فصل دوم: در لواط و سحق و قوادی
مسأله 1 ـ لواط، وطی دو مذکر از جنس آدم به واسطۀ دخول و غیر آن می باشد. و این ثابت نمی شود مگر با اقرار فاعل یا مفعول به چهار مرتبه، یا شهادت چهار مرد به طور مشاهده در صورتی که جامع شرایط قبول باشند.
[[page 499]]مسأله 2 ـ در مقرّ ـ فاعل باشد یا مفعول ـ بلوغ و کمال عقل و حریت و اختیار و قصد، شرط است؛ بنا بر این اقرار بچه و دیوانه و عبد و مکره و شوخی کننده، اعتباری ندارد.
مسأله 3 ـ اگر کمتر از چهار مرتبه اقرار نماید حدّ زده نمی شود و حاکم حق دارد او را به طوری که صلاح می بیند تعزیر نماید. و اگر کمتر از چهار نفر به آن شهادت دهند، ثابت نمی شود، بلکه حدّ بر آن ها به خاطر افترا اقامه می شود. و به شهادت زنان ـ جداگانه باشند یا با مردان ـ ثابت نمی شود. و حاکم ـ امام باشد یا غیر آن ـ به علمش حکم می کند.
مسأله 4 ـ اگر وطی کند پس دخول نماید، قتل بر او و بر مفعول، ثابت است در صورتی که هر یک از آن ها بالغ عاقل مختار باشند و مسلمان و کافر و محصن و غیر محصن در آن مساوی می باشد. و اگر بالغ عاقل با بچه لواط نموده و دخول نماید، این شخص بالغ کشته می شود و بچه تأدیب می گردد. و همچنین است اگر بالغ عاقل با لواط به دیوانه دخول کند. و با شعور داشتن دیوانه، حاکم به آنچه که صلاح می بیند، او را تأدیب می کند. و اگر بچه با بچه لواط نماید هر دو تأدیب می شوند. و اگر دیوانه ای با عاقل لواط کند، عاقل حدّ می خورد؛ نه دیوانه. و اگر بچه با بالغ لواط کند، بالغ حدّ می خورد و بچه تأدیب می گردد. و اگر ذمّی با مسلمان لواط کند به قتل می رسد اگرچه دخول نکرده باشد. و اگر ذمّی با ذمّی لواط کند، بعضی گفته اند که امام علیه السلام بین اقامۀ حدّ بر او و بین تحویل او به اهل ملتش تا حدشان را بر او اقامه نمایند مخیر است. و احوط (وجوبی) ـ اگر اقوی نباشد ـ این است که حد را بر او اجرا نماید.
مسأله 5 ـ حاکم، در قتل، بین این که گردن او را به شمشیر بزند یا او را از جای بلندی مانند کوه و مثل آن به طوری که دست ها و پاهایش بسته باشد، پرت کند یا او را به آتش بسوزاند یا او را رجم نماید ـ و بنابر قولی یا دیواری روی او خراب کند ـ خواه فاعل باشد یا مفعول، مخیر است. و جمع بین بقیۀ مجازات ها و سوزاندن، به این که کشته شود سپس سوزانده شود، جایز می باشد.
مسأله 6 ـ در صورتی که لواط به طور دخول نباشد مانند تفخیذ یا بین دو کفل، حدّ آن صد تازیانه می باشد؛ و بین محصن و غیر محصن و کافر و مسلمان فرقی نیست در صورتی که فاعل کافر و مفعول مسلمان نباشد وگرنه کشته می شود چنان که گذشت. و اگر
[[page 500]]فعل از او تکرار شود و حدّ در خلال آن ها واقع شود در چهارمی کشته می شود و بعضی گفته اند که در سومی به قتل می رسد ولی اولی اشبه است.
مسأله 7 ـ دو نفری که زیر یک روانداز جمع شده اند در صورتی که برهنه باشند و با یکدیگر رحم نباشند و ضرورتی آن را اقتضا نکرده باشد، هر دو تعزیر می شوند. و تعزیر به نظر حاکم است و احوط (وجوبی) در اینجا، به مقدار حدّ است مگر یک تازیانه. و همچنین اگر پسر بچه ای را از روی شهوت ببوسد، بلکه اگر مرد یا زن کوچک یا بزرگ را ببوسد، تعزیر می شود.
