاف در فروش اجناس
می آییم سراغ تاجر و بازرگان و کاسب، و این سنخ جمعیت. الآن روزی است که باید به این ملتی که در طول زمان تاریخ زندگی این پدر و پسر و بعد هم در حال انقلاب، [رنج کشیده اند، خدمت کرد] بازارها تقریباً حدود یک سال و نیم و چقدر یا تعطیل بود یا نیمه تعطیل بود و بسیاری از مردمِ ضعیف ضعیفتر شدند. امروز روزی نیست که استفاده چی ها راه بیفتند و بخواهند استفاده کنند؛
[[page 309]]
روز حمایت است امروز. از برادرانشان باید حمایت کنند؛ نه اینکه یک جنسی را که به ده تومان می خرند به صد تومان بفروشند. گرانفروشی امروز خیانت است به یک مملکت اسلامی. این خیانت را نکنند اینها؛ یک قدری با مردم ملایمت کنند. برادران خودتان هستند. با این برادرهایی که خون داده اند ... شما تاجرهای محترم که نبودید در این میدانها. من که می دانم شماها نبودید؛ آنهایی که بودند این کاسب جزء بود و این حمال بود و این کارگر بود و این طلبه بود و آن ـ عرض می کنم ـ دانشگاهی بود؛ که همه فقیرند. این طبقه بودند که این نهضت را پیش بردند و خون خودشان را و جوانان خودشان را دادند و این نهضت را پیش بردند. حالا انصاف است که یک تاجر معتبری که دارای کارخانۀ کذاست، دارای کذا و کذاست، و آن بالاها نشسته و تماشا کرده و اینها خون خودشان را داده اند و پیش برده اند، حالا همراهی نکند؟ اجحاف کند با این طایفه؟ قیمت اجناس را همچو بالا ببرد که این ضعفا نتوانند بخرند؟ زندگی شان مختل بشود؟ خوب، باید اینها با برادرهای خودشان، با آنهایی که در این راه زحمت کشیده اند، اهل وطنشان هست، اهل دینشان هست، با اینها باید همراهی کنند؛ گرانفروشی نکنند. نگذارند یک وقتی ما روی تکلیفهای الهی باهاشان عمل بکنیم. خودشان جلوگیری کنند از مسائل. یک روز اگر ما روی تکلیف الهی عمل بکنیم، کارشان زار است. نگذارند اینطور بشود. این هم یک باب است که مال یک طایفه.(410)
25 / 2 / 58
* * *
تأکید بر اسلامی شدن بازار
وقتی می توانید بگویید که مملکت اسلامی است که بازارْ اسلامی
[[page 310]]
بشود؛ تهذیب نفس باشد؛ نه مثل بازار ما که سنگر گرانفروشی و تعدی است!(411)
8 / 3 / 58
* * *
رعایت ضوابط اسلامی
اگر بازاری در جمهوری اسلامی همان بازاری باشد که در رژیم طاغوتی بود، نباید ادعا کند که بازار اسلام است. نه، بازار طاغوت است! آن اجحافات زیادی که الآن دارد به این مستمندان می شود، این رباخواری که الآن رواج دارد، این هروئین فروشی و ـ نمی دانم ـ زهر مار فروشی که الآن رواج دارد، اینها را به عهدۀ بازار اسلام حساب می کنند؛ به عهدۀ جمهوری اسلامی حساب می کنند. مکتب ما شکست می خورد، اسلام شکست می خورد.(412)
13 / 4 / 58
* * *
خطر افراد منحرف در بازار
در همۀ قشرها اشخاصی که مخالف با مصالح عمومی مسلمین باشند و فعالیتهایشان بر این باشد که جیبهای خودشان را پر کنند، هست. بازار هم افرادی هستند که در همچو وقتی که کشور ما مبتلای به جنگ است و پیرزنها و پیرمردهای دهاتی هرچه دارند، دارند در راه این اسلام و جنگ می دهند. باز در بین بازار اشخاص منحرفی هستند که از خدا بی خبرند، و در یک همچو موقعی کارشکنیها می کنند برای دولت، و کارشکنیها می کنند برای این جنگی که الآن ما داریم. مورد تأسف است این معنا که قشرهای میلیونی ملت در تمام دهات و قصبات و شهرها و بازارها برای این جنگ نگران هستند و پشتیبان این جنگ و این جنگزده ها و این
[[page 311]]
