دکتر حمید انصاری

گفتاری در باره وقایع 13 آبان(1): لایحه کاپیتولاسیون

کشوری که ادعای استقلال دارد به خصوص شاه که ادعا می کرد اینجا یک رژیم رو به تمدن و دروازه های تمدن بزرگ و یک رژیم مستقل هست آنقدر وابسته به امریکا بود که حاضر شده بود این لایحه ننگین را در مجلسین تصویب کند.

کد : 141627 | تاریخ : 04/08/1396

در آستانه سالروز 13 آبان دکتر حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) به سؤالات ما در مورد سه رویدادی که در این روز اتفاق افتاده است، پاسخ می دهد. این مصاحبه در سه بخشِ مخالفت امام با کاپیتولاسیون که موجب تبعید ایشان شد، کشتار دانشجویان و دانش آموزان در دانشگاه تهران توسط رژیم جنایتکار شاه در سال 1357 و اشغال لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال 1358 تنظیم شده است و در سه روز متوالی منتشر می شود.

سؤال: خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفا بفرمایید در سه رویداد 13 آبان که در تاریخ انقلاب اسلامی رخ داده است شما در چه موقعیتی قرار داشتید؟

پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، روز 13 آبان در تاریخ انقلاب اسلامی و نهضت امام از روزهای سرنوشت سازی است که در بطن خودش سه حادثۀ بسیار مهم دارد که روند جریان نهضت و انقلاب اسلامی را تحت تأثیر قرار داده و به خصوص واقعه آخر یعنی اشغال لانه جاسوسی امریکا در ایران که تا به امروز همچنان ابعاد و پیامدهایش را شاهد هستیم بنابراین تحلیل این سه واقعه از جنبه های مختلف مهم است و این البته اهمیتی ندارد که بنده در چه موقعیتی بودم چون حالا نه عددی هستیم و نه این سری مسائل شخصی ضرورت بازگویی دارد ولی از باب اینکه سؤال کردید اشاره می کنم اولین حادثۀ مربوط به 13 آبان سال 1343 است که در واقع بزرگداشت همین روز علت برگزاری مراسم در دو حادثۀ بعدی در سال 57 و سال 58 بود. در زمان قیام امام علیه تصویب نامه لایحۀ کاپیتولاسیون در مجلسین فرمایشی رژیم شاه، در آن زمان من در واقع کودک و نوجوانی 9 - 8 ساله بودم و در شهرستان مذهبی خانوک در استان کرمان زندگی می کردیم و به خاطر جو مذهبی خانوادۀ ما و رفت و آمدی که مرحوم پدر ما به قم داشتند و منزل مراجع و حضرت امام، مسائل مربوط به نهضت امام و قیام 15 خرداد که سال قبلش اتفاق افتاده بود و تبعید امام در خانواده مطرح بود. برادران من قبل از من به  حوزۀ علمیه کرمان رفته بودند آنها هم این حوادث را بازگو می کردند و طبعا جانبداری و علاقه به حضرت امام در همان حال و هوای دوران کودکی و نوجوانی برایم وجود داشت. دستگیری کوتاه مدت پدر بخاطر ارادت به امام و هجرت و سکونت ما در قم (سال 1347) عملا مسیر زندگی بنده و برادران و خانواده ما را با نهضت حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) پیوند زد که شرح وقایع و حوادث آن خارج از موضوع این گفتگو است. تحلیل مواضع امام و پخش نوارسخنرانی و تکثیر اعلامیه کوبنده و تاریخی حضرت امام بر علیه کاپیتولاسیون در مجموعه فعالیتهای مبارزاتی ما در طول سالهای بعد جایگاهی ویژه داشت.

