دیدگاهها (مجموعه مصاحبه ها)

تبیین عقلانی نهضت عاشورا و ابعاد قدسی و الهی آن

کد : 142514 | تاریخ : 01/01/1374

آیةالله معرفت

تبیین عقلانی نهضت عاشورا و ابعاد قدسی و الهی آن

در تبیین حادثۀ عاشورا، آیا تحلیلهای عقلانی را که به ابعاد طبیعی و انسانی نهضت معطوف است، مناسب و کارآمد می‌دانید و یا تفسیرهای ماورایی و متافیزیکی از آن را ترجیح می‌دهید و اصولاً این دو منظر، در دیدگاه شما چه نسبتی با هم دارند؟ و آیا می‌توان آنها را با هم جمع نمود؟ نگرش پیشنهادی شما در تحلیل و تبیین این رخداد چیست؟

اگر بخواهیم شیوه‌ها و عملکردهایی را که معصومین در طول زندگی داشتهاند، صرفاً با دید مادی تحلیل کنیم، جنبۀ تقدس آنها از میان می‌رود و اگر بخواهیم همه آنها را بر اساس الهام و ارتباطات غیبی و ماورائی تفسیر کنیم، مردمی بودن و الگو بودن را از آنها گرفته‌ایم.

رابطه شخص پیغمبر و ائمه(علیهمالسلام) با ماوراء طبیعت در نسبت با امور دنیوی را باید بر اساس «المؤمن ملهم» فهمید. معنای ملهم بودن مؤمن این است که مؤمن دارای روشن ضمیری خاصی است. روزی کسی از استاد قوانین ما مرحوم حاج سید حسن آقا میر قزوینی سؤال کرد که آیا امام علم غیب می‌داند یا نه. ایشان جواب داد که: «حدسه صائب». این نکته‌ای است، یعنی اینها دارای بینشی هستند که وقتی به اسباب و جهات ظاهری مسئله نظر می‌کنند و آیندهنگری می‌کنند، حدسشان نوعاً صائب است و این بینش خاص ممکن است در غیر آنها هم در اثر ممارست یا به واسطه خضوع در برابر خداوند، ایجاد شود و ما نظیر آن را در شخص امام خمینی دیدیم.

پس حرکات ائمه در عین اینکه جنبۀ قداست دارد ـ زیرا علاوه بر داشتن مبنای صحیح، ملهم به تأییدات الهی است ـ قابل الگو شدن نیز هست و نظیر آن را ما در مورد امام خمینی و شخصیتهای بزرگی که در تاریخ تشیع، بلکه در تاریخ اسلام داریم، دیده‌ایم.


[[page 213]]بنابراین اتصال به غیب به عنوان یک رابطۀ بیحساب و کتاب و بدون ضابطه و مبنا مطرح نیست، بلکه معنای اتصال به غیب، برخوردار بودن از روشنبینی خاصی است که به دارندۀ آن توانایی تحلیل عمیق امور ظاهری، واقعنگری و آیندهنگری، می‌بخشد.

ملهم بودن مؤمن و صائب بودن حدس او، احتمال خطا را در موضع‌گیری و تصمیم‌گیری او از میان برنمی‌دارد و از این جهت تفاوت ماهوی میان عمل او و دیگری وجود ندارد. پس این مسئله چه بهره‌ای برای ما دارد؟

درصد خطا در مورد کسانی که شم سیاسی و پشتوانۀ الهام آنها قوی است، کم است. به عنوان مثال امام خمینی درصد اشتباهاتش کم بود، نه اینکه اشتباه نداشت. مصونیت از خطا معنا ندارد. حتی شخص پیغمبر در امور مشورت می‌کردند. معنای مشورت کردن چیست؟ «و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتو کل علی الله»؛[1] یعنی اول مشورت کن، پس آن گاه که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن. تفسیر این آیه چنین است که: به پیغمبر اکرم دستور داده می‌شود که در امور و جریانات خویش چه نظامی، چه سیاسی، چه اجتماعی، چه فرهنگی و... مشورت کند. طبع مشورت چنین است که موافق و مخالفت هر دو حضور دارند و نظر می‌دهند، یعنی حضرت عده‌ای کارشناس را فرامی‌خواند و مسئله را با آنها در میان می‌گذارد. لازمه مشورت این است که به آرای اکثریت عمل شود، چون اتفاق کل نادر است. غالباً اکثریتی وجود دارد و درصدی نیز در طرف مخالف قرار دارند. خدا می‌فرماید ما جبران می‌کنیم. «فاذا عزمت فتو کل علی الله»؛ یعنی مشورت کن و طبق اصول مشورت، به نظر اکثریت عمل کن، احتمال خطایی که در آن وجود دارد، با توکل بر خدا رفع می‌شود. پس اینکه حدس مؤمن صائب است؛ یعنی ـ از ائمه که بگذریم ـ درصد اشتباه او کم است و این مقدار نیز با مشورت و توکل بر خدا جبران می‌شود. و این را نمی‌توان انکار نمود.


[[page 214]]نمی‌توانیم در زندگی تأییدات خدا را نادیده بگیریم. امدادهای الهی حتی شامل غیر مسلمانهایی که حرکتشان در خدمت مردم باشد، نیز می‌شود. مگر گاندی مشمول امداد الهی نشد؟ و الّا می‌بایست در مقابل دولت به آن بزرگی (انگلستان آن روز) موفق نشود.

