حجةالاسلام و المسلمین واعظ زاده
سوگواری سیدالشهدا در جامعۀ غیر شیعی
بازتاب حادثۀ عاشورا در جامعۀ مسلمانان غیرشیعی و مراسم سوگواری و بزرگداشت حضرت سیدالشهدا در میان آنان چگونه بوده است؟
در این هیچ شبههای نیست که تمام مسلمین بعد از بنیامیه برای این حادثه عظمت بسیاری قائل بودند و با اهمیت زیادی به این حادثه مینگریستند. شیعیان کشور مغرب که مالکی و سنی هستند قبلاً برای این حادثه مراسمی میگرفتند. در این زمینه، مقالهای را مرحوم دکتر عبداللطیف سعدانی از کشور مغرب در کنگره شیخ طوسی عرضه کرد که در جلد دوم یادنامۀ شیخ طوسی چاپ شده است و خلاصهاش این است که وقتی عاشورا میرسد در همۀ مغرب، حزن و اندوه مردم را فرا میگیرد، منتها مردم نمیدانند که علتش چیست؟ این امر مربوط به گذشتهای است که مردم عزاداری میکردند، ولی حزن و اندوهش هنوز هم وجود دارد و هنوز که هنوز است آنها در محرم و صفر جشن عروسی بر پا نمیکنند. این اثر، عیناً در مصر، هند و جاهای دیگر موجود است، ولی عزاداری رسمی از زمان آلبویه شروع شد که شیعیان در عاشورا عزاداری کنند و دسته دربیاورند.
بنیعباس فقط در هنگام دعوت مردم به سوی خودشان، روضهخوانی میکردند ولی بعد از روی کار آمدنشان جایی ندیدم که آنها عزاداری کرده باشند و ظاهراً روضهخوانی آنان تمام شد و به اصطلاح «به مشروطهشان رسیدند»، تا به دوران آلبویه میرسیم که شیعه بودند (شیعه اثنی عشری یا زیدی، محل بحث است ولی اصل این است که بعداً اثنی عشری شدند). آنها مراسم را علنی کردند، هم مراسم عید غدیر را و هم عزاداری امام حسین را و هم مسئلۀ شهادت به ولایت حضرت علی را در اذان.
البته سنیها عکسالعمل نشان میدادند. اسماعیلیه(فاطمیین) هم که در مصر روی
[[page 258]] کار آمدند، این هر دو مراسم ـ عید غدیر و مسئله عاشورا ـ را اهمیت دادند، اما اکنون تنها خاطرهاش در مصر مانده است ولی اصل مراسم رایج نیست. من در روز عاشورا در حرم حسینی (رأس الحسین) در قاهره بودم و مردم از حادثۀ آن روز چیزی نمیدانستند و یک عالم شیعی میخواست حادثه را به مردم معرفی کند، اما کسی گوش نمیداد.
در بسیاری از کشورهای اسلامی، عظمت این حادثه باقی است. ولی تنها در کشورهای شیعی این عزاداری برپا میشود و سنیها هم گاهی شرکت میکنند، اما خودشان مستقیماً این مراسم را نداشتهاند، یا اگر داشتهاند فعلاً ندارند. آقای دکتر خطیب در رباط میگفت: «خدا لعنت کند فرانسه را که مراسم عزاداری امام حسین را از کشور مغرب برانداخت؛ ما در اوائل جوانی در این مجالس شرکت میکردیم.»