در حادثه دوم که در سال 57 اتفاق افتاد تهاجم وحشیانه مأموران نظامی وقت در محل دانشگاه تهران بود که منجر به کشته شدن چندین نفر و مجروح شدن تعداد زیادی شد، آن واقعه هم خیلی مؤثر بود بعداً در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان روز دانش آموز نام گذاری شد. آن روز من از نزدیک در جریان واقعه بودم در همان حوالی دانشگاه تهران ساعتی قبل رفتیم نزدیک مقر فرماندهی کل ژاندامری که آن موقع یکی از دو نیروی مهم انتظامی کشور بود از آن مسیر عبور کردیم دیدیم که وضعیت متفاوت هست و کوچه های منتهی به آن خیابانهای پشت آن مقر را بسته بودند و منطقه حالت کاملاً نظامی به خود گرفته بود و حاکی از این بود که اتفاقی در شرف وقوع است. بعد هم درگیریها در گرفت و مأمورین حمله کردند به دانشگاه. ما در بیرون جلوی دانشگاه بودیم و بعد از حمله مأمورین رفتیم به طرف خیابان قدس و بلوار کشاورز، و خیابان طالقانی امروز که آن موقع تخت جمشید می گفتند، و درگیریهای مفصل و متعددی بود .

مرحله سوم 13 آبان سال 58 هست که من به دلیل اینکه بعنوان نماینده دانشجویان علوم سیاسی عضو انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بودم در جریان برگزاری مراسم 13 آبان و راهپیمایی بسمت سفارت آمریکا بودم. روز 13 آبان به سمت سفارت امریکا حرکت شد و بعد هم منتهی شد به اشغال سفارت. بنده تا محدوده همان ورودی سفارت با تظاهر کنندگان بودم. قرار هم بر این بود که جمع محدودی از نمایندگان انجمن های اسلامی دانشگاه ها وارد سفارت بشوند و جمعیت اصلی هم در بیرون در حقیقت به عنوان حامیان این حرکت مستقر باشند که اتفاقی نیفتد. بعد از آن هم شب های متعددی تا صبح، جریان ها و گروه های مختلفی روبروی سفارت اردو زده بودند و کار می کردند؛ کارهای تبلیغاتی ما در حمایت از مواضع حضرت امام در مقابل جریانهای سیاسی  بود که سعی در بهره برداری از این حادثه داشتند. گفتگوهای مختلفی در فضای سیاسی آن زمان بین گروه ها و جریانات در حمایت یا نقد این جریان در سطح جامعه و دانشگاه وجود داشت.

خاطرم هست سال بعد دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد آقا دعوت کرده بودند که به محل سفارت بروند و من هم از دفتر حضرت امام همراه با اخوی، آقای حجت الاسلام و المسلمین محمد علی انصاری با ماشین پیکانی که داشتم، سه نفری آنجا رفتیم و از آن مجموعه بازدید کردیم. برای بازیابی و انتشار اسناد لانه جاسوسی کارهای زیادی شده بود،  اسنادی که مأموران سفارت با دستگاههای خورد کن رشته رشته کرده بودند توسط دانشجویان مسلمان خط امام با زحمت زیاد بازیابی شده بود. فکر می کنم مرحوم حاج احمد آقا آنجا یک مصاحبه ی مفصلی هم داشتند که انعکاس فراوانی هم داشت.

