منظور از این که امام فرمودند: "من شهادت می دهم دو رکعت نماز برای خدا نخوانده ام" چیست؟

می دانیم که در عبادات، عمل باید به نیت خدا انجام شود، و مراد از آن برای درستی عمل و نیاز نداشتن به تکرار، در نزد فقیهان آن است که آن عمل را برای خواست دیگری انجام ندهد، و اگر تمام یک عمل ـ مانند نماز را ـ یا برخی از آن را برای نشان دادن به دیگری و خواست او انجام دهد، این عمل باطل است.

کد : 143190 | تاریخ : 24/09/1395

پرسش: منظور از این که امام فرمودند: "من شهادت می دهم دو رکعت نماز برای خدا نخوانده ام" چیست؟

پاسخ: می دانیم که در عبادات، عمل باید به نیت خدا انجام شود، و مراد از آن برای درستی عمل و نیاز نداشتن به تکرار، در نزد فقیهان آن است که آن عمل را برای خواست دیگری انجام ندهد، و اگر تمام یک عمل ـ مانند نماز را ـ یا برخی از آن را برای نشان دادن به دیگری و خواست او انجام دهد، این عمل باطل است، ولی اگر عمل را برای اطاعت از فرمان خداوند و یا ترس از مجازات حق تعالی و یا برای اجر و پاداش حق تعالی و یا نزدیکی به حق و یا تحصیل کمال انسانی و ... باشد، عمل صحیح است و به تعبیر فقها نیاز به اعاده و قضا ندارد. و اما آن گاه که برای بیان اخلاص به نگاه عارفان می رویم مطلب تغییر می کند؛ عارف می گوید؛ "اخلاص صافی نمودن عمل است از هر خلطی" و خواست بهشت، کمال خویش و ... همه خلط است. و گفته اند که عمل خالص آن است که صاحب آن در دو دنیا برای آن چیزی نخواهد. (تبیان تهذیب نفس و سیر و سلوک، ص 519)

امام خمینی (س) بیان برخی مراتب اخلاص را چنین می کند:

"اخلاص در عبادت عامه، تصفیه از شرک جلی و خفی است، از قبیل: ریا و عجب و افتخار ...

و در عبادت خواص، تصفیه آن است از شوب طمع و خوف که در مسلک آنها شرک است. و در عبادت اصحاب قلوب، عبارت است از تصفیه از شوب انانیت و انیت، که در مسلک اهل معرفت شرک اعظم و کفر اکبر است؛ «مادر بتها بت نفس شماست» و در عبادت کمّل، عبارت است از تصفیه آن از شوب رؤیت عبودیت و عبادت بلکه رؤیت کون؛ چنانچه امام علیه السلام فرمود: «قلب سلیم آن است که ملاقات کند حق را در آن احدی سوای حق نباشد.» (تبیان تهذیب نفس و سیر و سلوک؛ ص 523)

بنابراین، عارف کاملی مانند امام خمینی (س) به نماز خویش چنین می نگرد که آیا از همه مراتب غیر خالی شده است، حتی در آن خود و بندگی خود و ... را نمی بیند تا بتواند بگوید این عمل برای خداست و در آن هیچ منی وجود ندارد، نه من است و نه پاداشی برای من و نه عبادتی از من و نه قربی و کمالی برای من. آن گاه که چنین می نگرد نمی تواند بگوید «من» از همه این شوب ها، پاک شده ام و دیگر من و منیتی برایم نمانده است، و چون چنین است می گوید: نماز برای خدا نخوانده ام، هنوز نماز و عبادت من شوب برای خود دارد، نه این که برای دیگران، یعنی وقتی می نگرد که نمازش برای ثواب است، برای قرب به حق است، برای کمال است و ...، می گوید این نماز برای خدا نیست، این سخن از عارفان و سالکان کوی حق غیر از سخن از عمل ریایی و برای جاه و نفس و دنیا و ... می باشد.

انتهای پیام /*