مسأله 8 ـ کسی که لواط نموده ـ دخول نموده باشد یا نه ـ اگر قبل از قیام بیّنه، توبه کند حد ساقط می شود و اگر بعد از آن توبه کند ساقط نمی شود. و اگر ثبوت آن با اقرار او باشد سپس توبه نماید، پس امام علیه السلام حق دارد او را عفو نماید و یا اجرای حدّ کند. و همچنین نایب او ظاهراً این حق را دارد.
مسأله 9 ـ سحق ـ که عبارت از این است که زن با زن وطی نماید ـ ثابت می گردد به وسیلۀ آنچه که لواط با آن ثابت می شود، و حدّ آن صد تازیانه است به شرط بلوغ و عقل و اختیار؛ چه محصنه باشد یا نه. و بعضی گفته اند در محصنه رجم است، ولی اشبه اولی است. و بین فاعله و مفعوله و کافره و مسلمه فرقی نیست.
مسأله 10 ـ اگر مساحقه تکرار شود در صورتی که حدّ در خلال آن ها واقع شده باشد در مرتبۀ چهارم کشته می شود. و حدّ به وسیلۀ توبه قبل از قیام بیّنه، ساقط می گردد؛ ولی بعد از آن ساقط نمی شود. و اگر مساحقه با اقرار ثابت شود سپس توبه نماید امام علیه السلاممخیر است، همان طور که در لواط چنین است و ظاهراً نایب او هم همین تخییر را دارد.
مسأله 11 ـ اگر دو زن بیگانه زیر یک روانداز به صورت برهنه باشند، هر یک از آن ها به کمتر از حدّ تعزیر می شود و احوط صد تازیانه می باشد مگر یک تازیانه.
مسأله 12 ـ اگر عمل مذکور از آن ها تکرار شود و دو مرتبه تعزیر شوند، حدّ بر آن ها اقامه می شود. و اگر بعد از حد، به همان عمل برگردند، احوط (وجوبی) دو مرتبه تعزیر است و در مرتبۀ سوم حدّ ثابت می باشد. و بعضی گفته اند که به قتل می رسند. و بعضی
[[page 501]]گفته اند که در مرتبۀ نهم یا دوازدهم کشته می شوند. ولی اشبه آن است که گذشت.
مسأله 13 ـ اگر مرد زوجه اش را وطی کند سپس این زن با باکره ای مساحقه نماید و این بکر، حامله شود پس فرزند مال مرد وطی کنندۀ صاحب نطفه است. و این دختر بعد از وضع حملش در صورتی که موافق بوده به یک صد تازیانه جلد می شود و فرزند به او هم ملحق می شود و بعد از رفع بکارت از او، مهر المثل زن های هم سنّ و سالش را دارد. و اما زن، پس تحقیقاً وارد شده است که او رجم دارد. ولی در آن تأمل است و احوط اشبه در این زن یک صد تازیانه است.
مسأله 14 ـ قوّادی ـ و آن عبارت است از جمع نمودن بین مرد و زن یا دختر بچه برای زنا، یا مرد و مرد یا پسر بچه برای لواط ـ با دو مرتبه اقرار کردن و بعضی گفته اند با یک مرتبه اقرار، ثابت می شود. و در اقرار، بلوغ مقرّ و عقل و اختیار و قصد او معتبر می باشد؛ پس اقرار بچه و دیوانه و مکره و مزاح کننده و مانند آن اعتبار ندارد. و با شهادت دو شاهد عادل هم ثابت می شود.
مسأله 15 ـ قوّاد، هفتاد و پنج تازیانه ـ سه چهارم حدّ زانی ـ حدّ زده می شود و از آن بلد به غیر آن تبعید می شود. و احوط (استحبابی) آن است که تبعید در مرتبۀ دوم باشد. و بنابر قول مشهور، سرش تراشیده می شود و به دید مردم گذاشته می شود. و مسلمان و کافر و مرد و زن در آن مساوی است. البته در زن چیزی غیر از جلد نیست، بنا بر این تراشیدن سر و همچنین تبعید و در مقابل چشم دیگران قرار دادن، بر زن نیست. و بعید نیست که مقدار تبعید به نظر حاکم باشد.
[[page 502]]