سؤال: اصل کاپیتولاسیون چه بود که امام با آن مخالفت کردند؟

پاسخ: ببینید مسئلۀ قضاوت کنسولی یا مصونیت از پیگیری های قضایی و سیاسی برای اتباع یک کشور در کشور دیگر بر می گردد به دوران استعمار و دولت های استعاری که در کشورهای مستعمره حضور داشتند خب یک چنین حق ظالمانه ای را برای خودشان قائل بودند حق دول کاملةالوداد به اصطلاح گفته می شد و پیمان نامه ای هم در وین بعدها تصویب شده بود و این ریشه اش بر می گردد به آن دوران استعمار که به اصطلاح مأمورین نظامی و یا سیاسی و اداری دولت های استعمارگر در کشورهای مستعمره هر کاری که می کردند خودشان را مصون از پیگیری قضایی در آن کشور می دانستند و این را به عنوان یک حق برای خودشان تلقی می کردند بعدها که جریانات ضد استعماری شکل گرفت و نهضت های آزادی بخش توسعه پیدا کرد، این حق ناروا منسوخ شد و در کشور ما هم فکر می کنم حدود دو سال قبل از کودتای رضاخان حق مصونیت قضایی که روس ها برای خودشان قائل بودند را لغو کردند و بعد از آمدن رضاخان هم فکر کنم در سال 1306 شمسی رسماً در مجلس هم حق مصونیت کنسولی و سیاسی در ایران لغو شد. متأسفانه در مهرماه سال 43 در مجلس شورای ملی و قبل از آن ظاهراً در تیرماه سال 43 در مجلس سنا به واسطه وابستگی شدیدی که دولت پهلوی به امریکا و انگلیس داشت تحت تأثیر خواسته ای که آنها اعلام کرده بودند که دلایل متعددی هم داشت؛ از جمله اینکه امریکایی ها به تدریج جای انگلیسی ها را می گرفتند بخاطر ذخایر عظیم و منابع نفتی و موقعیت جغرافیایی که ایران دارد، پیش بینی شان این بود که به سرعت حضور امریکایی ها چه مستشاران نظامی سیاسی و یااداری و شرکت های آنها در ایران توسعه پیدا می کند و از دولت ایران خواسته بودند که این حق را برقرار کند. این حق ظالمانۀ ضد بشری منسوخ شده دوباره با خیانت رژیم شاه و در زمان دولت اسدالله اعلم به تصویب دولت و بعدا مجلسین سنا و شورای ملی رسید، البته تصویب این لایحه کاملاً سانسور شده و مخفیانه انجام شد و به هیچ وجه خبر آن در بیرون  منتشر نشدو این لایحه در جلسات کاملاً محرمانه و غیر علنی که خبرش را هم منتشر نکردند تصویب شده بود. حضرت امام از طرق وسائطی از این اقدام مطلع می شوند و سخنرانی معروف خودشان را در 4 آبان سال 1343 که اتفاقاً مصادف با سالروز تولد حضرت زهرا بود ایراد می کنند. 4 آبان سالروز تولد شاه بود که هر ساله جشن های مفصل می گرفتند، حضرت امام از این فرصت استفاده کردند و بعد از آن که مطمئن شدند یک چنین تصویب نامۀ ننگینی صورت گرفته که در واقع سند رسمی فروش استقلال سیاسی و قضایی کشور به نفع بیگانگان و دولت امریکا بود، وظیفه دانستند که این مسئله را افشا کنند و از طریق پیک هایی که به شهرهای مختلف فرستاه بودند و پیام هایی که داده بودند روز 4 آبان را روز افشاگری تعیین کردند و سخنرانی معروف خودشان را با جمله انالله و انا الیه راجعون که در حقیقت تناسبی با جشن و میلاد نداشت - بلکه اعلان عزا بود - آغاز کردند و آن نطق تاریخی و خاطره انگیز و کوبنده خودشان را بیان کردند که چند روز بعد هم در 13 آبان دستگیر شدند و سحرگاه ایشان را به تهران آوردند و از فرودگاه مهرآباد با یک هواپیمای نظامی امام را به ترکیه تبعید کردند.

بنابراین اولین واقعۀ 13 آبان مناسبتش تبعید حضرت امام به ترکیه هست که یک مقطع بسیار مهمی بعد از جریان قیام 15 خرداد در سال 42 محسوب می شود و در تاریخ نهضت امام محرک و مشوق دائمی برای نیروهای انقلابی و مبارز بود و هر ساله در گرامیداشت این روز با اعتراض به رژیم شاه این واقعه جدی تر و اثر گذارتر در تاریخ نهضت امام می شد.

