خاطره ای از آقای خوانساری

کد : 143505 | تاریخ : 18/10/1395

خاطره ای از آقای خوانساری 

‏آن زمان آقای خوانساری در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام نماز جمعه اقامه می کرد که خیلی با شکوه برگزار می شد؛ به طوری که شبستان جلو و داخل صحن مسجد از جمعیت پر می شد، حتی بیرون از مسجد هم مردم می آمدند و به صف می ایستادند. به همین خاطر محراب مسجد را گود کردند تا با کف بعضی جاهای مسجد و بیرون آن تطبیق شود و از نظر اتصال مشکلی نباشد. من بارها  دیدم که حضرت امام به‌طور مرتب در آن نماز شرکت می کرد. یک وقتی هم ایشان نامی از آقای خوانساری بردند و از ایشان تجلیل کردند و از جمله کارهای مهم ایشان در آن دوران را اقامه نماز جمعه برشمردند.‏

‏این نماز جمعه همین‌طور برگزار می شد تا این‌که مرحوم آقای بروجردی به قم آمدند و تدریس فقه را شروع کردند و بحثشان در باب صلاه، به نماز جمعه رسید. وقتی آقای بروجردی موضوع نماز جمعه را بحث و بررسی کرد، نظرشان این شد که اقامه نماز جمعه از شئون امامت و حکومت است، بنابراین نماز را باید امام معصوم علیه السلام اقامه بکند و چون در زمان غیبت امام حضور ندارد، این وجوب ساقط است. ‏

‏از طرفی هم حاج آقا روح الله و بسیاری از اساتید که به درس ایشان ‏

‏ ‏


[[page 197]]

‏می رفتند تحت تأثیر این نظریه قرار گرفتند و یا اگر این نظریه را هم قبول نداشتند، به احترام آقای بروجردی از شرکت در نماز جمعه آقای خوانساری امتناع ورزیدند؛ به‌طوری که نماز جمعه آقای خوانساری خیلی خلوت شد و گاهی چهار، پنج صف بیشتر نمی شد. البته باید بگویم، اگر آن وقت همین حکومت اسلامی در ایران برقرار می شد، آقای بروجردی از این فتوا حتماً عدول می کردند. ‏

‏بعد از رحلت آقای خوانساری در همدان ـ همان طوری که قبلاً گفتم آقای اراکی به ایشان خیلی معتقد بود و مثل سایه به دنبالش بود ـ آقای اراکی، هم درس های آقای خوانساری را تدریس کرد و ادامه داد و هم نماز جمعه ایشان را برگزار نمود و تا پیروزی انقلاب این نماز برقرار بود؛ من نیز بعضی وقت ها شرکت می کردم. مسائل اخلاقی که آقای اراکی در خطبه ها مطرح می کرد خیلی مفید بود. ایشان همان روش آقای خوانساری را به کار می‌گرفت؛ یکی دو روایت یادداشت می کرد و در حالت ایستاده می خواند. یک بار پیرامون دنیا و دنیاپرستی صحبت می‌کرد و از کسانی مثال می زد که اعتنایی به دنیا ندارند، آن وقت اشاره به حضرت امام داشت و فرمود: این آقا را می گویم، این سید را می گویم که از ریاست فرار می کرد وهرگز دنبال ریاست نمی‌رفت ولی چون لیاقت داشت ریاست (مرجعیت) به دنبالش دوید و او را گرفت. (البته خود امام در نماز حضور نداشت). این مطلب را خودم در نماز جمعه و از زبان آقای اراکی شنیدم.‏

‎ ‎

‎[[page 198]]‎

انتهای پیام /*