شیوههای تبلیغ بهینه فرهنگ عاشورا
با توجه به ویژگیهای جهان معاصر، نیازها، بحرانها و مسائل آن و با تغییرات و تحولات عمیقی که بخصوص در چند دهۀ گذشته در کشور ما و در سطح جهان به دقدع پیوسته است. شیوهها و روشهای بهینۀ شناخت و تبیین فرهنگ عاشورا در تمامی ابعاد آن و ابلاغ پیام آن به انسان و جامعۀ امروز کدام است؟
تکیه بر بعد «اسلامی» و نه «شیعی» نهضت عاشورا
برخورد صحیح در معرفی عاشورا، ارائۀ این تصویر از عاشوراست که یک نهضت اسلامی بوده است و امام حسین برای حفظ عالم اسلام، نه فقط عالم تشیع، قیام کرده است و باید به همین عنوان معرفی شود و این بعد قضیه نقطۀ اتکا و الگو قرار گیرد که اگر حاکمان جائر و وابسته به اجانب بر سرنوشت مسلمانان حاکمیت دارند بر هر مسلمانی واجب است که شرایط از بین بردن آنها را فراهم کند.
من با حرکتهای خامی که گاه و بیگاه در گوشه و کنار جهان اسلام بدون طرح و برنامۀ درست انجام میگیرد، موافق نیستم و آنها را تصویب نمیکنم، زیرا ضررش بر نفعش
[[page 259]]میچربد. باید جریان آن زمان را همان گونه که اتفاق افتاده است شرح داد و رنگ تشیع هم به آن نداد، بلکه رنگ اسلامی به آن داد که همۀ مسلمین آن را مصیبت خود بدانند و حسین را الگو و اسوه قرار دهند. به طور کلی ما باید اهل بیت را از انحصار خودمان بیرون بیاوریم و آنان را متعلق به همۀ مسلمین بدانیم، به همان تشیع بهمعنای عام که گفتم.
آیا میتوانیم برای معضلات جامعه خودمان راهحلی بر اساس فرهنگ عاشورا پیشنهاد کنیم؟
معضلات ما زیاد است. یکی معضل اختلاف مذاهب است که من معتقدم که باید روی خلافت علی که نقطۀ مشترک بین همه مسلمین است، با همان عنوان خلیفه چهارم، تکیه کنیم زیرا خود علی آن را پذیرفته است و هم مسئلۀ عاشورا را به عنوان یک حادثه و فاجعۀ اسلامی که مربوط به کل عالم اسلام است، مطرح کنیم و اینکه امام حسین برای دفاع از تمامی اسلام قیام کرد، نه فقط برای حفظ تشیع و ترویج آن، هر چند این جنبه نیز در ضمن آن هست و اشکالی ندارد، ولی هدف فقط این امر نبوده است و اگر هم بوده است ما باید بر جنبۀ اسلامی آن تکیه کنیم و جنبۀ تشیع آن، خاص خودمان باشد. وقتی بین مسلمین این تلقی جایگیر شد که امام حسین یک وظیفۀ اسلامی را تا پای جان و با استقبال از شهادت بر عهده گرفته و انجام داده است، در چنین صورتی است که حرکت امام میتواند یک الگو برای مسلمانها باشد، ولی تنها به عنوان امامت و تشیع نمیتوان آن فداکاری را الگو برای همۀ مسلمین قرار داد.
از پاکستان گزارشی آمده بود که یکی از علمای احزاب اسلامی گفته بود که ما همه به امام حسین علاقه داریم و مجلس مصیبت و عزاداری میگیریم، اما آیا این صحیح است که وقتی رادیویی را در اختیار یک سخنگوی شیعی میگذارند، 8 ساعت در اثبات خلافت علی و بطلان خلافت دیگران صحبت کند. آیا این صحیح است؟ یا نه، این دیگر سوء استفاده از فرصت است. میگویند که امام حسین فقط مال ما شیعیان است و شما همهتان در گروه مقابل امام هستید و به این شکل همه را از امام حسین دور میکنند.
[[page 260]]اولاً، طبق آنچه که گفتم این امر واقعیت ندارد و ثانیاً، صحیح نیست که شخصی را که همه مسلمین به او علاقه دارند و به حادثۀ شهادت او ارج مینهند و آن را فاجعه میدانند، ما در انحصار خود درآورده و بگوییم فقط ما حسینی هستیم و دیگران همه یزیدی هستند!!