سؤال: در همان سخنرانی که امام به کاپیتولاسیون اعتراض داشتند، مواردی بود که خیلی روی آنها تأکید کرده اند، لطفا بفرمایید این اعتراضها بر اساس چه اصولی بوده است؟

پاسخ: بله عرض کردم ببینید یک کشوری که ادعای استقلال دارد به خصوص شاه که ادعا می کرد اینجا یک رژیم رو به تمدن و دروازه های تمدن بزرگ و یک رژیم مستقل هست آنقدر وابسته به امریکا بود که حاضر شده بود این لایحه ننگین را در مجلسین تصویب کند اول در دولت تصویب شد بعد هم در مجلسین سنا و شورا توسط نمایندگان خود فروخته به تصویب رسید. آن موقع مجلس به این معنا نبود، انتخابات یک چیز تشریفاتی بود، و هر چه که خواست سفارت های خارجی بود عمل می شد و این با هیچ منطق و حقوق و قوانین بین المللی سازگار نبود. یعنی فروش استقلال کشور به تمام معنا، که امریکاییهایی که در ایران هستند این حق را دارند که دولت ایران به هیچ وجه نمی تواند در برخورد با تخلفات آنها، جنایات آنها، اگر مرتکب قتل می شوند، تخلف مالی دارند،  تخلف جنایی می کنند، محاکمه و مجازات شوند اینها مصونیت کامل جزایی و کیفری دارند و رسیدگی به تخلفات و جرائم و جنایات آنها به عهده دولت ایران نیست و ایران حق ندارد به این جرایم رسیدگی کند و باید در خود کشور امریکا پیگیری شود و طبیعی است که آنجا چگونه رسیدگی خواهد شد.پس مضمون این لایحه به تمام معنا زیرپا گذاشتن عزت و استقلال کشور بود و طبیعی است که آزادیخواهی مثل حضرت امام وقتی مطلع شد با تمام وجود احساس تکلیف کرد و اولین مسئله افشای این موضوع بود چون عرض کردم رژیم شاه خیلی مخفیانه این کار را ظرف چند ماه انجام داده بود.

سخنرانی امام مضامین مختلفی داشت و بیشتر روی همین خیانتی که رژیم شاه کرده و این که این خیانت به دستور امریکا بوده و برای حفظ منافع امریکا و اسرائیل بوده، تأکید داشته است. آن جملۀ معروف که امام فرمودند؛ امریکا بدتر از انگلیس است، انگلیس بدتر از امریکا، شوروی بدتر از هر دو، همه از هم بدتر و پلیدتر، این جمله را در همین سخنرانی فرمودند منتها بعد تعیین اولویت کردند امروز سر و کار ما با امریکاست، چون امریکا منشأ این تصویب بود و به شاه دستور داده بود که این مصوبه صورت بگیرد. امام برای دفاع از عزت و استقلال سیاسی و قضایی کشور قیام کردند. با آن سخنرانی و اعلامیۀ مفصل و  کوبنده ای که همان روز بر علیه این مصوبه دادند و به صورت اعلامیه منتشر شد و در جاهای مختلف کشور توزیع شد، مردم ایران، نیروهای انقلابی طرفداران امام و جامعه ایران از این خیانتی که مخفیانه در رژیم شاه صورت گرفته بود مطلع شدند و آغازی شد برای یک سلسله تحرکات بعدی.

سؤال: با توجه به این که تصویب این لایحه رسانه ای نشده بود، امام چگونه از تصویب آن مطلع شدند؟

