چهارم (از ملحقات): در کفّارۀ قتل است
مسأله 1 ـ در قتل مؤمن از روی عمد و ظلم کفّارۀ جمع واجب است؛ و این کفّاره عتق رقبه با روزۀ دو ماه پی در پی و اطعام شصت فقیر است.
مسأله 2 ـ در قتل خطای محض و قتل خطای شبه عمد کفّارۀ مرتّبه (دارای ترتیب) واجب است، و آن عتق می باشد، پس اگر عاجز باشد، روزۀ دو ماه پی در پی و اگر عاجز شود، اطعام شصت فقیر می باشد.
[[page 643]]مسأله 3 ـ وقتی کفّاره واجب است که قتل به مباشرت او باشد، به طوری که بدون تأویل، به او منسوب باشد، نه به تسبیب او، مانند این که اگر سنگی را بیندازد یا چاهی را بکند یا میخی را در راه مسلمین به زمین بکوبد آنگاه کسی به او بخورد و هلاک شود پس در آن ـ همان طور که گذشت ـ ضمان ثابت است و کفّاره در آن نمی باشد.
مسأله 4 ـ کفّاره به واسطۀ قتل مسلمان واجب می شود؛ چه مرد باشد یا زن، چه بچه یا دیوانه ای که محکوم به اسلامند، بلکه به واسطۀ قتل جنین در صورتی که روح در او دمیده شده باشد.
مسأله 5 ـ کفّاره به واسطۀ قتل کافر واجب نیست؛ چه حربی باشد یا ذمّی یا معاهد، از روی عمد باشد یا نه.
مسأله 6 ـ اگر گروهی در قتل یک نفر شرکت کنند، چه از روی عمد باشد یا خطا، بر هر یک از آن ها کفّاره واجب می باشد.
مسأله 7 ـ اگر شخصی او را به قتل دستور دهد پس او را به قتل برساند، کفّاره بر قاتل واجب است. و اگر عامد دیه را ادا کند یا به کمتر یا بیشتر مصالحه نماید یا از آن عفو شود، کفّاره ساقط نمی شود.
مسأله 8 ـ اگر قاتل خودش را تسلیم نماید پس به جهت قصاص کشته شود آیا کفّاره در مال او واجب می شود؟ دو وجه است که اوجه آن ها عدم وجوب کفّاره می باشد. و در کتاب کفّارات آنچه را که به این مقام تعلق دارد، ذکر کرده ایم.
[[page 644]]