ارتش و این پاسدارها هستند؛ لکن یک عده ای در مقابل این توده های عظیم در هر جایی از مملکت هستند و در بازار هم هستند که در مقابل اسلام خودشان را قرار دادند. در مقابل کشور اسلامی خودشان را قرار دادند. کوشش کنید، آقایان بازاری کوشش کنند در اینکه مبادا اینها بازار را متهم کنند. مبادا اینها بازار را بدنام کنند. بازار ایران خوشنام است و همیشه پشتیبان کشور و ملت و اسلام بوده است، و در هر مشکلی، بازار در حل آن مشکلها دخالت داشته است و جزء ملت بوده است. و همان ملت است و همان مردم است که در بازارها مجتمع هستند و مشغول اقتصاد ملت هستند و مشغول کارهای صحیح هستند. توجه داشته باشید که یک گروه کوچکی که منافعشان از دست یا رفته یا خوف این را دارند که از دست برود؛ یعنی منافع نامشروعشان از دستشان رفته است، کاری نکنند که بازار را متهم کنند، از قول بازار یک چیزی نگویند. اگر یک وقت از قول بازار یک مطلبی را منتشر کنند، بازاریها اعتراض کنند و به آنها بگویند که شما اسمای خودتان را بنویسید در اعلامیه های خودتان. باید خیلی امروز ما توجه به این مسائل داشته باشیم. اجتماع بازار؛ یک اجتماعی است که اگر در یک مسیر اسلامی حرکت بکند ـ و بحمدالله حرکت می کند ـ مملکت را از آسیب نگه می دارد. همین بازار است که پشتوانۀ ارتش است. و همین بازار است که در این زمان پشتوانه کشور است و دولت است. و اگر تفرقه در بازار باشد و بعض از اشخاصی که تفرقه افکن هست گذاشته بشود که فعالیت بکنند، خدای نخواسته این ستون سِتَبر اسلام را یک وقت از بین می برند. باید توجه داشته باشید. شما می دانید که در مشکلاتی که
[[page 312]]
سابق بود از زمان میرازی شیرازی تا حالا، مشکلات در بازارها حل می شد. اگر یک وقت یکی از علمای تهران به واسطۀ بدرفتاری دولتهای زمان قاجار می خواست از تهران برود، بازار می بست؛ و همان بود که آنها توبه می کردند و آن عالم را با التماس نگه می داشتند. این بازار است که باید درست توجه بکند و قشرهای مختلفی که دارد توجه بکند، و مساجد را آباد کنند و مساجد را پُر بکنند از جمعیتهای خودشان. در ممالک اهل سنت، آنکه من دیدم در حجاز، وقتی که اذان ظهر گفته می شود بازارها بسته می شود یا باز است و شُرطه آن را حفظ می کند و می روند مسجدالحرام برای نماز یا مسجدالنبی برای نماز.
بازار باید مظهر تام اسلام و عدالت باشد. بازار باید احتراز کند از چیزهایی که مخالف دستورات اسلام است. و اقبال کند به آن چیزهایی که موافق دستورات اسلام است. از ربا بازار باید مُطهّر باشد. اگر در بین بازاریها اشخاصی باشند که خدای نخواسته ربا می خورند، خود بازاریها آنها را نصیحت کنند. مبادا یک همچو مرضی توسعه پیدا بکند و مملکت ما را به نابودی بکشد. ربا خوری، بازارها را از بین خواهد برد. مردم را خواهد تباه کرد. مبادا خدای نخواسته در بین بازار یک همچو معصیت بزرگی ـ که در رأس معاصی، خدا قرار داده است و آن را بالاتر از زنا و در حکم مقاتله با خدا قرار داده است ـ مبادا یک وقت در بازار یک
[[page 313]]
همچو امری باشد. و انصاف نیست که در بازار گرانفروشی باشد. در موقعی که مردم ایران، زن و بچۀ مردم ایران برای جنگزده ها دارند از منافع خودشان می گذرند و آن چیزی که دارند هدیه می کنند، مبادا در یک همچو موقعی در بازار، اشخاصی پیدا بشوند که گرانفروشی کنند که موجب فلج مردم و ناراحتی مردم بشود. اگر خدای نخواسته از اعمال ما یک شکستی واقع بشود به اسلام، مسئولیت ما پیش خدای تبارک و تعالی بسیار بزرگ است.