پاسخ: بله این موضوع حالاهم جای تحقیق و بررسی کاملتری دارد اما مستندات و روایت هایی که ما داریم همگی موید این است که در حقیقت آن صورت مذاکرات جلسات مجلس - چه علنی و چه غیر علنی ثبت می شود، نوشته می شود -  و این در مجلۀ داخلی محرمانه مجلس چاپ می شده است. این مورد قید محرمانه با تأکید بیشتری داشت و یکی از کارکنان مجلس شواری ملی سابق آن زمان که از طرفداران حضرت امام بود و نسبت به این خیانت بزرگی که به استقلال کشور شده نیزحساس بوده است، از طریق ارتباطی که با دوستان امام مرحوم حاج مهدی عراقی و مرحوم آقای فلسفی و دیگران داشت، این موضوع را به آنها منعکس می کند و خبر این قضیه اولین بار از طریق حاج مهدی عراقی و دوستان ایشان به امام منعکس می شود و حضرت امام می فرمایند که این کافی نیست بایستی دقیق تحقیق بشود و چند نفر را مأمور می کنند که بروند تحقیق کنند و ببینند واقعاً مستند هست؟ چنین مصوبه ای صورت گرفته یا نه و آنها دنبال می کنند از جمله کسانی که موضوع را تعقیب می کند و در خاطراتشان هم نوشتند آیت الله هاشمی رفسنجانی هستند که ایشان می گویند من مأمور شدم آمدم تهران از طریق آقای فلسفی و دوستان دیگر، از آقای تولیت سئوال کرده بودند که شخصیت ذی نفوذی بود و مرتبط هم بود با تشکیلات دولت و از افراد موجه و نیک سیرت هم بود و از طرق دیگر بررسی می کنند و این متن مصوبه و صورت مذاکرات را بدست می آورند. مرحوم شهید محلاتی هم روایتی که دارند در واقع موید همین مسیر هست که در ابتدا خبر تصویب این قضیه از طریق یکی از دوستان امام به نقل از یکی از کارکنان مجلس منعکس می شود و بعد هم متن آن بدست آورده می شود. امام بعد از آن که مطلع و مطمئن می شوند با مراجع قم جلسه می گذارند حالا نمی دانم منزل خوشان بود یا منزل آیت الله طباطبایی، در منزل ایشان با حضور ظاهراً مرحوم آیت الله نجفی مرعشی بود و مرحوم آیت الله حائری بوده، شیخ مرتضی حائری، آنجا طرح مسئله می کنند و خطر را گوشزد می کنند و اطمینان می دهند که چنین اتفاق خیانت باری صورت گرفته و وظیفه است که مراجع موضع گیری کنند آنجا تصمیماتی گرفته می شود که برای روز چهارم آبان مراجع بیایند و افشاگری کنند و موضع بگیرند، یعنی موضع مخالفت روحانیت و حوزه های علمیه و مرجعیت نسبت به این خیانت و اعتراض به رژیم شاه، که همین اتفاق هم افتاد. البته مؤثرترین و کوبنده ترین سخنرانی را حضرت امام داشتند و مرحوم آیت الله نجفی مرعشی و مرحوم آقای شریعتمداری هم در آن روز در منزلشان سخنرانی داشتند و این اتفاق به این صورت پیگیری می شود. جالب این است که آن قدر این اتفاق حساس بود که نهادهای امنیتی رژیم شاه این اعتراض را پیش بینی می کردند و به نقل از ساواک قم  جلسۀ آن شب طرح موضوع کاپیتولاسیون را پیش بینی کرده بودند. یعنی رژیم از قبل خودش را برای این قضیه آماده کرده بود.

سؤال: آیا درست است که بعد از تبعید امام، حاج آقا مصطفی هم به ترکیه تبعید می شوند؟ زمان و چگونگی آن را توضیح دهید؟