پس اینکه مؤمن اشتباه نمی‌کند، خطاست. اشتباه می‌کند، ولی درصد آن کم است. اگر حرکت، الهی و خالصانه باشد، تأئیدات الهی پشتوانۀ آن است و همین مایۀ دلگرمی و پیروزی ماست. علت سرسپردگی مردم ایران به مقام امام خمینی نیز همین مسئله بود که معتقد بودند امام در حرکاتش صائب است و لذا حاضر بودند جانشان را در راهی که می‌نمود، فدا کنند.

رویکرد اجتماعی ـ تاریخی در شناخت نهضت عاشورا

برخی از محققان بر این عقیده‌اند که یکی از کمبودها و نارساییهایی که در شناخت حادثۀ عاشورا وجود دارد این است که تا کنون این حادثه از دیدگاه تاریخی و جامعهشناختی مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. نظر شما در این باره چیست؟

نهضت عاشورا یک حرکت سیاسی بود و لازمه فهم یک حرکت سیاسی، شناخت ابعاد اجتماعی ـ تاریخی آن است. شاهد ما بر سیاسی بودن حرکت امام حسین همین است که مردان بزرگ سیاست در جهان امروز (قرن اخیر) و تحلیل گران تاریخ بر حرکت او صحه گذاشته و از آن الگو گرفتهاند (کسانی چون گاندی و امثال گاندی و حتی افراد ملحد). بر حرکت امام حسین به عنوان الگویی برای نجات بشریت باید تأکید ورزید و این بعد از نهضت را باید برجسته نمود. فضای سیاسی آن روز اقتضا می‌کرد که فردی چون امام حسین این حرکت را آغاز کند و در این راه خویشتن را فدا کند و از غیر از امام حسین هم چنین حرکتی میسر نبود. چرا نویسندۀ کتاب حقائق عن امیرالمؤمنین یزید در مورد امام حسین تشکیک نکرده است؟ زیرا شخصیت امام حسین تشکیک پذیر نیست.

کسانی که دارای هدف مشخصی هستند، وقتی می‌بینند که هدفشان در حال شکست یا


[[page 215]]رو به زوال است باید دست به اقدامی بزنند که حداقل، هدفشان را از لوث شدن نجات دهد و اینجاست که باید حسین گونه عمل کنند. نمی‌توان گفت که در تاریخ بشریت حرکت این چنینی وجود نداشته است. در همین تاریخ ایران خودمان قبل از اسلام و بعد از اسلام، و همچنین در سایر ملتها، زیاد خوانده‌ایم که افرادی واقعاً احتمال پیروزی (به معنای زنده ماندن و غلبه بر خصم) نمی‌دادند، اما در عین حال بخاطر نجات هدف و آرمان خود، قیام کردند.

حضرت امام حسین از کودکی و در دوران جد و پدرش در جو سیاست پرورش یافته ـ و اینکه می‌گویند حضرت امیر بیست و پنج سال خانه نشین بود، غلط است، حضرت مغز سیاست وقت بود ـ و شم سیاسی قوی دارد و لذا می‌داند که اگر هم اینک این حرکت را به وجود نیاورد، موجی که برای رسیدن به هدف لازم است، ایجاد نمی‌شود. حرکت حضرت بر حسب ظاهر هم یک حرکت کاملاً سیاسی بود، به این دلیل که اهل سیاست و نویسندگان و تحلیلگران تا کنون آن را تخطئۀ نکرده، بلکه همه به عنوان یک الگو مطرح نمودهاند.

علل و زمینه‌های تحول در بینش و رویکرد به نهضت عاشورا 

دیدگاه اجتماعی به نهضت عاشورا و تحلیل قیام امام حسین در ابعاد اجتماعی آن و شناخت نهضت از این منظر، از جمله تحولاتی است که در چند دهۀ اخیر در بینش عالمان و محققان رخ نموده است. نقش تحولات اجتماعی چند دهۀ اخیر و به خصوص وقوع انقلاب اسلامی را در شکل‌گیری این بینش و رویکرد جدید، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصلی مطرح است که استعدادهای انسان وقتی به عرصۀ ظهور می‌رسد که در جامعه قرار گیرد. جامعه زمینه‌ای برای شکوفائی و بروز استعدادهاست. زندگی اجتماعی تنها به معنای بودن فیزیکی در جامعه نیست ـ چه بسا افرادی که در جامعه هستند اما بدور از جامعه زندگی می‌کنند ـ بلکه به معنای حضور در مسائل و رویدادهای جامعه و چون و چرا در جریانات اجتماعی است و این حضور اجتماعی بینش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و


[[page 216]]فرهنگی را ارمغان می‌آورد.

علما، متفکران و صاحبان اصلاح ما، اخیراً چنین شدهاند؛ یعنی در مسیر پرسوجو و چون و چرا از حوادث جهان قرار گرفته‌اند و همین حساسیت و حضور و برخورد مثبت یا منفی با مسائل، به تدریج بینش اجتماعی آنان را توسعه داده است. لذا می‌بینیم که حرکت امام خمینی در ابتدا طور دیگری بود. در شروع، حرکتشان تقریباً همان حرکتی بود که مرحوم مدرس آغاز کرده بود، اما بعد زمینه را برای دگرگونی نظام مساعد دیده و تغییر مسیر دادند.

علت تحولی که در بینش بزرگان ما در این عصر ایجاد شده است، ورود و حضور جدی آنها در عرصۀ مسائل اجتماعی است و هر چه جامعه‌ای که در آن حضور می‌یابند گسترده‌تر باشد، این تحول در بینشها، عمیقتر است. قرآن برای مسلمانان مسئولیت جهانی قائل است و آنان را حامل رسالت برای تمامی جهان می‌داند: و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس.[2]

 

‎ ‎

‎[[page 217]]‎

  • - سورۀ آل عمران /  159
  • - سورۀ بقره /  143

انتهای پیام /*