مبادا در بازار یک وقت راجع به ارتش ایران، راجع به دادگستری ایران، راجع به پاسبانها و پاسدارها و اینها مسائلی طرح بشود که اسباب تضعیف آنها بشود. و خصوصاً ارتش و پاسدارها و ژاندارمری که الآن مشغول به جنگ هستند و در ردیف اول جنگ واقع شدند و کشته می دهند و خون نثار می کنند. مبادا یک وقت مسائلی طرح بشود در بازار یا جاهای دیگر که موجب تضعیف بشود.(413)
25 / 10 / 59
* * *
لزوم کمک مالی از سوی ثروتمندان بازاری
ما فرض می کنیم که حضرت امیر ـ سلام اللهعلیه ـ امروز در ایران بود و رئیس دولت بود و ملاحظه می کرد که یک جمعیتی، صدام و آنهایی که با او موافقند، یعنی همۀ دولتهای دنیا به استثنای بعضی، این هجوم کرده است به ایران و خرابی کرده است و نفوس مردم را تلف کرده است و آواره کرده است و غارت کرده است و خرابی. حضرت ببینند که الآن اسلام و ملت اسلام و اعراض و نفوس ملت اسلام در خطر این است که این یأجوج و مأجوج بریزد به ایران و همان کاری را که در اهواز کرد و خرمشهر کرد در تهران بکند و در
[[page 314]]
مشهد بکند و در اصفهان. اگر حضرت احساس این معنا را کرد، چه می کرد؟ می نشست موعظه می کرد؟ می گفت که خودم تنها درست می کنم؟ پول نداشت، کافی نبود، مالیات تنها کافی نبود، چه بکند؟ حضرت آن وقت حکم می کرد به اینکه مردم به حسب توانشان، مستضعفین، طایفۀ کم درآمد، اینها کنار و طایفه هایی که پردرآمدند، صد میلیون مثلاً اینها هرسال درمی آورند و بیشتر و خصوصاً آنهایی که کاری به کار این مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اینجور نیستند، نوع تجار اینجور نیستند، نوع کسبه اینطور نیستند، امّا در بینشان خوب اشخاصی هست، شما هم می شناسید که یک معامله چند صد میلیونی می کند و در آن معامله هم بیشتر از صد میلیون نفع می برد و حساب و کتابی هم در کارش نیست. امیرالمؤمنین با این کشوری که در معرض خطر است چه می کرد؟ همۀ افراد را می فرستاد جنگ. با فشار، اموال اشخاصی که ثروتمند بودند و اینها را می گرفت و می فرستاد و اگر نمی رسید عبای خودش را می داد، عبای من را هم می داد، کلاه شما را هم می داد برای حفظ کشور اسلام، برای حفظ نوامیس خود این مردم.(414)
10 / 11 / 61
* * *
خنثی کردن توطئه گرانفروشان و محتکران
گرانفروشان و محتکران بی انصاف گمان نکنند که این ظلم در حال حاضر چون سایر احوال است، امروز این نحو جنایات که ممکن است به شکست جمهوری اسلامی منتهی شود، کوشش در تضعیف اسلام است. اینجانب خوف آن دارم که خداوند قهار بر شما غضب فرماید و خدای نخواسته تر و خشک با هم بسوزند و
[[page 315]]
راه گریزی در کار نباشد، «اَعوذُ بِالله مِنْ غَضَبِ الْحَلیم» بهتر است بازاریان محترم که استوانۀ فعال جمهوری اسلامی می باشند توطئۀ این بی انصافها را که لکۀ ننگی بر دامان آنان هستند، با تدبیرات عاقلانه خنثی نمایند.(415)
12 / 1 / 62
* * *
[[page 316]]