پاسخ: بله کلاً واقعه به این صورت بود که از قبل اطلاع رسانی می شود و از طریق دوستان و نمایندگان حضرت امام در شهرستان ها و جاهای مختلف اعلام می شود که در این روز قرار هست یک مطلب بسیار مهمی از سوی مراجع و از جمله حضرت امام عنوان شود و افراد زیادی جمع می شوند آنجا، خود ساواک در گزارش خودش می گوید که 6000 نفر بودند، ولی قطعاً جمعیت بیش از این بوده است. جمعیتی هم از اهالی قم، تهران، دانشگاه، بازار، شهرهای مختلف، علما و دوستان امام می آیند و آنجا حضور دارند و امام آن سخنرانی که براس نسل اول انقلاب بسیار خاطره انگیز است را ایراد می کنند. آن تُن صدای امام فریادی که می زند ای سران اسلام، به داد اسلام برسید ای مراجع قم، به داد اسلام برسید آن سخنرانی از لحاظ ادبیات انقلابی خودش بسیار تأثیرگذار بود و خودش منشأ یک سیری تحول در ادبیات انقلاب هم شد. آن نوع سخنرانی امام و گریه ای که جمعیت در آن آغاز می کند و این که عزت ایران سرکوب شد پایمال کردند و رقصیدند و جشن گرفتند برای این سرکوبی عزت ایران، امام با این ادبیات شروع می کنند و بعد افشای اصل مسئله و واقعیت های پشت پرده و اعلام اعتراض عمومی مردم و مراجع و روحانیت علیه این وابستگی رژیم شاه به بیگانگان و امریکا و هم پیمانی اش با اسرائیل اینها را افشا می کنند. ضمنا دولت ایران بعد از آن که مطلع می شود که امام خمینی و مراجع قرار است سخنرانی کنند نماینده ای را به قم می فرستد که مراجع را بر حذر بدارند از ایراد سخنرانی و حتی گفته شده بود که آنجا آن نماینده اعزامی، البته امام نمی پذیرند، این نماینده اعزامی به مرحوم حاج آقا مصطفی پیام را منتقل می کند و حتی گفته شده که پیام انتقالی این چنین بوده که شما اگر بنا هست سخنرانی کنید حتی علیه شخص اول مملکت شاه، مانعی ندارد ولی به امریکا و اسرائیل نپردازید و دقیقاً امام برعکس این پیام در حقیقت آن تم اصلی حمله و سخنشان علیه امریکا است و افشای خیانت های امریکا در ایران و سرسپردگی رژیم شاه به امریکا و اسراییل، و این سخنرانی و آن اطلاعیه موجی از اعتراضات و حرکت ها شروع می شود و رژیم شاه با آن تجربه ای که از قیام 15 خرداد و این که اگر امام را دستگیر کند در داخل کشور همچنان این کانون خروش انقلاب باقی می ماند بعد از مشورت های زیادی که قطعاً در درون هیأت حاکمه رژیم و با دولت های مختلف  و ترکیه و اینها داشتند محل تبعید را ترکیه انتخاب می کنند ترکیۀ لائیک آن زمان با توجه به روابط خوبی هم که با رژیم ایران داشت، شرایط دشواری را برای حضرت امام در آن کشور ایجاد کردند،  محدودیت های کاملی اعمال شد تا حدی که حتی اجازه ندادند امام لباس رسمی روحانی را به عنوان مرجع تقلید بپوشد. ایشان از پوشیده عبا و قبا و لباس روحانی محروم بود و دیده اید در عکس ها که بدون لباس روحانی هستند. امام را روز اول به یک هتلی به نام هتل پالاس در شهر آنکار می برند و فردای آن روز ایشان را به منزل دیگری که در اختیار سازمان امنیت ترکیه بود، منتقل می کنند فکر می کنم این خانه در خیابان آتاتورک بود. بعد از چند روز مننتقل می شوند به بورسای ترکیه و در آنجا هم در یک منزلی محصور می شوند که یک طبقه اش در اختیار نیروهای امنیتی ترکیه و نماینده ای که از ایران اعزام شده بود قرار داشت و یک بخشی هم در اختیار حضرت امام بود، مرحوم حاج آقا مصطفی نیز در همان روزی که امام را دستگیر می کنند، دستگیر می شود و به زندان قزل قلعه تهران می برند، حدود نزدیک به دو ماه در آنجا زندانی بودند و بعد ایشان را به ترکیه تبعید می کنند. در این تبعید اجازۀ رفتن سفر همسر امام یا فرزندان دیگر امام به آنجا را نمی دهند. امام بود و حاج آقا مصطفی و همه نوع ارتباطات هم قطع بود یعنی در این دوران واقعاً امام هیچ نوع ارتباطی با ایران نداشتند به جز چند تا مکاتبه آن هم با رمز و ایما و اشاره امام از صحت حالشان و شرایط کار و اشاراتی مبنی بر ضرورت استقامت و مبارزه. این نامه ها به بعضی از خویشان و منسوبین و همسرشان و بعضی از وکلایشان بود. این دوره حدود 11 ماه طول کشید. 11 ماه اقامت اجباری در ترکیه که بخش عمده اش در بورسا بود و منقطع از هر نوع ارتباطی با جامعه مذهبی دینی و یا سیاسی ترکیه یا ایران، تحت حصر شدید و  فقط اجازه داشتند در مسجدی که نزدیک همان محل اقامت ایشان بود برای انجام فریضه ی نماز در نماز جماعت آنجا شرکت کنند و الا هیچ امکان رفت و آمد جای دیگر هم نبود.