تاریخ طبری به هیچ جریانی اینقدر اهمیت نداده که به این حادثه داده است. در حدود صد صفحه یا بیشتر راجع به حادثۀ کربلا و توابین و پیامدهای این حادثه صحبت کرده که راجع به خود پیغمبر و جنگهای ایشان این اندازه مطلب را دنبال نکرده است. با وجود اینکه طبری یک فرد سنی هم هست، به این حادثه اینقدر اهمیت میدهد و حتی در لابلای داستان، مطالبی را نقل میکند که با عقاید شیعی درست درمیآید و نه با عقاید اهل سنت.
بنابراین، باید حادثۀ، کربلا را به عنوان یک مسئلۀ اسلامی معرفی کنیم و آن را با مسئله امامت و غصب خلافت خلط نکنیم. بلی، جریان حادثه به این صورت درآمده نه اینکه امام به این هدف قیام کرد تا تشیع را جا بیاندازد. دفاع از اصل اسلام و حمایت و پاسداری از تمامیت اسلام و مصالح اسلامی باید جهت اصلی مراسم عزاداری حادثه کربلا باشد و امروز هم باید به رنگ زمان درآید و در راه اعتراض به استعمار و استعمارگران از آن استفاده شود و تا حد امکان از اینکه آن را به تشیع اختصاص داده و جنبه انحصاری به آن بدهند، اجتناب شود و از اهانت به دیگران جلوگیری شود و چنین گفته نشود که غیر شیعه همه انصار یزیدند.
تربیت مبلغ و پالایش فرهنگ تبلیغ عاشورا
نکتۀ دیگر در ارتقای فرهنگ تبلیغ این است که باید از نقل روایات ضعیف و نقلهای نادرست و داستانهای دروغ اجتناب شود، زیرا اینها داستان کربلا را مخدوش کرده و میکند.
در این زمینه مرحوم سید محسن جبل عاملی، مطالبی دارد؛ میگوید: ما باید مدرسهای درست کنیم و در آن یک عده روضهخوان تربیت کنیم که صحیح و درست روضه بخوانند و خودش این کار را شروع کرده بود.
من معتقد نیستم که مداحها و روضهخوانهای بیسواد در مجالس عزا هرچه دلشان
[[page 261]]میخواهد، بگویند؛ این درست نیست؛ و الّا این فاجعه حتی از دست روشنفکران شیعه هم گرفته شده ـ چه برسد به اهل سنت ـ و به یک عده افراد عامی و بیسواد منحصر خواهد شد.
بنیعباس در نقل داستانهای کربلا و رواج آنها خیلی نقش داشتند و این مسئله را فقط بهانه برای اهداف خودشان قرار داده بودند. در مورد مختار هم حرف زیاد است که چه عقیدهای و چه نظری داشت؟ من در روضههای مختلفی که اینها خواندند و هم روضههایی که مختار خواند، تردید دارم، برای اینکه کسی که میخواهد از این جریان به نفع خودش استفاده کند، مقید نیست که راست بگوید. ولی این فاجعه از نظر بنیعباس تنها بهانهای برای روی کارآمدن خودشان بود و همین که روی کار آمدند، دیگر قضیه را رها کردند زیرا این امر به ضررشان تمام میشد و مردم به سراغ اولاد حسین میرفتند، ولی بعدها تعداد اندکی از بنیعباس مانند (ناصر خلیفۀ عباسی) شیعه شدند.
در پایان به فتوای قاطع مقام معظم رهبری، حضرت آیةالله خامنهای، مبنی بر حرمت قمهزنی و بدعتهای رایج در عزاداری امام حسین اشاره میکنم که آن نیز، بعد دیگر داستان است. پس هم باید مراسم عاشورا را از بدعتها، دروغها و کارهای عوامانه زدود و هم آن را در محیط فراگیر جهان اسلام با همان رنگ و لون اسلامی و نه شیعی مطرح کرد، تا برای همۀ مسلمانان در مقابل جبّاران و استعمارگران الگو و مایۀ حرکت باشد.
[[page 262]]