سؤال: من شنیدم از یک موزه هم بازدید کردند، درست است؟

پاسخ: بله، ظاهرا در بین راه که از طریق استانبول باید با کشتی به بورسا بروند، در آن مسیر این اجازه را داده بودند.

سؤال: اطلاع رسانی جزئی که خبر از حالشان می دادند، چطور انجام می شد؟

پاسخ: این را هم من عرض کنم که خبر تبعید امام به ترکیه را رژیم شاه در قالب یکی دو سطر و کوتاه در همان روز 13 آبان در روزنامه ها منتشر کردند که آیت الله خمینی به جرم اقدام علیه امنیت ملی! تبعید شد به ترکیه، در همین حد این خبر را گفتند و ولی بازتاب وسیعی داشت و اعتراضات فراوانی هم در پی داشت. با اینکه بخش اعظم نیروهای انقلابی در جریان قیام 15 خرداد دستگیر شده بودند و به زندان های طویل المدت محکوم شده بودند و یا دوران دادگاهیشان را می گذراندند، حرکت های وسیعی در تهران و شهرهای مختلف از سوی مراجع، علما، دانشگاهیان، بازاریان و هواداران امام در اعتراض به تبعید امام صورت گرفت و نامه ها و طومارهای زیادی به سازمان های بین المللی، سازمان ملل و خطاب به دولتها فرستادند؛ و این خبر را در سطح جهان منتشر کردند و فشار بر رژیم از همین موقع شروع شد و این فشارها مضاعف بود تا زمانی که دیگر رژیم احساس می کرد که دارد خود این موضوع تبدیل به یک بحرانی برایش می شود، و در صدد چاره اندیشی برآمدند و دولت ترکیه هم برای نگهداری امام تحت فشار بود لذا تبعیدگاه دوم عراق را انتخاب کردند که 11 ماه بعد یعنی در روز 11 مهر سال 44 امام را از ترکیه به عراق تبعید کردند که آن هم فاز جدیدی است از دوران تبعید حضرت امام.

در دوران تبعید در ترکیه برای اطلاع از حال امام به درخواست خانوادۀ امام، دوستان امام و انقلابیون، مراجع به طور جدی فشار آورده بودند به رژیم این فشارها باعث شد تا موافقت کردند نماینده ای از سوی بعضی از مراجع فکر کنم مرحوم آیت الله جلیلی کرمانشاهی بود اگر اشتباه نکنم ایشان در یک مقطع و شاید یک مقطع دیگر فرد دیگری هم در حدی که فقط برود آنجا ببینند که ایشان مثلاً زنده هستند در قید حیات هستند و سالم هستند و طبعاً در این ملاقاتها گفتگوهایی هم شده و امام اطلاعاتی در مورد شرایط ایران گرفته بودند. ادبیات امام در چند نامه ای که از ترکیه برای خانواده و منسوبین نوشته اند نشان می داد که که امام سفارش به صبر و پایداری و استقامت در این مسیر را دارند و همینطور خواسته بودند که بعضی از کتابهای فقهی را برایشان بفرستند و فرصت بسیار خوبی بود در این دوران که حضرت امام یک کار علمی ماندگار را در آنجا تألیف کنند. بخش هایی از کتاب شریف تحریرالوسیله که تحولی در مکتب فقهی شیعه پدید آورد و بحث های جدیدی که حضرت امام در این کتاب داشتند در این دوران به نگارش درآمد. ایشان با تسلط و اشراف علمی بر فقه و اصول و مسائل اجتهاد در آنجا این کتاب ارزشمند را علیرغم در اختیار نداشتن منابع و مآخذ مورد نیاز، تألیف کرده اند.

انتهای پیام /*